مغز چگونه انجام امور ساده را به امور مهم اولويت ميدهد
تصور كنيد در حال مطالعه ضربالعجل كارها هستيد و متوجه ميشويد به يك رايانامه مهم كه بايد قبل از پايان روز به آن رسيدگي كنيد، پاسخ ندادهايد. بهمحض شروع به دادن پاسخ رايانامه، بهياد ميآوريد كه فنجان قهوهتان بايد بار ديگر پر شود چون نميتوانيد حتي ۱۰ دقيقه بدون رسيدن كافئين به بدنتان كار كنيد. پيش از آنكه متوجه شويد، ۳۰ دقيقه گذشته است و زمان ضربالعجل به پايان رسيده است.
اين موضوع براي تمام افراد پيش ميآيد. تصور نكنيد كه دليل اين تمايل، تنبلي يا كمكاري است. درواقع اگر به انجام دادن كارهاي مهم در اولين قدم اصرار داريد، بايد به عملكرد مغزتان شك كنيد!
يك پژوهش جديد كه بهتازگي در ژورنال Consumer Research منتشر شد، نشان داد كه مغز انسان رضايت كوتاهمدت را بر رضايت طولانيمدت ترجيح ميدهد. اين عضو از يك ترفند ظريف ذهني استفاده ميكند تا انجام وظايف كوچك را در عين فوري بودن سادهتر از وظايف بزرگتر در عين راحتتر بودن جلوه دهد. بنابراين فرد ابتدا به انجام وظايف نسبتا بياهميت ميپردازد كه نتيجهي آنها سريعتر حاصل ميشود. به اين پديده، «اثر فوري» گفته ميشود؛ اين ويژگي حتي باانظباطترين افراد را نيز متاثر از خود ميكند.
خوشبختانه روشهايي براي مقابله با اين مسئله وجود دارد. ميتوان مغز را بهجاي انجام وظايفي كه فرد را از مسير دستيابي به اهداف بلندمدت خود دور ميكند، به انجام وظايفي داراي اهميت تعليم داد كه پاداشهاي بزرگتري را بهبار ميآورند.
۱. وظايف را يادداشت كنيد
اول از همه بايد بدانيد كه نميتوان تمام وظايفي را كه در ذهنتان چرخ ميخورد، اولويتدار تلقي كرد؛ اين كار بيهوده است. درست به همين دليل برخي از افراد به نوشتن ليست كارها رو ميآورند. تهيهي ليست ميتواند وظايف را از ذهنتان خارج كند و رودررويتان قرار دهد.
اولين قدم براي بهانجام رساندن وظايف مهم، يادداشت كردن روزانه، هفتگي و سالانهي آنها و قرار دادن يادداشتها در مكاني مشخص است. هنگامي كه وظايف در معرض ديد باشند، نسبت به انجامشان اهميت قائل ميشويد.
۲. تفاوت ميان وظيفهي فوري و مهم را بشناسيد
تمامي وظايف، اهميت يكساني ندارند. به همين دليل بايد وظايف را از حيث فوري يا مهم بودن، گروهبندي كنيد.
تيم هرارا، از ويراستاران The New York Times از «روش آيزنهاور» استفاده ميكند؛ اين روش توسط دواين آيزنهاور، رئيس جمهور سابق ايالات متحده شناخته شد و براي تمايزدهي بين وظايف مهم و فوري از وظايف غيرمهم و غيرفوري استفاده ميشود. نام ديگر آن، «ماتريس آيزنهاور» است؛ فرآيند اين روش شامل تفكيك وظايف به يكي از چهار حوزهي زير است:
مغز انسان رضايت كوتاهمدت را بر رضايت طولانيمدت ترجيح ميدهد
- فوري و مهم
- فوري و غيرمهم
- مهم و غيرفوري
- غيرمهم و غيرفوري
تفكيك وظايف به يكي از اين چهار حوزه، بههنگام بودن، مرتبط بودن، فوري بودن و اهميت يك وظيفه را بهروشني مشخص ميكند. وظايف فوري و مهم به اين ترتيب برنامهريزي شده و بلافاصله به آنها رسيدگي ميشود؛ وظايف غيرمهم و غيرفوري نيز از ليست خط ميخورند.
اگر درصد اهميت يك وظيفه مشخص نباشد، چه اتفاقي ميافتد؟ بايد با خود روراست باشيد و بدانيد كه حقيقتا چه خواستهاي داريد. از خود بپرسيد: آيا اين وظيفه در دستيابي به رويا يا اهدافم به من كمك يا از مسير منحرف ميكند؟ تنها خودتان پاسخ اين سوال را ميدانيد.
۳. از پيشرفتهاي كوچك استقبال كنيد
قدرت سيستمها تنها به اندازهي توانايي افراد در پيروي از آنها است. ميتوان سيستم پيچيدهاي ايجاد كرد كه روي كاغذ، فوقالعاده بهانديشه متخصصين برسد اما نتوان آن را به اجرا درآورد؛ چرا كه لذت آني را كه فرد بهدنبال آن است، به ذهنش نميدهد. مغز انسان بهگونهاي طراحي شده كه بهدنبال پاداش سريع باشد.
با اين تفاسير، اگر پروژهي طولانيمدتي با بخشهاي فراوان و مراحل تودرتو در دست داشته باشيد، بايد چه كنيد؟ هنگامي كه مغزتان بر عليه شما دست بهكار ميشود، چگونه ميتوان براي انجام پروژههاي مهم و داراي مهلت زماني طولاني اقدام كرد؟ راهحل اين است كه از پيشرفتهاي كوچك استقبال كنيد.
مغز انسان بهگونهاي طراحي شده كه بهدنبال پاداش سريع باشد
تبديل وظايف بزرگ به قسمتهاي كوچك و قابل كنترل باعث ميشود در دستيابي به اهداف به پيشرفتي پيوسته و روبهافزايش برسيد؛ اين امر، احساس رضايتي را بابت «پايان بخشيدن به چرخهي موارد در حال مطالعه» به مغز القا ميكند. پيشرفت، هرچند كوچك با فعال كردن بخش مربوط به احساس خوشي در مغز و ايجاد انگيزه براي ادامه دادن باعث سرعتگرفتن و موفقيت بيشتر ميشود.
تمايل مغز به انجام كارهاي ساده در ابتدا به اين معنا نيست كه مجبور به اين كار هستيد. با بهكارگيري راهحلهايي ميتوان مطمئن بود كه به كار كردن روي وظايف متعهد ميمانيد.
شما چطور؟ زماني كه پروژهها و اهداف طولانيمدتي در دست داريد، چگونه فكر خود را روي آن متمركز ميكنيد؟
هم انديشي ها