بيوگرافي رابرت نويس، مخترع مدار مجتمع و همبنيانگذار اينتل
رابرت نورتون نويس (Robert Norton Noyce)، فيزيكدان آمريكايي و بنيانگذار دو شركت مهم در تاريخ دنياي پردازش بود. او كه به شهردار سيليكونولي معروف بود، ابتدا فيرچايلد سميكانداكتر را در سال ۱۹۵۷ و سپس اينتل را در سال ۱۹۶۸ تأسيس كرد. او بهعنوان مخترع مدارمجتمع يا ريزپردازنده هم شناخته ميشود. درواقع نويس را ميتوان پيشگام دوراني دانست كه انقلاب كامپيوترهاي شخصي را بههمراه داشت و بهنوعي باعث نامگذاري سيليكونولي شد.
همكاران و دوستان رابرت به او لقب «رابرت سريع» را داده بودند. تام وولف، يكي از نويسندههايي كه بيوگرافي نويس را نوشت، رابرت را داراي اثر هالهاي معرفي ميكند. او اعتقاد دارد نويس با چهرهاي جدي، ظاهري ورزشكار و ذهنيتي خلاق، آگاهي كاملي از روش و برنامههاي كاري خود داشت. او با همان اثر هالهاي ديگران را نيز مجاب به پيروي از رويكرد خود ميكرد.
شهردار سيليكونولي لقبي است كه بهخاطر حضور و فعاليت نويس در اين منطقه به او داده ميشود. او در تأسيس دو شركت از مهمترين شركتهاي دنياي سيليكون نقش داشت و سالها پيش از شكلگيري نام سيليكونولي، در آن منطقه فعاليت ميكرد. نويس از معدود دانشمندان منطقه بود كه با پسزمينهاي كاملا علمي، پايههاي محكم انقلاب فناوري را بنا كرد.
تولد و تحصيل
رابرت نويس در ۱۲ دسامبر سال ۱۹۲۷ در برلينگتون آيووا متولد شد. او كودكي خود را در شهرهاي متعدد ايالت آيووا گذراند و بيش از همه در شهر كوچك گرينل سكونت داشت. رابرت فرزند سوم خانواده بود و برادرانش دونالد و گريلورد نام داشتند. پدرش رالف بروستر نويس، فارغالتحصيل مدرسهي علوم ديني شيكاگو و كشيش كليسايي در آيووا بود. مادر رابرت، هريت مي نورتون نام داشت و در كالج اوبرلين با رالف آشنا شده بود.
كودكي رابرت نويس
رابرت از كودكي علاقهي زيادي به كارهاي خلاقانه و ساخت كاردستي داشت. او در ۱۲ سالگي به كمك برادرش، گريلورد، يك هواپيما ساخت كه آن را از روي اصطبلهاي كالش گرينل به پرواز در ميآوردند. اختراع بعدي او يك راديو بود كه خودش آن را بهصورت كامل از ابتدا ساخت. سپس رابرت بهكمك يك پروانه و موتور ماشين لباسشويي قديمي، يك سورتمهي موتوردار ساخت. مجلهي Popular Science از نشريههاي مورد علاقهي رابرت در كودكي و نوجواني بود. او با استفاده از تصاوير همين مجله، دفترچهاي شبيه به راهنما براي ساخت كشتي، تختخواب، تيزكنندهي تيغهي اسكيت، زيلوفون و بسياري قطعات و تجهيزهاي ديگر ساخته بود.
برادران رابرت دانشجويان سختكوش و با استعدادي بودند. آنها رتبهها و نمرههاي خوبي در كالج گرينل كسب كردند كه اعتماد به نفس رابرت را نيز در دانشگاه افزايش ميداد. او پس از دونالد و گريلورد از گرينل فارغالتحصيل شد. رابرت از همان سالهاي نوجواني به دنياي كسبوكار وارد شد تا بهمرور استقلال مالي را بياموزد. تحويل روزنامه، كار در گلفروشي و استخدام در ادارهي پست از تجربههاي متعدد او در جواني بودند. دانشمند سالهاي بعد سيليكونولي، حتي قراردادي سالانه با همسايهها داشت تا عمليات برفروبي را براي آنها انجام دهد.
پروفسور گرانت گيل، يكي از اساتيد رابرت در دانشگاه بود. او فيزيك تدريس ميكرد و شركت در كلاسهايش، بهانهاي براي علاقهمند شدن رابرت به فيزيك شد. گيل دو عدد از اولين ترانزيستورهاي ساختهشده در بل لبز را در اختيار داشت. نمايش همين ترانزيستورها در كلاس دانشگاه، نويس را بيشازپيش به مفهوم فيزيك و پردازش جذب كرد.
دوران دانشگاه رابرت نويس بدون چالش و اشكال نبود. او بهخاطر برخي رفتارهاي خارج از قانون در سال آخر از دانشگاه و حتي شهر گرينل اخراج شد و تصميم گرفت تا در يك شركت بيمه در منهتن مشغول به كار شود. البته جوان آمريكايي پس از يك سال مجددا به زادگاهش بازگشت و در دو رشتهي رياضي و فيزيك از دانشگاه گرينل فارغالتحصيل شد. او پس از فارغالتحصيلي تصميم به عضويت در نيروي هوايي ارتش گرفت، اما بهخاطر كوررنگي از آن مسير دور شد. رابرت همان زمان تصميم گرفت تا بهصورت كامل از فعاليتهاي نظامي دور شود. درنهايت، استادش گيل به او پيشنهاد داد تا براي ادامهي تحصيل در MIT در مقطع دكترا اقدام كند كه نويس پيشنهاد را پذيرفت.
تحصيل در MIT هزينهي بالايي داشت و خانوادهي نويس توانايي پرداخت هزينهها را نداشتند. بههرحال او تلاش بسياري انجام داد تا دپارتمان فيزيك دانشگاه را نسبت به علاقه و مهارت خود جذب كند و درنهايت موفق به دريافت بورسيهي تحقيقاتي شد. بورسيهي او نهتنها هزينههاي تحصيل را پوشش داد، بلكه ماهانه ۱۲۲/۵ دلار نيز به رابرت پرداخت ميكرد.
اولين تجربهي كاري همراهبا تحقيق رابرت نويس در سال ۱۹۵۳ محقق شد. او در حال كار روي تز پاياننامهي خود بود كه با موضوع اندازهگيري حضور الكترونها در سطح كوارتز و منيزيم اكسيد انجام ميشد. در همين حين، دانش و مهارتهاي نويس مديران بل لبز را به او علاقهمند كرد و پيشنهاد تحقيق در اين مؤسسه با حقوق ۷،۵۰۰ دلاري به او رسيد. IBM نيز پيشنهادي مشابه و البته با حقوق ۷،۳۰۰ دلار به او پيشنهاد داد. رابرت هر دو پيشنهاد را رد كرد و به شركت Philco پيوست.
فيلكو شركتي حاضر در فيلادلفيا بود كه در حوزهي ساخت راديو و تلويزيون فعاليت ميكرد. آنها حقوق ۶،۹۰۰ دلار به رابرت پيشنهاد داده بودند. او دو سال در فيلكو به ساخت ترانزيستور مشغول بود تا اينكه در سال ۱۹۵۶ با پيشنهادي از سوي يكي از مخترعان ترانزيستور يعني ويليام شاكلي روبهرو شد. او از نويس ميخواست تا در شركتش بهنام شاكلي سميكانداكتر در كاليفرنيا مشغول به كار شود.
ورود به دنياي ترانزيستوري
نويس هميشه آرزو داشت تا با شاكلي معروف كار كند. او بهسرعت پيشنهاد مخترع ترانزيستور را پذيرفت و به پالو آلتو كاليفرنيا رفت. نويس بهقدري از پيشنهاد شاكلي شگفتزده بود كه حتي پيش از مصاحبهي استخدامي، خانهاي در پالو آلتو اجاره كرد. او در شركت جديد علاوه بر استعدادهاي بيشمار متخصص، تواناييهاي مديريتي و رهبري تيم خود را به نمايش گذاشت. در تابستان سال ۱۹۵۶، نويس دستاورد مهمي در تحقيقات انديشه متخصصيني خود به دست آورد؛ او مفهوم Tunneling را در مكانيك كوانتومي مطالعه كرد و به اين نتيجه رسيد كه اين مفهوم با يك اتصال سادهي مثبت-منفي قابل نمايش خواهد بود. مفهوم مذكور تا آن زمان تنها بهصورت انديشه متخصصيني مطرح شده بود.
دفتر شركت شاكلي
كار در كنار شاكلي بهترين فرصت نويس براي ورود به دنياي ترانزيستور بود
شاكلي اولين فردي بود كه نتيجهي آزمايشهاي نويس را مشاهده كرد و البته بازخورد مثبتي نسبت به آنها نداشت. او ارزش زيادي براي تحقيق رابرت قائل نشد و درنتيجه تحقيقات متوقف شدند. در ژانويهي سال ۱۹۵۸ و ۱۷ ماه پس از ارائهي نتايج آزمايش از سوي نويس، دانشمندي ژاپني بهنام لئو ايزاكي، مقالهاي در مجلهي مشهور Physical Review منتشر كرد كه همان مفاهيم نويس را بهنام ديود مقاومت منفي شرح ميداد.
مقالهي ايزاكي بازخوردهاي بسيار قوي در دنياي الكترونيك داشت. نويس از نتايج انتشار مقالهي دانشمند ژاپني و همچنين اشتباه خود در عدم پيگيري تحقيقات اوليه، بسيار سرخورده شد. او بعدها به دوستش گوردون مور گفته بود: «اگر تنها يك قدم بيشتر پيش ميرفتم، قطعا به نتيجه ميرسيدم.» لئو ايزاكي درنهايت در سال ۱۹۷۳ جايزهي نوبل فيزيك را بهخاطر همان دستاورد ديود مقاومت منفي بهصورت مشترك دريافت كرد.
ويليام شاكلي
انديشه متخصصيناتهاي علمي نويس و شاكلي پس از گذشت مدتي با هم تداخل و چالش پيدا كرد. دراينميان هفت نفر از محققان جوان شركت شاكلي (ازجمله گوردون مور) تصميم به ترك شركت گرفتند. آنها بهدنبال مديري براي كسبوكار جديد خود بودند و همگي روي نويس به توافق رسيدند. او رهبري متخصص با اعتمادبهنفس بالا بود كه نيازهاي گروه جوان را در بخش مديريت برطرف ميكرد. درنهايت نويس به عضو هشتم گروه تبديل شد و شركت شاكلي را در سال ۱۹۵۷ ترك كرد.
هشت مهندسي كه شركت شاكلي را ترك كرده بودند، فيرچايلد سميكانداكتر را تأسيس كردند. شرمن فيرچايلد، بزرگترين سهامدار IBM سرمايهي اوليهي شركت را تأمين كرده بود. درواقع آن هشت نفر نه به شخصي فيرچاليد، بلكه به شركت Fairchild Camera and Instrument پيشنهاد تأسيس كسبوكاري جديد داده بودند. درنهايت شركت در سانتا كلارا كار خود را شروع كرد.
مديريت كل شركت فيرچايلد، اولين پيشنهاد مهندسان جوان به رابرت نويس بود. منتهي او فعاليت در بخش تحقيق و توسعه را ترجيح ميداد. شركت جديد در ابتداي فعاليت موفقيتهاي مناسبي را تجربه كرد. در آن سالها اكثر بازيگران جديد دنياي نيمههادي با شكست روبهرو ميشدند و فيرچايلد يك استثنا بود.
مركز توليد فيرچايلد سميكانداكتر
فعاليت در فيرچايلد را ميتوان دوران طلايي تحقيقات و دستاوردهاي علمي رابرت نويس دانست. هفت عدد از ۱۷ پتنت او در ۱۸ ماه اوليه تأسيس فيرچايلد ثبت شد. از مهمترين آنها نيز ميتوان به پتنت مدار مجتمع (Integrated Circuit) اشاره كرد. در سال ۱۹۵۸، جين هورني، يكي از بنيانگذارهاي فيرچايلد طرحي براي اضافه كردن يك لايه اكسيد سيليكون روي ترانزيستور ارائه كرد كه بهعنوان عايقي براي گردوخاك و ديگر آلودگيها محسوب ميشد.
مهمترين دستاوردهاي نويس در فيرچايلد رقم خوردند
نويس با توجه به طرح هورني توانست اختراع انقلابي خود را ثبت كند. در آن زمان شركت فيرچاليد ترانزيستور و ديگر قطعات الكترونيكي را روي ويفرهاي سيليكوني توليد ميكرد. سپس قطعات از ويفر سيليكوني جدا شده و قطعات اضافه با سيم به هم متصل ميشدند. با افزايش اتصالها لحيمكاري در فضاي كوچك قطعات براي مهندسان و تكنيسنها دشوار ميشد. نويس نتيجه گرفت كه جداكردن ويفر سيليكوني فرايندي اضافه در توليد قطعات است. سپس متوجه شد كه ميتوان كل يك مدار را با تمامي ترانزيستورها، مقاومتها و قطعات ديگر روي يك ويفر سيليكوني ساخت. بهبيان ديگر، او مدار مجتمع يا IC را اختراع كرده بود.
جك كلبي، ديگر دانشمند الكترونيك محسوب ميشد كه همزمان با نويس موفق به توسعهي روش توليد مدار مجتمع شده بود. او در تگزاس اينسترومنتس كار ميكرد و پتنتهاي متعددي هم در اين حوزه به نام خود ثبت كرد. بههرحال نويس ديد بلندمدتتري نسبت به كلبي داشت. هر دو نفر بهصورت مستقل بهعنوان مخترعان مدار مجتمع شناخته ميشوند، اما نويس با ارائهي روش پيادهسازي سيمهاي اتصال روي خود سيليكون پايه، توانست پتنتي مهمتر را براي شركتش بههمراه بياورد. بههرحال هر دوي اين دانشمندان با ثبت پتنتهاي مرتبط با IC، ثروتمند شدند.
مدار مجتمع جك كلبي
نويس در سال ۱۹۵۹ با وجود انجام وظايف مديريتي متعدد، درنهايت به مدير كل فيرچايلد هم تبديل شد. او مديري غيرمعمول بهانديشه متخصصين ميرسيد و اتمسفري راحتتر را در شركت ترجيح ميداد. رابرت نويس بهعنوان مدير كل، ارتباط نزديكي با متخصصان داشت. او هم انديشي ها متعدد را ميشنيد و حتي از زندگي شخصي افراد زيردستش اطلاع كسب ميكرد.
سال ۱۹۶۸ فيرچاليد به يكي از غولهاي دنياي نيمههادي تبديل شده بود. آنها ده هزار متخصص داشتند و ۸۰ درصد از نياز بازار دنياي كامپيوتر در حوزهي مدارهاي مجتمع را تأمين ميكردند. بههرحال شرايط داخلي شركت مناسب نبود و نويس بههمراه دوست قديمياش، مور، تصميم به ترك فيرچايلد و تأسيس شركت اختصاصي خود گرفتند. مهارتهاي نويس تا آن زمان بهاندازهي كافي به بلوغ رسيده بود. او فردي با خلاقيت و مهارت متخصص بالا محسوب ميشد و خصوصا براي مديريت تيم تحقيق و توسعه عالي بود. درمقابل، توانايي نويس براي مديريت كل يك شركت بزرگ و چندوجهي كافي نبود.
مدار مجتمع نويس
تولد غولي بهنام اينتل
نويس و مور در ژوئيه سال ۱۹۶۸ شركت خود را بهصورت رسمي بهنام NM Electronics تأسيس كردند كه بهسرعت به اينتل تغييرنام داد. اندرو گروو، مهندس ديگر فيرچايلد بود كه به نويس و مورد ملحق شد. اينتل در سال ۱۹۷۱ اولين ريزپردازندهي جهان را معرفي كرد كه فرايندهاي ذخيرهسازي و پردازش اطلاعات را بهصورت همزمان روي يك تراشهي سيليكوني پياده كرده بود. اينتل بهسرعت به پيشگام توليد تراشههاي ريزپردازنده در جهان تبديل شد.
نويس تا سال ۱۹۷۵ بهعنوان مدير كل اينتل مشغول به كار بود. سپس بهعنوان رئيس هيئتمديره انتخاب شد و تا سال ۱۹۷۸ در آن شغل باقي ماند. مقصد بعدي نويس پس از ترك اينتل، Semiconductor Industry Association بود كه در آنجا هم بهعنوان رئيس هيئتمديره مشغول به كار شد. بنياد SIA بهصورت متمركز بر چالشهاي اقتصادي صنعت نيمههادي آمريكا تأسيس شد. هدف اصلي آنها، تحليل و پيشبرد سياستهاي راهبردي صنعت و از همه مهمتر، آمادگي براي رقابت با فعالان خارجي بود.
هشت مهندسي كه فيرچايلد را تأسيس كردند
نويس در نقش رئيس هيئتمديرهي SIA، نقش مهمي در ارتباط صنعت نيمههادي با دولت داشت. او Sematech را بهعنوان كنسرسيوم مشترك صنعت و دولت تأسيس كرد كه با وجود تداخلهاي گاه و بيگاه در اهداف سازمانهاي تشكيلدهنده، متمركز بر حفظ صنعت نيمههادي بهعنوان صنعتي داخلي در آمريكا بود. او تا زمان مرگ بهعنوان مديرعامل Sematech فعاليت ميكرد.
زندگي شخصي و مرگ
رابرت نويس در سال ۱۹۵۳ با اليزابت باتملي ازدواج كرد. آنها در لوسآلتوس كاليفرنيا ساكن شدند و ثمرهي ازدواجشان چهار فرزند بهنامهاي ويليا، پندرد، پريسيلا و مارگارت بود. اليزابت عاشق منطقهي نيوانگلند بود و بههمين دليل، آنها زميني ۲۰ هكتاري را در برمنماين بهعنوان اقامتگاه تابستاني خريداري كردند كه اليزابت و فرزندان، تعطيلات تابستاني را در آنجا ميگذراندند. رابرت در دوران استراحت تابستاني به بازديد كودكان و همسرش ميرفت، اما فعاليت در اينتل را هيچگاه متوقف نميكرد. درنهايت رابرت و اليزابت در سال ۱۹۷۴ از يكديگر جدا شدند.
مهندسان فيرچايلد
نويس در نوامبر ۱۹۷۴ با آن اشملتز باورز ازدواج كرد. باورز فارفالتحصيل دانشگاه كورنل بوده و مدرك دكتراي خود را نيز از دانشگاه سانتا كلارا دريافت كرده بود. او بهمدت ۲۰ سال در هيئت معتمدان دانشگاه سانتا كلارا حضور داشت. همسر دوم نويس، اولين مدير واحد منابع انساني در اينتل بود و بعدها بهعنوان اولين معاون ارشد منابع انساني در اپل مشغول به كار شد. او عضو هيئتمديره و هيئت معتمدان بنياد خيريهي نويس بود. اين بنياد در سال ۱۹۹۰ توسط خانوادهي نويس راهاندازي شده و با هدف بهبود يادگيري عمومي و رياضيات فعاليت ميكرد كه در سال ۲۰۱۵، فعاليتهايش متوقف شد.
بنيانگذاران اينتل
مخترع ريزپردازنده در زندگي هميشه فردي فعال بود. تفريح او شامل خواندن جزوه رايگانهاي همينگوي، پرواز با هواپيماي شخصي، موجسواري و فعاليتهاي مشابه ميشد. رابرت نويس اعتقاد داشت، دنياي ميكروالكترونيك روزبهروز پيچيدهتر خواهد شد و دنيايي غرق در فناوري انتظار بشر را ميكشد؛ بههمين دليل او عقيده داشت كه تحصيلات رايگان بايد در اختيار همهي افراد جامعه قرار بگيرد.
رابرت نويش در سوم ژوئن سال ۱۹۹۰ در خانهي خود دچار حملهي قلبي شد. او چند روز بعد در مركز پزشكي ستون در آستين تگزاس از دنيا رفت.
در كنار گوردون مور روبهروي ساختمان اينتل
جوايز و افتخارها
همانطور كه گفته شد، رابرت نويس يكي از مخترعان مدار مجتمع محسوب ميشود. پتنت ۲،۹۸۱،۸۷۷ در آمريكا بهخاطر همين اختراع بهنام رابرت نويس ثبت شد. البته جك كلبي هم از مخترعان IC بود كه افتخار اختراع مدار مجتمع را بهصورت مشترك با نويس يدك ميكشد. بههرحال نويس بهخاطر همين دستاورد و تأثير جهاني آن، از سه رئيسجمهور آمريكا مدال و نشان افتخار دريافت كرد.
رونالد ريگان در سال ۱۹۸۷ مدال افتخار ملي فناوري را به نويس اهدا كرد. دو سال بعد، او به تالار افتخار كسبوكار آمريكا راه يافت و رئيسجمهور بعدي آمريكا، جورج اچ دبليو بوش در مراسم اهداي جايزه حضور داشت. در سال ۱۹۹۰، نويس بههمراه كلبي و جان باردين مخترع ترانزيستور، مدال افتخار دستاورد يك عمر فعاليت علمي را در جشن دوسالانهي پتنت آمريكا دريافت كرد.
در سال ۱۹۶۶، مدال استوارت بالانتين مؤسسهي فرانكلين به رابرت نويس اهدا شد. جايزهي بعدي، مدال افتخار مؤسسهي IEEE در سال ۱۹۷۸ بود كه بهخاطر «نقش اساسي در معرفي مدار مجتمع سيليكوني بهعنوان سنگ بنايي در الكترونيك مدرن» به او اهدا شد. پس از آن مدال ملي علوم در سال ۱۹۷۹ به نويس رسيد. از افتخارهاي ديگر ميتوان به عضويت در آكادمي هنر و علوم آمريكا در سال ۱۹۸۰ و جايزهي چارلز استارك درپر آكادمي ملي مهندسي در سال ۱۹۸۹ اشاره كرد.
هم انديشي ها