اعتمادسازي در دنياي سرشار از اخبار دروغين
همانطور كه احتمالا تاكنون تجربه كردهايد، سراسر اينترنت پر از اخبار تقلبي و تيترهاي مبالغهآميز بهمنظور افزايش تعداد كليك و بازديد از سايت شده است. بنابراين جذب مخاطب از طريق بازاريابي محتوا نيازمند جلب اعتماد مشتري است. برندهاي شناختهشده و قديمي اعتماد مشتريها را در طول چند سال جلب كردهاند. اما كسبوكارهاي كوچك و جديد چگونه ميتوانند با توليد چند خط محتواي ساده مشتري را به خريد از برند تشويق كنند؟ عوامل تأثيرگذار زيادي وجود دارند؛ اما صداقت و روراستي دو عامل مهمي هستند كه بدون شك رضايت مشتري را جلب ميكنند. در ادامهي اين مقالهي اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران به مطالعه بيشتر راههايي براي جلب اعتماد مشتري ميپردازيم.
۱- استفاده از اينفلوئنسرها براي جلب اعتماد
اينفلوئنسر ماركتينگ يعني تبليغ برند توسط افراد معروف، يكي از روشهاي بازاريابي است كه حتما نمونههاي آن را در شبكههاي اجتماعي ديدهايد. اين مدل بازاريابي به دو دستهي ميكرو اينفلوئنسر ماركتينگ و ماكرو اينفلوئنسر ماركتينگ تقسيمبندي ميشود. ماكرو اينفلوئنسرها افراد بسيار معروفي هستند كه اغلب مردم آنها را ميشناسند. اما ميكرو اينفلوئنسرها افرادي هستند كه كمتر شناخته شدهاند و معمولا كمتر از ۱۰ هزار فالوئر در شبكههاي اجتماعي دارند.
اين روزها ماكرو اينفلوئنسر ماركتينگ ديگر مانند گذشته جواب نميدهد؛ زيرا اغلب مصرفكنندگان با تكنيكهاي اين روش بازاريابي آشنا شدهاند. با اين حال ۸۴ درصد مصرفكنندگان، نقدهاي الكترونيك را به اندازهي پيشنهاد محصول از طرف دوستانشان قبول دارند. همچنين تنها ۲۳ درصد خريداران معتقدند فروشندهي محصول در انتخاب آنها نقش داشته است. پس ساير روشهاي اينفلوئنسر ماركتينگ هنوز هم به جلب اعتماد مشتري كمك ميكند.
در آيندهي نزديك ميكرو اينفلوئنسر ماركتينگ مهمتر از ماكرو اينفلوئنسر ماركتينگ خواهد شد.
ميكرو اينفلوئنسر ماركتينگ مخاطبان را ۶۰ درصد بيشتر با برند درگير ميكند زيرا اين افراد شخصا روي مهارتهايشان سرمايهگذاري كردهاند. فالوئرهاي كم اين افراد مانند دوستان واقعيشان هستند و به حرفي كه ميزنند اعتماد دارند. درحاليكه ماكرو اينفلوئنسرها كساني هستند كه به خاطر چهره يا استعداد بازيگري خود معروف شدهاند و شناخت زيادي از برندي كه تبليغ ميكنند ندارند. بنابراين بازخورد گرفتن مداوم از افراد كمتر شناختهشده خيلي تأثيرگذارتر از افرادي است كه محصول مورد انديشه متخصصين ارتباطي با زمينهي كاريشان ندارد. مردم دوست دارند معتبر بودن محصول را از شخصي مانند خودشان بشنوند.
۲- شفافيت اهميت بالايي دارد
هميشه فاصلهي اعتمادي زيادي ميان خريداران و فروشندگان وجود دارد. اغلب فروشندگان معتقدند شفاف عمل ميكنند؛ اما خريداران چنين چيزي را باور ندارند. بهعنوان مثال ۸۵ درصد فروشندگان معتقدند در طول فرآيند فروش در مورد محدوديتهاي محصول خود صادق بودهاند؛ اما تنها ۳۶ درصد خريداران با آنها همعقيده هستند.
اغلب برندها يك جمله يا پيام مشخص دارند كه صد درصد به آن وابسته نيستند و به همين دليل براي مشتري سخت است كه حرفهاي برند را باور كند. مشتريها دوست دارند ويژگيها، مزايا و معايب واقعي محصول را بدانند و با ديد بهتري براي خريد آن اقدام كنند. مردم توقع ندارند يك محصول از همه انديشه متخصصين كامل باشد. آنها دوست دارند چيزي كه ميبينند باور كنند و با ديد بازتري محصولي با ويژگيهاي مورد انديشه متخصصين را خريداري كنند. روراست بودن و صداقت برندها باعث محبوبيت و افزايش ميزان فروش محصولات ميشود. مشتريها همچنين دوست دارند به شخصيتشان احترام گذاشته شود. ۶۶ درصد آنها زماني كه با يك شماره مورد خطاب قرار ميگيرند، فروشگاه را براي هميشه ترك ميكنند.
۳- تقويت حسن نيت مشتري
مصرفكنندگان دوست دارند به ديگران كمك كنند و بازخورد خود را با ديگران به اشتراك بگذارند. طبق گزارشها ۸۴ درصد خريداران تمايل دارند تجربيات خود را در اختيار ديگران قرار دهند. با اين حال تعداد كمي از خريداران از حسن نيت مشتري به نفع خودشان استفاده ميكنند. البته ناگفته نماند كه زمان براي همه مهم است و نميتوان انتظار داشت هر مشتري نقد كاملي از محصول بنويسد. اين وظيفهي فروشنده است كه با طرح سؤالهاي چهار گزينهاي انديشه متخصصين خريداران را جويا شود و در اختيار ساير مصرفكنندگان قرار دهد. همچنين نقدها بايد بر اساس موضوع دستهبندي شود و در اختيار مشتريهاي آن محصول قرار بگيرد. بنابراين بهترين كار طرح سؤال و جوابهاي كوتاه است.
۴- اهميت دادن به نقد و بازخورد مشتري
همانطور كه در ابتدا گفتيم، تعداد اخبار نامعتبر، نقدهاي تقلبي و درز اطلاعات متخصصان توسط بسياري از كسبوكارها رو به افزايش است. بهعنوان مثال شركت فيسبوك چند وقت پيش به انتشار اطلاعات متخصصانش متهم شد و شركت آمازون نيز از متخصصان تقلبي براي نوشتن نقدهاي مثبت در مورد محصولات استفاده ميكرد. انجام چنين كارهايي نهتنها اعتماد مشتري را جلب نميكند بلكه اعتماد جلبشده را نيز از بين ميبرد. شركت Yelp به برخي افراد پول ميداد تا براي برندها خاص تبليغ كند؛ اين شركت نيز اعتماد خود در ميان متخصصان را از دست داده است و تعداد زيادي از آنها سايت را براي هميشه ترك كردهاند.
مطمئنا سايتهاي تخصصي نقد، تنها منبع متخصصان براي تحقيق در مورد برند نيستند. اين روزها شبكههاي اجتماعي تبديل به يكي از منابع اصلي نقد و مطالعه شدهاند. تمام لايكها و كامنتهايي كه در شبكههاي اجتماعي گذاشته ميشوند در حكم بازخورد مشتري عمل ميكنند. اين يعني برندها بايد دقت بيشتري روي جزئيات داشته باشند و تجربهي بهتري براي مشتري رقم بزنند.
۵- استفاده از بازخورد مشتري براي پيشرفت
هنوز هم بهترين راه براي جلب اعتماد مشتري برقراري ارتباط و صحبت كردن با آنها است
مشتري كه زمان ميگذارد و انديشه متخصصين خود را در مورد محصولي بيان ميكند يعني اهميت زيادي براي پيشرفت برند قائل است. درنتيجه كسبوكارهايي كه به فكر اعتمادسازي هستند بايد از اين بازخوردها براي بهبود كيفيت برند استفاده كنند. شما نميتوانيد به مشتري بگوييد در اين زمينه خوب هستيد اما در زمينهي ديگر ضعيف عمل ميكنيد. اين باعث ميشود مشتري سراغ برند رقيب برود. بازخوردها بهترين وسيله براي شناسايي نقاط ضعف و تلاش براي از بين بردن آنها هستند. برندهايي كه عملكرد شفافي دارند، بازخوردهاي مشتري را جدي ميگيرند و براي بهتر شدن تلاش ميكنند. آنها بعد از مدتي از تمام رقبا پيشي ميگيرند و به برندي محبوب تبديل ميشوند.
تكنولوژي و هوش مصنوعي به اندازهاي پيشرفت كردهاند كه بسياري از برندها از رباتها براي خدمترساني به مشتري استفاده ميكنند. برقراري روابط انساني، شفاف بودن و گوش دادن به بازخورد مشتري از عوامل اصلي اعتمادسازي ميان مخاطب و برند است.
هم انديشي ها