بيوگرافي شرمن فيرچايلد، كارآفرين پيشگام صنعت هوانوردي و نيمههادي
شرمن فيرچاليد (Sherman Mills Fairchild) كارآفرين و سرمايهگذار آمريكايي بود كه در طول دوران فعاليت خود بيش از ۷۰ شركت راهاندازي كرد. از شركتهاي مهم او ميتوان به Fairchild Aircraft و Fairchild Industries و Fairchild Camera Instruments اشاره كرد. فيرچايلد نقش مهمي در تكامل صنعت هوانوردي ايالات متحده بازي كرد و در تالا افتخارات صنعت هوانوردي اين كشور هم نامش ديده ميشود. نكتهي مهم ديگر داستان زندگي او، نقش زيرمجموعهي توليد نيمههادي شركت تجهيزات دوربين فيرچايلد بود كه از پيشگامان سيليكونولي محسوب ميشود.
فيرچاليد علاوهبر كارآفرين، بهعنوان مخترع و نوآور فناوري نيز شناخته ميشود. او ۳۰ پتنت بهنام خود داشت كه در حوزههاي گوناگون از دوربين تا نيمههادي ثبت شده بودند. فيرچايلد نقش مهمي در اختراع و توسعهي اولين شاتر دوربين هماهنگ با فلاش ايفا و فناوريهايي نيز براي تصويربرداري هوايي اختراع كرد. دستاوردهاي او در اين حوزه بعدا در مأموريتهاي آپولو استفاده شدند. فيرچايلد در دوران طلايي شكوفايي صنعت نيمههادي زندگي ميكرد و دركنار بزرگاني همچون رابرت نويس و ويليام شاكلي و گوردون مور، نقشي حياتي در شكلگيري دنياي امروز ما داشت.
تولد و تحصيل
شرمن فيرچايلد ۷ آوريل ۱۸۹۶ در شهر اونينتا ايالت نيويورك بهدنيا آمد. پدرش جورج وينتروپ فيرچايلد و مادرش جوزفين ميلز شرمن نام داشت. جورج از اعضاي جمهوريخواه كنگرهي ايالات متحده بود كه بهعنوان اولين رئيس هيئتمديرهي IBM هم شناخته ميشود. او ثروت درخورتوجهي داشت كه پس از مرگش در سال ۱۹۲۴، به تنها فرزندش رسيد. شرمن همچنين سهام پدرش در IBM را نيز بهارث برد و تا زمان مرگ، بزرگترين سهامدار IBM بهشمار ميرفت.
نقاشي از عمارت محل تولد شرمن فيرچايلد
كودكي فيرچايلد با كنجكاوي و ميل شديد به آموختن مفاهيم مكانيكي همراه بود. او كادو تولد ۹ سالگي خود، يعني دوربين عكاسي را كاملا كالبدشكافي كرد تا ساختار و نحوهي كار آن را بياموزد. شرمن همچنين در دوران كودكي زمان زيادي را در فروشگاه ماشينآلات و ساعت پدرش ميگذراند و دركنار نيروي سادهها، با ساختار آنها آشنا ميشد.
شرمن فيرچايلد در سال ۱۹۱۵ براي ادامهي تحصيل به دانشگاه هاروارد رفت و در آنجا نيز بهدنبال علاقهي خود، يعني كشف ساختارهاي مكانيكي و مهندسي بود. فيرچايلد علاقهي زيادي به دوربينهاي عكاسي داشت و بهدنبال نوآوري بيشتر در آنها بود. او اولين شاتر هماهنگ با فلاش دوربين را در همان سالهاي اوليهي تحصيل در هاروارد اختراع كرد.
شرمن در دوران تحسيل در هاروارد، به بيماري سل مبتلا شد و بهدستور پزشك، براي معالجه به آريزونا رفت. تحصيلات دانشگاهي او نيمهتمام ماند تا مدتي در هواي خشك ايالت آريزونا استراحت كند. زمانيكه شرمن پس از مداوا از آريزونا بازگشت، ايالات متحده رسما وارد نبرد جنگ جهاني اول شده بود. شرمن كه هيچگاه آرام و قرار نداشت، با وجود موقعيت خانوادگي مناسب و ثروت فراوان، اصرار ميكرد به جبهههاي نبرد برود. بههرحال، سابقهي بيماري سل از بهجنگرفتن شرمن مانع شد. درعوض، از نفوذ پدرش در دولت واشنگتن استفاده كرد تا به زيرمجموعهي Signal Corps بپيوندد و در بخش صنايع هواويي آن مشغول به كار شود.
فيرچايلد در جواني
مهندسان زيرمجموعهي متخصص ارتش آمريكا در ابتدا شرمن را جدي نميگرفتند. او تحصيلات مرسوم مهندسي و متخصص را نداشت و همهي اصول را با خودآموزي فراگرفته بود. البته شرمن پسر نمايندهي كنگره بود و آنها خواه ناخواه بايد با او كنار ميآمدند. يكي از افسران ارتش كه ساختمان و آزمايشهاي متخصص را به شرمن نشان ميداد، با او دربارهي اشكالات عكسبرداري هوايي صحبت كرد. آمريكاييها بهدنبال پيادهسازي دوربين در هواپيماهاي نظامي خود بودند؛ اما اشكالات متخصص هنوز مانع توسعهي محصولاتي بادوام ميشد. شرمن در همان روز اول در آزمايشگاه خانگياش طرحي براي رفع اشكال نصب دوربين آماده كرد و به مهندسان داد. همين طرح اوليه، اولين پتنت شرمن بود كه تحسين مهندسان سيگنال كورپس را بههمراه داشت.
نوآوري در عكسبرداري هوايي
يكي از اشكالات تصويربرداري هوايي كه ارتش ايالات متحده را با محدوديت روبهرو ميكرد، شاتر دوربينهاي هوايي بود. دوربينهاي هوايي ابعاد بزرگي دارند؛ چون بايد تصاوير بزرگي را از محيط مدانديشه متخصصين ثبت كنند. تنها راه تصويربرداري بهينه با آنها، استفاده از شاترهاي نوع FPS يا Focal Plane Shutter است. اين شاترها از صفحهي مات شكافدار دربرابر صفحهي كانوني بهره ميبرند. در چنين سبكي از عكسبرداري، كل فيلم بهيكباره درمعرض نور قرار نميگيرد؛ درنتيجه، هرگونه حركت ناگهاني تصوير را خراب ميكند. در تصويربرداري هوايي، دوربين هميشه درمعرض حركتهاي ناگهاني قرار دارد. در جنگ جهاني اول نيز كه اولينبار عكسبرداري هوايي در ابعاد وسيع انجام ميشد، دوربينها مدام درحالحركت و تكانخوردن بودند و ثبت تصاوير باكيفيت بسيار دشوار ميشد.
دوربين هوايي شرمن F-1
براي حل اشكالات عملي عكسبرداري، بايد شاتر ميانلنز در دوربينها استفاده ميشد كه كل تصوير را بهيكباره به حسگر منتقل ميكرد. شرمن با اين سبك از شاتر آشنا و تعداد زيادي از آنها را در دوربينهاي كوچك كالبدشكافي كرده بود. البته تا آن زمان، هيچگونه شاتر ميانلنزي براي دوربينهاي عظيم هوايي طراحي و ساخته نشده بود. لنزهاي مدانديشه متخصصين قطر سهاينچي داشتند و قطعهي فلزي شاتر بايد در چند صدم ثانيه، اين سطح سهاينچي را طي ميكرد تا عكس هوايي باكيفيت ثبت شود. بههرحال در تكانهاي شديد هوايي، قطعهي فلزي دوربين درمعرض فشارهاي شديد بود و خم يا حتي شكسته و پاره ميشد.
شرمن اولين دستاوردهايش را در جنگ جهاني اول به ارتش ايالات متحده ارائه كرد
شرمن اعتمادبهنفس زيادي در نوآوري و طراحي داشت. او به افسران سيگنال كورپس گفت شاتري براي عكاسي هوايي طراحي خواهد كرد. البته قطعا طرح مدانديشه متخصصين، بهسرعت آماده نميشد. اينبار شرمن بهجاي يك شب، دو سال زمان نياز داشت تا اولين شاتر ميانلنز را براي دوربينهاي عظيم هوايي طراحي كند. تا آن زمان، جنگ پايان يافته و بازار نظامي براي دوربينهاي هوايي تقريبا از بين رفته بود. بههرحال عكسبرداري هوايي متخصصدهاي ديگري پيدا كرد و هنوز عدهي زيادي بهدنبال دوربينهاي باكيفيت براي اين اهداف بودند. عكسبرداري از آسمان تأثير زيادي بر صنعت نقشهبرداري گذاشت. بهعلاوه، متخصصدهاي ديگري همچون تصويربرداري باستانشناسي هم براي آن ترسيم شده بود.
اولين دوربين شرمن كه برپايهي شاتر نوآورانهي او توسعه يافته بود، در سال ۱۹۲۱ به محصولي كامل تبديل شد. دوربين هوايي فيرچايلد اولين نمونهاي بود كه تصاوير هوايي را با كيفيت مناسبي ثبت ميكرد. كمي بعد، نيروي هوايي ارتش ايالات متحده حاضر شده دو هزار دلار براي دوربين شرمن بپردازد. بهمرور دوربين او در ميان نيروهاي ارتش طرفداران زيادي پيدا كرد و به استاندارد عكسبرداري هوايي در نيروي دريايي و كل ارتش ايالات متحده تبديل شد.
لوگوي شركت Fairchild Aerial
شرمن با هدف توسعهي كسبوكار در حوزهي دوربينهاي هوايي، شركت Fairchild Aerial Camera Corporation را راهاندازي كرد. اولين دوربين او K-3 نام گرفت كه بهسرعت به آمار فروش چندهزار دستگاه رسيد. كسبوكار شرمن بهخوبي پلههاي ابتدايي موفقيت را پشتسر گذاشت و نام فيرچايلد بهعنوان بازيگر جديد صنعت عكاسي شناخته شد. حتي هواپيماهاي ژاپني كه در حملهي تاريخي پرل هاربر حضور داشتند، از دوربينهاي فيرچايلد استفاده ميكردند. دوربينهاي فيرچايلد مساحت عمدهاي از آمريكايجنوبي و تقريبا تمامي آمريكايشمالي را نقشهبرداري كرده بودند.
محصولات شركت دوربين هوايي فيرچايلد در دوران جنگ جهاني دوم سهم اصلي بازار را دراختيار داشتند و خصوصا در برنامههاي جاسوسي هوايي، از تجهيزات اين شركت بهوفور استفاده ميشد. دوربينهاي هوايي فيرچايلد درادامه بهحدي توسعه يافتند كه در برنامههاي فضايي ايالات متحدهي آمريكا نيز استفاده شدند.
داستان كسبوكار دوربين هوايي فيرچايلد، داستان شركت موفقي را نشان ميدهد؛ اما خود شرمن بهگواه بسياري از مورخان، تاجر موفق و حرفهاي نبود. او صبر و حوصله و تحمل مديري حرفهاي براي مذاكره با مشتريان و تمامي كارهاي اجرايي ريزودرشت براي تحويل محصول را نداشت. درواقع، شرمن بيش از مديربودن نوآور بود. هميشه ايدههاي جديد باعث ميشدند تمركز او از كارهاي اجرايي شركت به بخشهاي ديگر معطوف شود. ادامهي داستان زندگي او و راهاندازي و حمايت از كسبوكارهاي متعدد فناورانه هم در مسير همين تمايل به نوآوري شكل گرفت.
تصوير هوايي از نيويورك سيتي (۱۹۳۲) كه در شركت فيرچايلد ثبت شد.
ورود به صنعت هوانوردي
شرمن فيرچايلد در جواني با هاوارد هيوز آشنا و دوست شد. او نيز مانند بسياري از جوانهاي ثروتمند آمريكايي به ميهمانيهاي مجلل علاقه داشت و در دستهي جوانهاي خوشگذران قرار ميگرفت. شرمن تا پايان عمر دفترچهي خاطرات را با بليتهاي سينما و دعوتنامههايي پر كرده بود كه در جواني براي حضور در ميهمانيها دريافت ميكرد. تصور شرمن در سالهاي جواني در ستون زندگي ثروتمندان در اكثر روزنامههاي آمريكايي ديده ميشد. شرمن تنها با نگاهكردن به پيانيستها، نواختن پيانو را فراگرفت و از طرفداران جدي سبك جاز هم بود.
دوستي فيرچايلد با هيوز اگرچه در ميهمانيها شكل گرفته بود و در همان محيطها هم تقويت ميشد؛ اما موضوع صحبتهاي اين دو نفر هميشه درباره كارآفريني شكل ميگرفت. آنها با دوستان خود به ميهماني ميرفتند؛ ولي آنچنان گرم صحبت دربارهي ايدههاي كارآفرينانه و خصوصا هوانوردي ميشدند كه بقيه را ناديده ميگرفتند. همين صحبتها و ايدهپردازيهاي فراوان فيرچايلد دركنار هيوز، توسعهي كسبوكار او را از توليد دوربين به نقشهبرداري در پي داشت. فيرچاليد اولين كسي بود كه نقشهي هوايي نيويوركسيتي را آماده كرد؛ نقشهاي بزرگ با طول حدود سه متر كه تمامي جزئيات شهر را در تصاوير هوايي بهنمايش ميگذاشت.
خلبانهاي شركت شرمن كه وظيفهي پرواز برفراز شهرها و عكسبرداري براي طراحي نقشه را برعهده داشتند، پس از مدتي از اشكالات و كمبود امكانات در هواپيماهاي خود شكايت كردند. فيرچايلد در مسير همان خلاقيت و نوآوري هميشگي، تصميم گرفت بهطور بهينه به صنعت جديد و توسعهي هواپيماهاي وارد شود. اولين هواپيمايي كه او طراحي كرد، بهنام FC-1 شاخته شد كه در دستهي تكباله قرار ميگرفت و كابين محافظتشده دربرابر باد و سرما داشت. خلبانهاي فيرچايلد از پرواز با هواپيماي جديد لذت ميبردند و البته كار آساني در پرواز براي عكسبرداري هوايي داشتند. پرواز در ارتفاع مشخص، مسير تكراري رفتوبرگشتي، وضعيت آبوهوايي ايدئال و بدون مقصد و احتمال گمشدن، كار خلبانها را آسان ميكرد.
دوربين شركت فيرچايلد كه در عكاسي از ماه در پروژه آپولو بهكار گرفته شد.
هواپيماي FC-1 ابتدا بهصورت اخصاصي براي عكسبرداري هوايي طراحي شد. البته بهمرور علاقهمنداني از صنايع ديگر براي خريد آن تمايل نشان دادند. طراحي اين هواپيما كه بال را در بالاي كابين قرار داده بود، زيبايي خاصي به آن ميبخشيد و پايداري پرواز را نيز افزايش ميداد. اولين نسخه از هواپيما در سال ۱۹۲۵ آماده شده بود و شرمن در سال ۱۹۲۷ كمي طراحي آن را بهبود داد. طراحي تيغهي دم و بدنه تغيير كرد تا فضا و مقاومت بيشتري به هواپيما اضافه شود. طراحي FC-1 اين امكان را فراهم ميكرد كه قطعات اضافي اسكي يا فرود روي آب هم به آن اضافه شود. پس از مدتي، شركت فيرچايلد با تكيه بر همين طراحيها، قايقهاي مسابقهاي نيز طراحي و توليد كرد.
فيرچايلد پس از موفقيتهاي اوليه در طراحي و توليد هواپيما، سعي كرد به حوزههاي ديگر اين صنعت توليدي وارد شود. او حق ساخت موتور شعاعي را از هارولد كامينز خريد. كامينز اين طرح را در ايستگاه آزمايشي نيروي هوايي ارتش آمريكا در منطقهي مككوك دايتون اوهايو طراحي كرده بود. شرمن پس از خريد حق پتنت، خود كامينز را هم براي ساخت و آزمايش محصول نهايي استخدام كرد. موتور كامينز بهرهوري و بازدهي بسيار بيشتري از موتورهاي مرسوم هواپيما داشت و با وزن سبكتر، نيروي محركهي بيشتري منتقل ميكرد. البته درنهايت محصولي متخصصدي در هواپيما از طرح كامينز ساخته نشد. با وجود تمام ويژگيهاي مثبت، موتورهاي او لرزش زيادي داشتند و استفاده از آنها در هواپيما توجيه متخصص نداشت.
همانطوركه گفته شد، فيرچايلد عاشق نوآوري و ايدههاي جديد بود و آنچنان روي بازدهي نهايي يا تبديل به محصول تمركز نميكرد. اگر ايدهاي جديد و انقلابي در صنعت مشاهده ميشد، فيرچايلد تمايل داشت در آن نقش داشته باشد. او با وجود شكست در ايدهي موتورهاي شعاعي، در دههي ۱۹۳۰ به ايدهي توليد مواد به روش دورامولد (Duramold) علاقهمند شد. سرهنگ ويرجينيوس اي. كلارك، يكي از نابغههاي متعددي كه فيرچايلد را بهخود جذب كرد، اين روش را توسعه داده بود. كلارك با ايدهاي ديگر بهنام ماهيواره Clark Y هم شناخته ميشد كه هنوزهم در طراحي هواپيماهاي مدل متخصصد دارد.
F-46
روش دورامولد براي توليد قطعات سبك بهكار ميرفت. كلارك اعتقاد داشت با اين روش ميتوان تختههاي چندلايهي چوبي را زيرفشار و در قالبي توليد و سپس با چسبهاي پلاستيكي بههم متصل كرد. روش او با هدف ساختن بدنه و دم هواپيما بهصورت يكپارچه توسعه يافته بود. فيرچايلد طرح كلارك را خريد و براي ساختن اولين نمونهها نيز خود او را استخدام كرد؛ روند ديگري كه از عطش سيريناپذير او براي تبديل ايدههاي نوآورانه به كسبوكار حكايت ميكرد. درپايان دههي ۱۹۳۰، اولين هواپيما با روش دورامولد بهنام F-46 ساخته شد. اين هواپيما زيبا و سبك و بسيار سريع با طراحي تكباله در پايين كابين بود كه مخصوص بازار هواپيماهاي شخصي طراحي شده بود. در بدنهي اين هواپيما، اثري از پيچومهره و جوش نبود و سطحي كاملا صيقلي داشت.
فيرچايلد عطش سيريناپذيري براي سرمايهگذاري در ايدههاي نوآورانه داشت
ايدهي هواپيماي چوبي كلارك و فيرچاليد هم به موفقيت چنداني نرسيد و هيچكس تمايل نداشت هواپيماي چوبي بخرد. فيرچاليد بهخوبي فناوري را درك ميكرد و عشق زيادي به تجربه و آزمايشهاي جديد نشان ميداد. از همه مهمتر، به حل مسئله علاقهمند بود. دراينميان، كمبود اطلاعات و تحقيقات از بازار ضربههاي اصلي را به بدنهي كسبوكار فيرچايلد وارد ميكرد. او اطلاع چنداني از تمايل مشتريان و روندهاي بازار نداشت و تيم مناسبي هم براي اين كار استخدام نميكرد. بازار هوانوردي در آن سالها بهسمت هواپيماهاي بزرگتر با ظرفيت بيشتر حركت ميكرد و آلومينيم حس امنيت بههمراه سبكي را بهخوبي براي سرنشينان هواپيما بههمراه داشت. در همان دوراني كه فيرچايلد مشغول طراحي هواپيماي چوبي بود، دونالد داگلاس هواپيماي تاريخي DC-1 را هممسير با نياز و تمايل بازار طراحي ميكرد.
تنها فردي كه به ايدهي هواپيماي چوبي فيرچايلد تمايل نشان داد، هاوارد هيوز بود كه براساس همان طرح، كشتي هوايي غولپيكر Spruce Goose را طراحي كرد. خود فيرچايلد هم از طرح نوآورانهي كلارك در ساخت دم هواپيماي يادگيريي PT-19 استفاده كرد. طراحي چوبي سبك براي هواپيماهاي كوچكتر بسيار مناسب بود.
PT-19
با وجود تمامي شكستهاي اوليه، كسبوكار فيرچايلد در حوزههاي گوناگون در سالهاي انتهايي دههي ۱۹۲۰ با رونق مناسبي روبهرو بود. از يك سو، به ساختن هواپيما مشغول شده بود و از سوي ديگر، دوربينهاي هوايياش روزبهروز طرفداران بيشتري پيدا ميكردند. كسبوكار توليد موتور هواپيما نيز با وجود شكستهاي اوليه، به شركتي بهنام Fairchild Ranger تبديل شد كه در توليد موتور وضعيت مناسبي داشت. بهطوركلي در آن سالها، صنعت هوانوردي رو به اوج بود و دستاوردهاي چشمگيري براي شرمن بهارمغان آورد.
هواپيماهاي سري FC-2 فيرچايلد يكي از دلايل مهم پيشرفت كسبوكار او در صنعت هوانوردي بودند. اين هواپيماها در سفرهاي مسافربري هواپيمايي در آمريكايجنوبي طرفداران زيادي پيدا كردند و كانادا نيز يكي از بازارهاي اصلي براي آنها بود. فيرچايلد براي پاسخ به نياز روزافزون كانادا، زيرمجموعهاي جديد از شركت هواپيماسازياش را در اين كشور راهاندازي كرد. علاقهمندان به پرواز در برخي مناطق و فرود با تجهيزات اسكي نيز تمايل زيادي به هواپيماهاي فيرچايلد نشان ميدادند و پس از مدتي، آلاسكا و منطقهي نزديك به قطب در كانادا، ميزبان تعداد زيادي از هواپيماهاي فيرچايلد بود.
فيرچايلد بهمرور فعاليتهاي بازاريابي را براي شركت هواپيماسازياش توسعه داد و با استخدام هري برونو، از چهرههاي شاخص ايالات متحده در آن سالها، براي تبليغ هواپيماها استفاده كرد. او بههمراه فيرچايلد ايدههاي گوناگوني براي افزايش شهرت هواپيماها بهكار گرفت كه حتي از شايعهسازي و تبليغات منفي هم بهره ميبرد. خود فيرچايلد تصميم گرفت براي اثبات طول كوتاه اوجگيري و فرود هواپيماهاي FC-2 يكي از آنها را روي زمين بازي تنيس فرود بياورد كه البته هيچكس با او همكاري نكرد.
سرمايهگذاري در صنعت هوانوردي يكي ديگر از فعاليتهاي جدي فيرچايلد بود كه با هدف توسعهي بيشتر كسبوكار انجام ميشد. او در سال ۱۹۲۹ در شركتي بهنام Aviation Corporation سرمايهگذاري كرد كه اميد زيادي به پيشرفت و موفقيتش داشت. اين هولدينگ متشكل از ۵۰ شركت مستقل بود و با وجود ظاهر موفق، فعاليت اثباتشدهي آنچنان زيادي از خود نشان نميداد. با انفجار يكي از بالنهاي هوايي هولدينگ در سال ۱۹۲۹، سقوط آزاد آن نيز شروع شد. بههرحال، تنها چند شركت محدود ازجمله Avco و American Airlines از هولدينگ باقي ماندند و فيرچايلد نيز مجبور شد شركتهاي خودش را از اين هولدينگ بازخريد كند. او در آن زمان، فعاليتهاي عملياتي شركت هواپيماسازي خود را از لانگآيلند به هگرزتاون منتقل كرده بود و از شركت توليد هواپيماي دوباله بهنام Kreider Reisner بهره ميبرد.
تصور فيرچايلد روي جلد مجلهي تايم
جنگ جهاني دوم و عبور از بحران اقتصادي
دههي ۱۹۳۰، با بحرانهاي اقتصادي براي فيرچايلد و هر فعال ديگر دنياي كسبوكار همراه بود. اگرچه كسبوكار دوربين او وضعيت مناسب و پايداري سپري ميكرد، تمايل زيادي به خريد هواپيما در بازار وجود نداشت. او با طراحي هواپيمايي چهارنفره بهنام F-24 و فروش تقريبا موفق آن، توانست شركت هواپيماسازي خود را سر پا نگه دارد. بيش از ۱،۵۰۰ فروند از اين هواپيما در دهههاي ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ ساخته شد. راحتي و زيبايي طراحي هواپيماهاي جديد فيرچايلد بازار خود را براي آنها فراهم كرده بود. هواپيماي F-24 در دو مدل مجهز به موتور ۲۰۰ اسببخاري Ranger يا ۱۶۴ اسببخاري Warner Scarab توليد ميشدند. ريموند لووي طراح داخلي بدنهي هواپيما بود. برخي خلبانها اعتقاد داشتند راحتي هواپيماي F-24 بهحدي است كه گويي در اتاق نشيمن در حال پرواز هستيد.
بسياري از مورخان صنعت هوانوردي به سهولت پرواز با F-24 اذعان كردهاند؛ بههميندليل، بسياري از هنرپيشههاي هاليوود و چهرههاي مشهور اين هواپيما را خريدند كه از ميان آنها ميتوان به جيمي استوارت، رابرت تيلور، تايرون پاور و مري پيكفورد اشاره كرد. هواپيماهاي F-24 در جنگ جهاني دوم نيز مشتري داشتند و ارتش ايالات متحده از آنها بهعنوان هواپيماي امدادرسان استفاده ميكرد. البته در برخي موارد نيز، از همين هواپيماها براي بمباران قايقهاي جنگي آلماني استفاده شد.
جنگ جهاني دوم حكم نجات صنعت هوانوردي را داشت و شركت فيرچايلد نيز از اين فرصت استفاده كرد. شرمن در سال ۱۹۳۹ در رقابت با ۱۷ توليدكنندهي ديگر صنعت هوانوردي، موفق شد با ارتش ايالات متحده قراردادي براي ساخت هواپيماي يادگيريي جديد موسوم به PT-19 منعقد كند. مورخان جنگ جهاني دوم ادعا ميكنند اين هواپيما بيش از هر هواپيماي ديگر، خلبان جنگي تربيت كرده است. فيرچايلد و پيمانكارهايش در جنگ جهاني دوم، حدود هشتهزار فروند هواپيماي PT-19 توليد كردند.
C-82 packet
با كاهش تقاضا در بازار هواپيماهاي يادگيريي، فيرچايلد بازار جديدي براي محصولاتش پيدا كرد. هواپيماهاي باربري هدف جديد شركت فيرچايلد بودند. در سالهاي پاياني جنگ، شركت فيرچايلد موفق شد براي توليد هواپيماي C-82 Packet قرارداد ببندد؛ هواپيمايي كه به Flying Boxcar هم شهرت داشت. خلبانهايي كه سابقهي پرواز با C-82 را داشتند، آن را پرندهاي لرزان و نامطمئن توصيف ميكردند. اين هواپيما ابتدا با هدف جابهجايي گستردهي نيروهاي ارتش به ميدانهاي نبرد ژاپن طراحي شد؛ اما پيش از آمادهسازي نهايي، جنگ بهپايان رسيد. عمليات نجات محاصرهي برلين در سال ۱۹۴۸، يكي از معدود مأموريتهايي بود كه C-82 كارايي خود را در آن ثابت كرد.
جنگ جهاني دوم بسياري از شركتهاي هواپيماسازي را نجات داد
هواپيماي C-82 با وجود موفقيتهاي نسبي، اشكالات بحراني داشت. بخشهاي دوقلو در دو طرف بدنه ضعيف بودند و عموما در پرواز از بدنهي اصلي جدا ميشدند. همين ضعف خسارتهاي مالي و جاني زيادي در پروژههاي عملياتي به ارتش تحميل كرد. فيرچايلد كمي طراحي هواپيما را تغيير داد و آن را با موتورهاي قدرتمندتر تقويت كرد. تغييرات جديد بهحدي جدي بودند كه هواپيما با نام جديد C-119 يا Dollar Nineteen معرفي شد. اين پرندهي غولپيكر توانايي حمل همهي نيازهاي نظامي را داشت و در جنگهاي كره و ويتنام، نقش مهمي در نبردهاي هوايي ايفا كرد. حدود ۱،۱۰۰ فروند هواپيماي C-119 طراحي و ساخته شد كه آن را به يكي از محصولات موفق فيرچايلد تبديل كرد.
C-119
تداوم نوآوري و ورود به صنايع جديد
فيرچايلد در دوران شكوفايي شركت هواپيماسازي، مانند گذشته در ساختارهاي مدريت و عملياتي آن دخيل نبود. در آن سالها، او دو شركت در فهرست فورچن ۵۰۰ داشت و موفقيتهاي درخورتوجهي در دنياي كسبوكار تجربه ميكرد و بيش از ۳۰ هزار نفر در شركتهاي او مشغول به كار بودند. بااينحال، علاقهي هميشگي به نوآوري و ايدههاي جديد در قلبش زنده بود و او را به پيمودن مسيرهاي جديد تشويق ميكرد.
فيرچايلد در خانهاي در منهتن زندگي ميكرد كه در طراحي آن هم با طراح مشهور، جورج نلسون، همكاري كرده بود. او عمارتي هم در لانگآيلند داشت كه به زمين تنيس مسقف و فناوريهاي مدرن گرمايشي و سرمايشي مجهز بود. همانطوركه گفته شد، شرمن فيرچايلد علاقهي زيادي به موسيقي جاز داشت و ايدهي نوآورانهي بعدياش هم حول همين علاقه شكل گرفت. او اعتقاد داشت كيفيت ضبط موسيقي هنوز ظرفيتهاي زيادي براي بهبود دارد؛ بههميندليل، شركت Fairchild Recording Equipment را تأسيس كرد. شرمن محصولات نوآورانه را طبق ايدهها و انديشه متخصصيناتهاي شخصي خودش طراحي و توليد ميكرد؛ محصولاتي كه با وجود ارزش گران، موفقيتهاي درخورتوجهي در صنعت ضبط موسيقي تجربه كردند.
عطش سيريناپذير شرمن فيرچايلد براي ايدههاي نوآورانه به سرمايهگذاريهاي سنگين در صنايع گوناگون ميانجاميد. او پس از ساخت محصولات موفق ضبط موسيقي، بهدنبال بهبود فناوري تصويربرداري استوديويي بود و بازهم با راهاندازي شركت، افرادي براي توسعهي ايدهاش استخدام كرد. آنتوني براندت، نويسندهي داستان زندگي شرمن كه مدتي هم در شركت او كار ميكرد، روايت جالبي از ايدهپردازيهايش دارد. او ميگويد:
شرمن احتمالا از همان ابتدا ميدانست ايدهي دوربين استوديويي به موفقيت مالي نميرسد؛ اما اهميتي به اين جنبه نميداد.
شرمن فيرچاليد در ميانهي قرن بيستم بهدنبال صنعت و نوآوري جديدي براي سرمايهگذاري و فعاليت بود؛ البته هنوز بخش هواپيماسازي كسبوكار او با قدرت به فعاليت ادامه ميداد. فيرچايلد هواپيماي مسافربري Fokker F-27 Freindship را در سال ۱۹۵۶ طراحي و توليد كرد. اين هواپيما در همكاري با شركت هلندي فوكر طراحي و بهعنوان اولين هواپيماي آمريكايي وارد خطوط هواپيمايي شد. ناگفته نماند نسخهاي ديگر از همان پرونده بهنام FH-227 نيز طراحي شد.
A-10
شركت هواپيماسازي فيرچايلد در سال ۱۹۶۴ شركت Hiller Helicopters را خريد و به Fiarchild Hiller تغييرنام داد و هليكوپتر FH-1100 يكي از محصولات آن شركت بود. از آخرين فعاليتهاي شركت فيرچايلد در زمان حيات بنيانگذار، ميتوان به قرارداد طراحي نمونهي اوليهي YA-10A با نيروي هوايي اشاره كرد كه در سال ۱۹۷۰ منعقد شد. توليد هواپيما براساس اين مدل اوليه، پس از مرگ شرمن در سال ۱۹۷۴ شروع شد و محصول نهايي A-10 Thunderbolt نام گرفت.
در ميان فعاليتهاي متعدد و سرمايهگذاريهاي متنوع شرمن فيرچايلد در صنايع فناوري، همكاري او با پيشگامان صنعت نيمههادي، جذابيت بسيار زيادي دارد. شرمن در سال ۱۹۴۴ نام شركتش را به Fairchild Camera and Instrument تغيير داده بود. تنوع محصولات شركت از دوربينهاي عكسبرداري هوايي فراتر رفته بود و دوربينهاي مخصوص مسلسل، دوربينهاي اشعهي ايكس، دوربينهاي راداري و قطبنماهاي راديويي را شامل ميشد. سرمايهگذاري شركت در فرايندهاي تحقيقوتوسعه، در دههي ۱۹۵۰ بسيار بيشتر شد.
شركت توليد نيمههادي فيرچايلد
ويليام شاكلي، از پيشگامان صنعت نيمههادي، توانايي فراواني در جذب استعدادهاي متخصص داشت. او گروهي از مهندسان خبره را در شركتش استخدام كرده بود؛ اما بهدليل مديريت غلط، اكثر آنها بهمرور تصميم گرفتند از شركت خارج شوند. گروهي كه بعدها به «هشت خائن» مشهور شدند، شامل مهندسان باسابقهي صنعت نيمههادي همچون رابرت نويس و گوردون مور بود كه شاكلي را با هدف راهاندازي شركتي مستقل ترك كردند. نويس كه مديريت تيم را برعهده داشت، براي جذب سرمايهگذار با فيرچايلد وارد مذاكره شد.
فيرچايلد ميگويد اشتياق نويس و چشماندازي كه براي آيندهي صنعت نيمههادي ترسيم ميكرد، او را به راهاندازي زيرمجموعهي توليد نيمههادي مجاب كرد. درنهايت، زيرمجموعهي توليد نيمههادي در سال ۱۹۵۷ در شركت فيرچايلد تأسيس شد. اولين تراتزيستور اين شركت در سال ۱۹۵۸ و بهنام 2N697 به بازار عرضه شد كه حاصل طراحي گوردون مور بود. ترانزيستور مذكور موفقيت درخورتوجهي براي شركت شرمن بههمراه داشت. آنها ۱۰۰ عدد از ترانزيستور را به ارزش ۱۵۰ دلار براي هر قطعه به IBM فروختند تا از آن براي ساخت كامپيوتر بمبافكن B-70 استفاده كند.
رابرت نويس براي سرمايهگذاري در شركت جديد توليد نيمههادي، ابتدا به سراغ فيرچايلد رفت
در سال ۱۹۶۰، دستاورد بزرگ بعدي در شركت فيرچاليد رخ داد و اولين مدار مجهز به چهار ترانزيستور روي يك ويفر تكي سيليكون ساخته شد و اولين مدارمجتمع سيليكوني تاريخ با نام فيرچايلد گره خورد. شركت Fairchild Semiconductor تا آن زمان از ۱۲ متخصص به ۱۲ هزار متخصص رسيده بود و درآمد سالانه ۱۳۰ ميليون دلاري داشت.
دههي ۱۹۶۰، با توسعهي فعاليتها و بازار هدف شركت فيرچايلد همراه بود. نويس دركنار همكارانش، انواع نوآوري را در صنعت رو به رشد پياده ميكرد و بهمرور، زيرمجموعههاي شركت در مناطق ديگر جهان راهاندازي شد. با وجود تمام موفقيتها، فرهنگ سازماني در شركت عظيم فيرچايلد با اشكالاتي روبهرو بود و زيرمجموعهي نيمههادي، از همين اشكالات ضربه ميخورد. در سال ۱۹۶۷، اولين بحرانهاي مالي هم به شركت وارد شد و رابرت نويس و گوردون مور در سالهاي پاياني دهه بهعنوان آخرين بنيانگذاران از فيرچايلد خارج شدند.
دركنار رابرت نويس و گوردون مور
شركت توليد نيمههادي فيرچايلد تا دههها پس از مرگ شرمن فيرچايلد به فعاليت ادامه داد. آنها در سال ۱۹۹۷ به شركتي مستقل تبديل شدند و درنهايت در سال ۲۰۱۶، شركت ON Semiconductor تمامي داراييهاي فيرچايلد را تصاحب كرد.
زندگي شخصي و مرگ
شرمن فيرچايلد هيچگاه ازدواج نكرد و فرزندي هم نداشت و عمدهي زمان زندگي خود را صرف فعاليتهاي نوآورانه و سرمايهگذاري كرد. علاوهبر فناوري، معماري، آشپزي، موسيقي جاز، رقص، فلسفه و تنيس هم از علاقهمنديهاي فيرچايلد بودند. بنياد شرمن فيرچايلد سازماني غيرانتفاعي بود كه اين كارآفرين و سرمايهگذار بزرگ آمريكايي در سال ۱۹۵۵ راهاندازي كرد. ساختمان مركزي بنياد در چويچيس مريلند قرار دارد و هنوز هم كمكهزينههايي به افراد نيازمند اهدا ميكند.
شرمن فيرچايلد در ۲۸ مارس ۱۹۷۱ از دنيا رفت. او پيش از مرگ بهعلت بيماري طولانيمدت در بيمارستان روزولت نيويورك بستري بود. جسدش فيرچايلد در گورستان گرينوود نيويورك دفن شد. ميراث فيرچايلد به ۵۰ نفر از اعضاي فاميل و دوستان و متخصصان سابقش رسيد. او در زمان مرگ حدود ۲۰۰ ميليون دلار دارايي داشت كه البته اكثر آن به بنياد خيريهي شرمن فيرچايلد اهدا شده بود.
شرمن فيرچايلد به پاس خدمات ارزشمندش به صنعت هوانوردي، عضو مؤسسهي علوم هوانوردي و انجمن سلطنتي هوانوردي بود. مؤسسهي اسميثسونين از تلاشهاي فيرچايلد بسيار قدرداني كرده است. در سال ۱۹۷۹، نام او وارد تالار افتخارات هوانوردي ايالات متحده شد.
هم انديشي ها