مرجع متخصصين ايران تصوير ساخته‌شده با هوش مصنوعي از گوردن مور

گوردن مور؛ بنيان‌گذار اينتل، خالق قانون مور و دنياي مدرن

شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۰
مطالعه 22 دقيقه
اختراعات گوردن مور به پايه‌ريزي دنياي مدرن كمك كرد؛ بي‌دليل نيست او از محبوب‌ترين و تاثيرگذارترين چهره‌هاي سيليكون‌ولي و دنياي تراشه شناخته مي‌شود.
تبليغات

گوردون مور، هم‌بنيان‌گذار و رئيس سابق هيئت مديره‌ي اينتل كه احتمالا نام او را بيشتر با «قانون مور» مي‌شناسيد، در ٢۴ مارس ٢٠٢٣ در سن ۹۴ سالگي در خانه‌اش در هاوايي درگذشت.

اين مطلب به‌ مناسبت درگذشت گوردن مور به‌طور كامل بازنويسي و به‌روز شد.

اگر اين روزها، صدها ميليون نفر در سراسر دنيا به لپ‌تاپ دسترسي دارند و هرچيزي را كه فكرش را بكنيد، از ترازوهاي ديجيتال گرفته تا كنسول‌ بازي و موبايل‌هاي هوشمند و خودرو و جت، به ريزتراشه مجهز شده‌اند، به‌خاطر زحمات مور و تعداد انگشت‌شماري از همكارانش در شركت اينتل است؛ سازنده‌ي تراشه‌‌ي مستقر در كاليفرنيا كه به ظهور «سيليكون‌ولي» كمك كرد و به چنان تسلطي در دنياي تكنولوژي دست يافت كه نظير آن را غول‌هاي صنعت راه آهن و فولاد آمريكا در عصر ديگري تجربه كرده‌ بودند.

آرزوي قلبي مور اين بود كه معلم شود، اما نتوانست در اين زمينه شغلي براي خود دست‌وپا كند. او بعدها خودش را «كارآفرين اتفاقي» ناميد، چون درنتيجه‌ي سرمايه‌گذاري ۵۰۰ دلاري‌اش در كسب‌وكار نوپاي ريزتراشه‌ها كه صنعت الكترونيك را به يكي از بزرگ‌ترين صنايع جهان تبديل كرد، به يك ميلياردر تبديل شد و ارزش دارايي‌اش در زمان مرگ، ۷٫۱ ميليارد دلار بود.

دنياي تكنولوژي پر از پيش‌بيني‌هاي هيجان‌انگيزي است كه گاهي به واقعيت مي‌پيوندند؛ ايدا لاوليس، اولين برنامه‌نويس تاريخ، اوايل قرن نوزدهم فرا رسيدن روزي را پيش‌بيني كرد كه خلق موسيقي و آثار هنري با كامپيوتر ممكن مي‌شود. تيم برنرزلي، مخترع وب، در سال ۱۹۹۹ پيش‌بيني كرد كه اينترنت به بستري براي همكاري‌هاي گروهي تبديل خواهد شد و كامپيوترها بيشتر با زندگي روزمره‌ي افراد گره خواهند خورد. استيو جابز نيز در سال ۲۰۰۷ و هم‌زمان با رونمايي از اولين آيفون، پيش‌بيني كرد كه موبايل‌هاي هوشمند براي بسياري از افراد به مهم‌ترين دستگاه كامپيوتري تبديل خواهند شد.

دستاوردهاي مور در صنعت تراشه به شكل‌گيري دنياي مدرن كمك كرد

اما در بين اين پيش‌بيني‌ها، يكي از آن‌ها به‌قدري مهم بود كه از آن به‌عنوان قانون ياد كردند و شركت‌هاي فناوري، استراتژي محصول خود را براساس آن چيدند؛ بله منظورم قانون مور (Moore's Law) است؛ مور در سال ۱۹۶۵، پيش‌بيني كرد كه تعداد ترانزيستورهايي را كه مي‌توان روي يك تراشه‌ي سيليكوني قرار داد، هر دو سال دوبرابر خواهند شد و بدين‌ترتيب، قدرت پردازش داده‌ي كامپيوترها به‌صورت تصاعدي افزايش خواهد يافت.

براي آشنايي با زندگي و دستاوردهاي يكي از محبوب‌ترين و تاثيرگذارترين چهره‌هاي سيليكون‌ولي، كسي كه اختراعاتش به شكل‌گيري دنياي مدرن كمك كرد، با ما همراه شويد.

زندگي گوردن مور در يك نگاه

گوردن ارل مور (Gordon Earle Moore) با آن رفتار فروتنانه و دوستانه‌اش كه هوش سرشارش را پنهان مي‌كرد، در تمام طول زندگي‌اش يكي از محترم‌ترين و محبوب‌ترين چهره‌هاي سيليكون‌ولي بود. او سوم ژانويه ۱۹۲۹ در شهر ساحلي كوچكي به نام پسكادرو در جنوب سانفرانسيسكو به‌دنيا آمد و در نزديكي پالو آلتو در شهر ردوود كاليفرنياي شمالي بزرگ شد. پدرش معاون كلانتر بود و خانواده‌ي مادرش، سوپرماركت شهر را مي‌گرداندند.

مرجع متخصصين ايران گوردن مور / gordon moore

وقتي يازده ساله بود، بچه‌ي همسايه يك كيت آزمايشگاهي مخصوص آزمايش‌هاي شيمي گرفت و گوردن توانست ساعت‌ها با آن كيت خودش را سرگرم كند. مور گفت: «آن‌روزها چيزهاي جالبي در كيت‌هاي شيمي پيدا مي‌شد. مثلا مي‌توانستيد با مقدار كمي نيتروگليسيرين، ديناميت بسازيد!» و از اين ناراحت بود كه قوانين و ترس والدين، چيزهاي جالب اين كيت‌ها را حذف و احتمالا دنيا را از داشتن برخي از دانشمندان محروم كرده بود؛ چراكه تفريح مور با كيت آزمايشگاهي باعث شد تحصيل در رشته‌ي شيمي را در آينده دنبال كند.

مور در كودكي با كيت‌هاي شيمي مشغول ساخت ترقه بود

مور ابتدا به كالج ايالتي سن خوزه رفت و آنجا با بتي ويتاكر (Betty Whitaker)، دانشجوي روزنامه‌نگاري آشنا شد. آن‌ها در سال ۱۹۵۰ با هم ازدواج كردند و صاحب دو پسر به نام‌هاي كنت و استيون شدند. در همان سال، مور تحصيلات خود را در مقطع متخصص كارشناسي در دانشگاه كاليفرنيا، بركلي، در رشته‌ي شيمي به پايان رساند. در سال ۱۹۵۴، مدرك دكتراي خود را در رشته‌ي مهندسي شيمي از مؤسسه فناوري كاليفرنيا معروف به Caltech دريافت كرد.

اگر صبح يكي از روزهاي شنبه هنگام خروج از فروشگاه سخت‌افزار محله با گوردن مور برخورد مي‌كرديد، او را در يك شلوار پيشبندي رنگ‌ورورفته، چكمه‌هاي كار و عينكي با فريم سيمي مي‌ديديد و ممكن بود او را با كشاورزي كه آمده براي تعمير لوله‌هاي خانه يا ساخت تاب براي فرزندانش از فروشگاه چيزي بخرد، اشتباه بگيريد.

مور به‌طرز عجيبي راه‌حل درست را همان‌بار اول پيدا مي‌كرد

اما مور مهندسي تمام‌عيار بود. در كنار مدرك دكتراي چشمگيرش از دانشگاه كلتك، چندين اختراع مهم به نامش ثبت شده و جوايز و افتخارات متعددي را هم در دوران فعاليت‌هاي كاري و پژوهشي خود به‌دست آورده بود. مور همچنين توانايي عجيبي در حل مسائل متخصص داشت. مثلا اگر مسئله‌اي به‌انديشه متخصصين مي‌رسيد پنج يا شش راه‌حل ممكن برايش وجود داشته باشد، اكثر مهندسان زمان زيادي را صرف مي‌كردند تا تمام راه‌ها را امتحان كنند و در آخر به راه‌حل درست برسند. اما مور به دلايلي كه نه او و نه هيچ‌كس ديگري نمي‌توانست توضيح دهد، فقط يكي از راه‌حل‌ها را انتخاب مي‌كرد و در بيشتر موارد با همان اولين انتخاب، به پاسخ درست مي‌رسيد.

مور به اين شهرت داشت كه زمان صرف ناهار در كافه‌ترياي شركت، پاي صحبت گروهي از مهندسان مي‌نشست تا براي مسائلي كه ماه‌ها درگير حل كردنشان بودند، راه‌حل بيابد. مور با شكيبايي به سوالات آن‌ها گوش مي‌داد و راه‌حل‌هايي كه تنها با ۱۵ دقيقه فكر كردن پيشنهاد مي‌داد، چند ماه كار مهندسان را جلو مي‌انداخت. او همچنين شخصيت افراد را خيلي خوب قضاوت مي‌كرد و خيلي دير از كوره در مي‌رفت. تنها چيزي كه ممكن بود او را عصباني كند، افرادي بودند كه مدام چيزي را تكرار مي‌كردند و حوصله‌‌اش را سر مي‌بردند.

از اولين شغل‌هايي كه مور پس از فارغ‌التحصيلي از كلتك براي آن اقدام كرد، يكي از پست‌هاي مديريتي شركت داو كميكال (Dow Chemical) بود كه اكنون بزرگترين توليدكننده‌ي پلاستيك در جهان است. مور در سال ۱۹۹۴ به مجله‌ي Engineering & Science گفت: «آن‌ها مرا پيش روانشناس فرستادند تا ببينند به درد پست مديريتي مي‌خورم يا نه. روانشناس به من گفت كه از لحاظ مباحثه متخصص اشكالي ندارم، اما هيچ‌وقت نمي‌توانم مدير خوبي شوم.»

اين‌طور شد كه مور در آزمايشگاه فيزيك متخصصدي دانشگاه جانز هاپكينز در بالتيمور مشغول به كار شد. سپس، در جستجوي راهي براي بازگشت به كاليفرنيا، براي مصاحبه‌ي كاري به آزمايشگاه لارنس ليورمور (Lawrence Livermore) رفت. آنجا شغلي به او پيشنهاد شد، اما مور تصميم گرفت آن را رد كند، چون «نمي‌توانستم دماي محيطي را كه بايد در آنجا كار مي‌كردم، تحمل كنم.»

تا اينكه در سال ۱۹۵۶، مور با ويليام شاكلي (William Shockley)، يكي از مخترعان ترانزيستور، همراه شد تا در شركت نوپايي كه با هدف ساخت ترانزيستورهاي سيليكوني ارزان‌ارزش تاسيس كرده بود، مشغول به كار شود.

اما همان‌طور كه در ادامه، ماجراي مفصل آن را خواهيد خواند، مور نتوانست بيش از يك سال در شركت شاكلي سميكانداكتر (Shockley Semiconductor) دوام بياورد و تصميم گرفت همراه با رابرت نويس (Robert Noyce) و شش همكار ديگر، نفري ۵۰۰ دلار وسط بگذارند و با سرمايه‌گذاري ۱٫۳ ميليون دلاري شرمن فرچايلد (Sherman Fairchild)، شركت رقيبي به‌نام فرچايلد سميكانداكتر (Fairchild Semiconductor) را راه‌اندازي كنند؛ تصميمي كه باعث شد اين شركت پيشگام توليد مدارهاي مجتمع شود و اين هشت نفر، لقب «هشت خائن» را از سمت شاكلي دريافت كنند.

مرجع متخصصين ايران شركت شاكلي سميكانداكتر
شركت شاكلي‌ سميكانداكتر؛ سيليكون‌ولي از اينجا شروع شد

مور و نويس كه حالا طعم شيرين موفقيت را در مباحثه كارآفريني چشيده‌ بودند، در سال ۱۹۶۸ تصميم گرفتند شركت خودشان را با تمركز روي تراشه‌هاي حافظه تشكيل دهند. مور در سال ۱۹۹۴ در مصاحبه‌اي گفت: «در نقشه‌ي كسب‌وكار جديدمان فقط آمده بود كه قرار است با سيليكون كار كنيم و با آن محصولات جالبي توليد كنيم.»

اگرچه برنامه‌ي كاري شركت جديد مور و نويس بسيار گنگ و مبهم بود، هيچ اشكالي براي پيدا كردن سرمايه‌ي ۲٫۵ ميليون دلاري (حدود ۱۹ ميليون دلار امروزي) براي راه‌اندازي استارتاپ خود نداشتند؛ استارتاپي كه «اينتل» نام گرفت و با اختراعاتي چون رم و ريزپردازنده‌هايي براي كامپيوترهاي شخصي و سرور، سنگ‌بناي دنياي مدرن را پايه‌ريزي كرد.

مور همين كه به ثروت زيادي رسيد، به يكي از چهره‌هاي اصلي كمك‌هاي بشردوستانه تبديل شد. او در سال ۲۰۰۱، با اهداي ۱۷۵ ميليون سهام اينتل، به همراه همسرش بنياد گوردن و بتي مور را تاسيس كردند. در همان سال، ۶۰۰ ميليون دلار به موسسه‌ي فناوري كاليفرنيا اهدا كردند كه بيشترين مبلغي بود كه تا آن زمان به موسسه‌ي يادگيري عالي اهدا شده بود. دارايي اين موسسه درحال حاضر بيش از ۸ ميليارد دلار است و از زمان تاسيس تاكنون بيش از ۵ ميليارد دلار به دانشجويان كمك كرده است.

اين ميراث مور است؛ نه اينتل، نه بنياد مور، بلكه قانون مور

اما نام مور بيشتر از هرچيزي به خاطر قانونش پرآوازه شده است. او نه تنها پيش‌بيني كرد كه با گذار صنايع از ترانزيستورهاي مجزا به ريزتراشه‌هاي سيليكوني، لوازم الكترونيكي با گذشت زمان بسيار ارزان‌تر مي‌شوند، بلكه پيش‌بيني او در طول سال‌ها، آنقدر قابل‌اعتماد بود كه شركت‌هاي فناوري، استراتژي محصول خود را بر اين فرض استوار كردند كه قانون مور همواره صادق است.

آرتور راك، يكي از اولين سرمايه‌گذاران اينتل و از دوستان بسيار قديمي مور گفت: «اين ميراث مور است؛ نه اينتل، نه بنياد مور، بلكه قانون مور.»

آشنايي مور با منفورترين بنيان‌گذار سيليكون‌ولي و «هشت خائن»

«هشت خائن»‌ (Traitorous Eight) نامي است كه به گروهي از دانشمندان و مهندساني اشاره دارد كه در سال ۱۹۵۷ شركت شاكلي سميكانداكتر را ترك و شركت ديگري به نام فرچايلد سميكانداكتر را در رقابت مستقيم با آن تاسيس كردند. اين هشت نفر عبارت بودند از گوردن مور، رابرت نويس، جوليوس بلنك، ويكتور گرينيچ، ژان هورني، يوجين كليانر، جي لست و شلدون رابرتز.

اما داستان اين «خيانت» از چه قرار بود؟

ويليام شاكلي عضو گروه افسانه‌‌اي دانشمندان آزمايشگاه‌هاي بل و يكي از مخترعان ترانزيستور در سال ۱۹۴۷ بود كه به‌خاطر تحقيقات گسترده در حوزه‌ي نيمه‌هادي‌ها و كشف اثر ترانزيستور، جايزه‌ي نوبل فيزيك را دريافت كرد.

باوجود اينكه ضريب هوشي‌اش در حد نابغه نبود، آنقدري باهوش بود كه مقطع راهنمايي را جهشي بخواند و بعد، از دانشگاه كلتك و MIT فارغ‌التحصيل شود. او دقيق، خلاق و جاه‌طلب بود و مانند طراح رقصي كه مي‌تواند حركات رقص را تجسم كند، توانايي تجسم انديشه متخصصينيه‌ي كوانتومي و نحوه حركت الكترون‌ها را داشت؛ طوري‌كه همكارانش مي‌گفتند مي‌تواند به مواد نيمه‌هادي نگاه كند و الكترون‌ها را ببيند. با اينكه عاشق تردستي و دست‌انداختن همكارانش بود، اصلا بلد نبود چطور دوستانه رفتار كند و هرچه موفقيتش بيشتر مي‌شد، سخت‌تر مي‌شد با او كنار آمد.

مرجع متخصصين ايران ويليام شاكلي
ويليام شاكلي؛ مخترع ترانزيستور، برنده نوبل فيزيك و منفورترين بنيان‌گذار سيليكون‌ولي

اگرچه آن‌روزها، محله‌ي پالو آلتو ميزبان نوآوران تكنولوژي ازجمه اچ‌پي و موسسه‌هاي پژوهشي بزرگ همچون دانشگاه استنفورد بود، به‌خاطر شاكلي بود كه در سيليكون‌ولي اين‌روزها به‌جاي ميوه، تراشه مي‌رويد.

شاكلي در سال‌هاي پس از اختراع ترانزيستور، به دنبال ترك بل لبز، بازگشت به كاليفرنياي شمالي و تأسيس كسب‌وكار شخصي‌اش در حوزه‌ي نيمه‌هادي‌ها بود. تا اينكه در سال ۱۹۵۶، براي تاسيس شركتش با نام شاكلي سمي‌كانداكتر، شركتي كه امروز به‌عنوان محل تولد سيليكون‌ولي شناخته مي‌شود، گروهي از متخصصان را دور هم جمع كرد كه گوردن مور نيز به‌عنوان شيمي‌دان به آن‌ها ملحق شد.

شاكلي سمي‌كانداكتر؛ محل تولد سيليكون‌ولي

نام شاكلي آن زمان بسيار پرآوازه بود؛ به‌همين‌خاطر با يك تماس ناگهاني او، تمام افرادي كه به پيوستن به شركت او دعوت شده بودند، بي‌درنگ اين دعوت را پذيرفتند. مور درباره‌ي استخدامش در شاكلي گفت:

شاكلي زماني كه در آزمايشگاه بل كار مي‌كرد، متوجه شد كه شيمي‌دان‌ها به‌شدت به كارش مي‌آيند؛ براي همين فكر كرد كه براي عمليات جديدش به يك شيمي‌دان نياز دارد. اسم من را پيدا كرد و با من تماس گرفت. خوشبختانه من فهميدم كه چه كسي با من تماس گرفته. تلفن را سريع برداشتم و او گفت: «سلام، من شاكلي هستم.»

وقتي مور براي مصاحبه پيش شاكلي رفت، ۲۷ ساله و يك سال جوان‌تر از نويس بود. شاكلي پشت‌سرهم او را سوال‌پيچ كرد و مدت زمان پاسخ‌هاي او را با كرونومتر اندازه مي‌گرفت. مور آنقدر خوب به سوال‌ها پاسخ داد كه شاكلي او را به شام دعوت كرد و برايش ترفند خم كردن قاشق بدون وارد كردن نيروي فيزيكي را اجرا كرد.

مرجع متخصصين ايران عكس دسته‌جمعي هشت خائن
هشت خائن؛ گوردن مور (سمت چپ) ايده جدا شدن از شاكلي را در سر همكارانش انداخت

مور در شركت شاكلي در زمينه‌ي فرآيندهاي حالت جامد و اضافه كردن قطعات و مواد جديد به سيليكون به‌منظور ايجاد خاصيت‌ الكتريكي تخصص پيدا كرد؛ فرايندي كه در صنعت نيمه‌هادي به آلايش يا دوپينگ (Doping) معروف است و براي ساخت ترانزيستور و ديگر قطعات نيمه‌هادي به‌كار مي‌رود.

مور فقط يك سال در شاكلي سميكانداكتر دوام آورد

اما مور فقط يك سال توانست كار در شركت شاكلي را تحمل كند، چراكه شاكلي مديري به‌شدت سختگير، بداخلاق و بي‌اعتماد بود و اصلا به توصيه‌هاي متخصص متخصصانش مبني بر اينكه بهتر است روي كدام حوزه‌ي پژوهشي تمركز كنند، اهميتي نمي‌داد.

رفتار پرخاشگرايانه، پارانوياي شديد و نابلدي شاكلي در مديريت، درنهايت منجر به طغيان متخصصان عليه او شد. پشت اين سركشي نيز كسي نبود جز گوردن مور؛ او بود كه ايده‌ي جدا شدن از شاكلي را در سر همكارانش انداخت، چراكه به اين نتيجه رسيد كنار زدن كسي كه به‌تازگي جايزه‌ي نوبل برده به اين آساني‌ها نيست. به‌ويژه چون آرنولد بكمن، سرمايه‌گذار اصلي شاكلي سميكانداكتر، به‌خاطر دوستي عميقي كه با شاكلي داشت، حاضر نشد مطابق با پيشنهاد مور، او را از سمت مديريت بركنار كند.

آن‌روزها ترك شركت براي راه‌اندازي شركت جديد دل‌وجرئت زيادي مي‌طلبيد

نكته‌ي مهمي كه بايد درباره‌ي تصميم اين هشت نفر به ترك شاكلي سميكانداكتر بدانيد و اصلا اينكه چرا از انديشه متخصصين شاكلي، رفتن آن‌ها از شركت نوعي خيانت به‌شمار مي‌رفت، اين است كه آن زمان، بيرون آمدن از يك شركت تاسيس شده براي راه‌اندازي شركت رقيب بسيار غيرعادي بود و دل‌وجرئت زيادي مي‌طلبيد. به‌گفته‌ي رگيس مك‌كنا، متخصص بازاريابي بسياري از شركت‌هاي تكنولوژي، «فرهنگ كسب‌وكاري كه آن‌روزها در آمريكا وجود داشت اين بود كه اگر براي كار در شركتي استخدام مي‌شويد، آنقدر در آن شركت مي‌مانيد تا بازنشسته شويد. ارزش‌هاي سنتي ايالت‌هاي آمريكاي ساحل شرقي و حتي غرب‌ميانه همين بود.»

البته اين ارزش‌ها ديگر در آمريكا معني ندارد و مي‌توان گفت هشت خائنِ شاكلي به رخ دادن اين تغيير فرهنگي كمك زيادي كردند. مايكل مالون، مورخ سيليكون‌ولي مي‌گويد:

اين‌روزها بهتر است كه از شركتي بيرون بياييد، كسب‌وكار خودتان را راه بيندازيد و در اين راه شكست بخوريد تا اينكه سي‌ سال در همان شركت كار كنيد. اما در دهه‌ي ۱۹۵۰ اين تفكر وجود نداشت؛ براي آن هشت نفر، بيرون آمدن از شاكلي براي راه‌اندازي شركت رقيب بي‌شك خيلي ترسناك بوده است.

شركت شاكلي سميكانداكتر هرگز نتوانست پس از ترك اين هشت نفر به حالت عادي برگردد. شش سال بعد، شاكلي به‌طور كامل قيد شركتش را زد و به هيئت مديره‌ي دانشگاه استنفورد پيوست. پارانوياي او حالا شدت گرفته بود و معتقد بود سياه‌پوستان از لحاظ ژنتيكي هوش پايين‌تري دارند و نبايد بچه‌دار شوند.

دانشمند نخبه‌اي كه ترانزيستور را اختراع كرد و افرادي چون مور و نويس را به سرزمين آرزوهاي سيليكون‌ولي آورد، حالا به شخصيت منفوري تبديل شده بود كه هر سخنراني‌اش با تمسخر حضار روبه‌رو مي‌شد. از آن سو، بلايي كه با ترك دسته‌جمعي اين «هشت خائن» بر سر شاكلي سميكانداكتر آمد موجب شد كه امروز از اين شركت به‌عنوان يكي از بزرگ‌ترين شكست‌هاي تاريخ ياد شود.

فرچايلد سميكانداكتر و آغاز رنسانس تكنولوژي در سيليكون‌ولي

مور ابتدا فقط توانست هفت نفر از همكارانش را براي ترك شاكلي متقاعد كند و نويس هنوز حاضر نشده بود به جمع «خائن‌ها» بپيوندد. اين هفت نفر براي راه انداختن كسب‌وكار جديد نياز به سرمايه داشتند. يكي از آن‌ها به نام يوجين كلاينر نامه‌اي به كارگزار سهام پدرش در شركت بسيار معتبر Hayden, Stone & Co در وال استريت نوشت و شرح داد كه «ما بر اين باوريم كه مي‌توانيم در عرض سه ماه، شركتي نوپا را وارد حوزه‌ي نيمه‌هادي‌ها كنيم.»

نامه سر از ميز آرتور راك درآورد؛ تحليلگر سي‌وسه‌ساله‌اي كه از زمان تحصيلش در مدرسه‌ي بازرگاني هاروارد، با سرمايه‌گذاري‌هاي مخاطره‌آميز به موفقيت زيادي دست پيدا كرده بود. راك رييس خود، باد كويل (Bud Coyle) را متقاعد كرد كه سفر به سانفرانسيسكو براي ملاقات با خائنان شاكلي ارزشش را دارد.

وقتي راك و كويل با آن هفت نفر در هتل كليفت سانفرانسيسكو ملاقات كردند، متوجه شدند كه چيزي كم است؛ گروه آن‌ها به رهبر نياز داشت. بنابراين از آن‌ها خواستند تا نويس را كه به‌دليل احساس تعهدش به شاكلي از پيوستن به گروه خودداري مي‌كرد، به جمعشان اضافه كنند. مور بالاخره توانست نويس را متقاعد كند كه همراه آن‌ها به جلسه‌ي بعدي بيايد. راك با ديدن نويس بلافاصله متوجه شد كه او كاريزما و نفوذ كافي براي رهبري اين گروه را دارد. بدين‌ترتيب، در همان جلسه، تمام هشت نفر ازجمله نويس پيمان بستند كه با هم شاكلي را براي راه‌اندازي شركت جديد ترك كنند.

مرجع متخصصين ايران آرتور راك
آرتور راك؛ فردي كه با شروع سرمايه‌گذاري خطرپذير، به ظهور سيليكون‌ولي كمك كرد

آن‌روزها، جمع‌آوري سرمايه براي راه‌اندازي شركتي كاملا مستقل واقعا سخت بود، چراكه ايده‌ي سرمايه‌گذاري اوليه براي استارتاپ‌ها هنوز جا نيفتاده بود. آرتور راك يازده سال بعد و كماكان براي كمك به مور و نويس براي راه‌اندازي كسب‌وكار جديدشان، ايده‌ي سرمايه‌گذاري خطرپذير را پرورش داد؛ او گفت: «پول در سمت ساحل شرقي بود، اما شركت‌هاي هيجان‌انگيز در كاليفرنيا بودند؛ خب من تصميم گرفتم به غرب بيايم تا اين دو را به هم پيوند بزنم.»

آن‌روزها ايده سرمايه‌گذاري اوليه براي استارتاپ‌ها هنوز جا نيفتاده بود

راك فهرستي از ۳۵ شركت را كه احتمال مي‌داد حاضر به سرمايه‌گذاري باشند، تهيه كرد و به‌محض رسيدن به نيويورك، با آن‌ها تماس گرفت. اما به‌گفته‌ي راك، «هيچ‌كدامشان حاضر نشدند در كمپاني ديگري سرمايه‌گذاري كنند، چون احساس مي‌كردند متخصصانشان با اين كار مخالفت خواهند كرد. چند ماه درگير اين قضيه بودم و ديگر داشتم نااميد مي‌شدم تا اينكه كسي شرمن فرچايلد را به من پيشنهاد داد.»

مرجع متخصصين ايران بيوگرافي شرمن فيرچايلد، كارآفرين پيش‌گام صنعت هوانوردي و نيمه‌هادي
بيوگرافي شرمن فيرچايلد، كارآفرين پيش‌گام صنعت هوانوردي و نيمه‌هادي
مطالعه '21

انگار كه آشنايي نويس و مور با شرمن فرچايلد را در آسمان‌ها بسته بودند! فرچايلد مخترع، كارآفرين و بزرگ‌ترين سهام‌دار IBM بود كه پدرش يكي از بنيان‌گذاران آن به‌شمار مي‌رفت. او اولين شاتر هماهنگ با فلاش دوربين را در همان سال‌ اول تحصيل در هاروارد اختراع كرد. بعد از آن سراغ توسعه‌ي عكاسي هوايي، دوربين‌هاي راداري، هواپيماهاي تخصصي، روش‌هايي براي نورپردازي زمين‌هاي تنيس، ضبط‌ موسيقي، ليتوتايپ براي چاپ روزنامه، دستگاه‌هاي حكاكي رنگي و كبريت مقاوم در برابر وزش باد رفت.

فرچايلد كه در طول زندگي‌اش ۷۰ شركت مختلف تاسيس كرد، خيلي راحت و بدون هيچ مخالفتي، قبول كرد ۱٫۵ ميليون دلار (معادل ۱۶ ميليون دلار امروزي) را براي راه‌اندازي شركت جديد وسط بگذارد؛ چيزي حدود دو برابر آنچه از انديشه متخصصين اين هشت نفر لازم بود. اما شرط داشت؛ اينكه اگر سرمايه‌گذاري او جواب مي‌داد، شرمن اجازه داشت كل شركت را يك‌جا به ارزش حدود ۳ ميليون دلار تصاحب كند.

مرجع متخصصين ايران شرمن فرچايلد در كنار گوردن مور و رابرت نويس
شرمن فرچايلد (سمت چپ) در كنار گوردن مور و رابرت نويس

بدين‌ترتيب، مور و هفت نفر ديگر كسب‌وكار جديد خود را در سال ۱۹۵۷ در حومه‌ي پالو آلتو درست پايين خياباني كه شركت قبلي‌شان در آنجا قرار داشت، تاسيس كردند. هرچه وضعيت براي شاكلي سميكانداكتر وخيم‌تر مي‌شد، براي اين هشت خائن خيلي خوب پيش مي‌رفت. آن‌ها با سرمايه‌ي هنگفت شرمن، شركت فرچايلد سميكانداكتر (Fairchild Semiconductor) را راه‌اندازي كردند؛ آن هم درست زماني كه تقاضا براي ترانزيستورها به‌خاطر راديوهاي جيبي پت هگرتي (Pat Haggerty) در شركت تگزاس اينسترومنتس (Texas Instruments)، به‌شدت بالا رفته بود و در شرف افزايش نجومي ديگري بود؛ در ۴ اكتبر ۱۹۵۷، تنها سه روز پس از تاسيس فرچايلد سميكانداكتر، روس‌ها ماهواره‌ي اسپوتنيك را پرتاب كردند و رقابت فضايي با ايالات متحده شروع شد.

سه روز پس از تاسيس فرچايلد سميكانداكتر، روس‌ها ماهواره‌ي اسپوتنيك را پرتاب كردند

برنامه‌ي فضايي غيرنظامي دركنار برنامه‌ي نظامي براي ساخت موشك‌هاي بالستيك، تقاضا براي كامپيوتر و ترانزيستور را به‌شدت افزايش داد و باعث شد توسعه‌ي اين دو تكنولوژي در هم گره بخورد. ازآنجايي كه كامپيوترها بايد به‌اندازه‌اي كوچك مي‌شدند كه بتوان آن‌ها را در دماغه‌ي مخروطي موشك جا داد، يافتن راهي براي قرار دادن صدها و سپس، هزاران ترانزيستور در دستگاه‌هاي كوچك ضروري شد.

دو سال پس از تاسيس فرچايلد سميكانداكتر، شرمن از حق خود براي تصاحب شركت استفاده كرد و با پرداخت نفري ۳۰۰ هزار دلار (حدود ۳ ميليون دلار امروزي) به هشت بنيان‌گذار، آن‌ها را ثروتمند كرد.

فرچايلد دو سال بعد شركت را به‌ارزش ۳ ميليون دلار تصاحب كرد

اين هشت نفر در شركت باقي ماندند، اما ديگر هيچ كنترل يا مسئوليتي درقبال موفقيت يا ورشكستگي آن نداشتند. نويس از مديركل به نايب‌رييس شركت مادر ارتقا يافت و از احترام زيادي نزد فرچايلد برخوردار بود؛ اما همه مي‌دانستند كه تصميمات بزرگ حالا جاي ديگري گرفته مي‌شود.

با گذشت دهه‌ي ۱۹۶۰، اعضاي تيم اصلي حوصله‌شان سر رفت و يكي‌يكي فرچايلد سميكانداكتر را براي به‌راه انداختن كسب‌وكار خودشان ترك كردند. شركت فرچايلد مانند درخت چناري با دانه‌هاي بالداري بود كه همراه با باد به گوشه‌وكنار مي‌افتادند، همان‌جا رشد مي‌كردند و به نهال‌هاي جديدي تبديل مي‌شدند كه به آن‌ها «فرزندان فر» (Fairchildren) مي‌گفتند؛ استارتاپ‌هايي مانند اينتل و AMD و ۳۰ شركت نوپاي ديگر كه به پروبال گرفتن سيليكون‌ولي كمك كردند.

مرجع متخصصين ايران گوردن مور در شركت فرچايلد سميكانداكتر
گوردن مور در شركت فيرچايلد سميكانداكتر

سرانجام عمر فرچايلد سميكانداكتر نيز در سال ۱۹۶۷ به سر رسيد؛ زماني كه چارلي اسپورك (Charlie Sporck)، نابغه‌ي پرآوازه‌ي آن، شركت نشنال سميكانداكتر (National Semiconductor) را در رقابت مستقيم با فرچايلد راه‌اندازي كرد و انبوهي از همكاران قديمي خود را به شركت جديدش آورد. اين اتفاق آسيب شديدي به فرچايلد وارد كرد، طوري‌كه ديگر كاري از دست نويس و مور برنمي‌آمد. يك سال بعد، اين دو نفر تنها اعضاي باقي‌مانده از گروه هشت خائن بودند كه همچنان در فرچايلد سميكانداكتر كار مي‌كردند، اما جدايي آن‌ها هم نزديك بود.

وقتي روزنامه‌ي محلي در سال ۱۹۶۸ از مور پرسيد كه چرا او و نويس سرانجام تصميم گرفتند فرچايلد را رها كرده و كسب‌وكار خودشان را راه بيندازند، گفت كه مي‌خواستند بار ديگر هيجان كار كردن در يك شركت كوچك با رشد چشمگير را تجربه كنند.

تولد اينتل

لحظه‌ي سرنوشت‌سازي كه به تولد اينتل انجاميد به گفتگوي بين رابرت نويس و گوردن مور در يك بعدازظهر آفتابي آخر هفته و درحالي كه نويس مشغول چمن‌زني حياط خانه‌اش بود، برمي‌گردد. مور كه رييس بخش تحقيق‌وتوسعه‌ي فرچايلد سميكانداكتر بود، قرار شد مسئوليت توسعه‌ي محصولات كسب‌وكار جديدشان را به‌عهده بگيرد. نويس كه يازده سال پيش مذاكرات با شرمن فرچايلد را براي ايجاد شركتي كه اكنون قصد تركش را داشتند، رهبري كرده بود، قرار شد براي شركت جديد، سرمايه جمع‌ كند.

مرجع متخصصين ايران گوردن مور و رابرت نويس
گوردن مور و رابرت نويس؛ بنيان‌گذاران اينتل

نويس براي جمع كردن سرمايه فقط به يك تماس تلفني نياز داشت. معامله با فرچايلد يك دهه پيش توسط آرتور راك، سرمايه‌گذار اهل نيويورك انجام شده بود و از آن زمان، زندگي راك با بنيان‌گذاران فرچايلد در هم تنيده بود. او به كاليفرنيا نقل مكان كرد و بانك سرمايه‌گذاري جديدي براي خودش در سانفرانسيسكو به راه انداخت كه در تامين‌مالي شركت‌هاي جديد تخصص داشت (امروزه، اين كسب‌وكار را با نام «سرمايه‌گذاري خطرپذير» مي‌شناسيم؛ اصطلاحي كه خود راك آن را ابداع كرد.)

نويس براي سرمايه اينتل فقط كافي بود با راك تماس بگيرد

راك به دليل وفاداري به شرمن فرچايلد، دلش نمي‌خواست در فروپاشي شركت او نقشي داشته باشد؛ اما او قبلا به دو نفر از بنيان‌گذاران اين شركت كمك كرده بود تا كسب‌وكار خودشان را راه‌اندازي كنند و رابرت نويس در بين شش نفر باقي مانده، بهترين دوستش به‌شمار مي‌رفت.

راك بلافاصله پس از تماس نويس، به ۱۵ سرمايه‌گذار زنگ زد و ۱۵ پاسخ مثبت دريافت كرد. البته هدف راك صرفا جمع‌آوري سرمايه براي نويس و مور نبود، چون با سابقه و نفوذي كه اين دو نفر داشتند، با يك بشكن مي‌شد تمام سرمايه‌ را جفت‌وجور كرد. درعوض، راك مي‌خواست سرمايه‌گذاراني را پيدا كند كه بتوانند دانش و تخصص خود را براي پا گرفتن كسب‌وكار جديد، در اختيار نويس و مور قرار دهند.

مرجع متخصصين ايران داستان برند اينتل؛ از قانون مور تا تراشه‌هاي كوانتومي
داستان برند اينتل؛ از قانون مور تا تراشه‌هاي كوانتومي
مطالعه '17

نامگذاري شركت جديد فقط چند هفته زمان برد. نويس و مور ابتدا از نام «NM Electronics» استفاده مي‌كردند، اما هر دو معتقد بودند كه اين نام بسيار قديمي است. پس از مطالعه چندين نام مختلف، مور سرانجام نام «Integrated Electronics» را انتخاب كرد و بعد نويس آن را به شكل مخفف شده‌ي «Intel» درآورد. آرتور راك هم كه سرمايه‌ي راه‌اندازي شركت را جفت‌وجور كرده و حالا اولين رييس هيئت‌مديره‌ي اينتل به‌حساب مي‌آمد، اشكالي با اين نا‌م‌گذاري نداشت. بدين‌ترتيب، شركت اينتل در تاريخ ۱۶ جولاي ۱۹۶۸ در پالو آلتو، اعياني‌ترين محله‌ي سان‌فرانسيسكو و در انتهاي شمالي سيليكون‌ولي، ثبت رسمي شد.

شركت نوپاي اينتل هيچ اشكالي در جذب متخصصان نخبه نداشت

البته نويس و مور خيلي دير متوجه شدند كه پيش از آن‌ها، شركت ديگري با نام Intelco وجود داشته است. اما آن موقع صحبت اينتل همه‌جا پخش شده بود و ساده‌ترين راه براي پيشگيري از هرگونه شكايت اين بود كه براي خريد حق استفاده از نام اينتل، ۱۵ هزار دلار به شركت هتل‌داري Intelco پرداخت كنند.

دو هفته بعد، در آگوست ۱۹۶۸، روزنامه‌ي تايمز محلي با گوردن مور براي مصاحبه درباره‌ي شركت جديد تماس گرفت. در متن مصاحبه، آدرس خانه‌ي مور و نويس گذاشته شده بود و بدين‌ترتيب، در عرض چند روز، سيل تماس‌ها، راخبار تخصصيه‌ها و نامه‌هاي مهندسان براي كار در اينتل به سمت اين دو روانه شد. پيدا كردن متخصصان خبره‌اي كه حاضر باشند در يك استارتاپ كار كنند، واقعا دشوار است؛ اما نويس به‌خاطر دستاوردهايش درمورد مدارهاي مجتمع و مور به‌خاطر سابقه‌ي درخشانش در شركت فرچايلد اشكالي در جذب نيروي خبره نداشتند.

مرجع متخصصين ايران ۱۰۶ متخصص اوليه اينتل
۱۰۶ متخصص اوليه اينتل؛ گوردن مور و رابرت نويس در جلوي گروه

وقتي آن روزهاي اول تاسيس اينتل روزنامه محلي از مور پرسيد كه قرار است او و نويس روي چه دستگاه‌هايي كار كنند، پاسخ مور به‌شدت گنگ و مبهم بود. او گفت «ما به‌طور خاص به توليد محصولاتي علاقه‌منديم كه هيچ‌ كدام از توليدكنندگان تا‌به‌حال آن‌ها را به بازار عرضه نكرده‌اند.»

وقتي از او خواسته شد تا بيشتر توضيح بدهد، مور فقط اضافه كرد كه شركت جديد از هرگونه ارتباط مستقيم با دولت پرهيز خواهد كرد و اينكه تمركزش به‌جاي توليد محصول براي عرضه به مصرف‌كننده، بخش صنعتي خواهد بود. مور به اين اصل معتقد بود كه نيازي نيست رقباي احتمالي را در جريان اطلاعات اضافي، هرچند پيش‌وافتاده، قرار داد.

مور و نويس قصد داشتند در اينتل سراغ توليد تراشه‌هاي حافظه بروند

اما پشت پرده‌ي اين ابهام، نويس و مور دقيقا مي‌دانستند كه كسب‌وكار جديدشان قرار است به كدام سمت برود. آن‌ها قصد داشتند سراغ توليد تراشه‌هاي حافظه بروند. در سرتاسر آمريكا، شركت‌ها براي مديريت سيستم‌هاي حسابداري يا سوابق پزشكي و پرداختي‌هاي متخصصان، كامپيوترهاي مين‌فريم غول‌پيكر مي‌خريدند. اين كامپيوترها به فضايي نياز داشتند تا بتوانند برنامه‌ها و داد‌ه‌هاي در حال پردازش را در آنجا ذخيره و سپس با سرعت بالايي، بازيابي كنند. اما درحالي‌كه استفاده از مدارهاي مجتمع مرتب فراگيرتر مي‌شد، تراشه‌هاي حافظه در عصر پيش‌ترانزيستور گير كرده بودند.

ارزان‌ترين نوع حافظه‌ي كامپيوتر آن زمان از «هسته‌هاي مغناطيسي» استفاده مي‌كردند؛ قطعات مغناطيسي دونات‌شكلي از جنس فريت كه اطلاعات را بسته به روش مغناطيس شدنشان، به شكل يك و صفر ذخيره مي‌كردند. اگر راهي وجود داشت كه مي‌شد سلول‌هاي حافظه را با مدارهايي كه نويس اختراع كرده بود، ادغام كرد، آن‌وقت حافظه‌هاي كامپيوتر مي‌توانستند بسيار فشرده‌تر و سريع‌تر شوند.

مرجع متخصصين ايران حافظه هسته مغناطيسي
حافظه هسته مغناطيسي
مرجع متخصصين ايران هسته حافظه
دونات‌هاي مغناطيسي

به محض اينكه يك شركت كامپيوتر شروع به استفاده از حافظه‌ي مدار مجتمع مي‌كرد، قطعا باقي شركت‌ها نيز به انجام اين كار مشتاق مي‌شدند. در قدم بعدي، افزايش چشمگير توليد و كاهش هزينه‌ها باعث مي‌شد حافظه‌هاي هسته‌اي به‌طور كامل با حافظه‌هاي نيمه‌هادي جديد جايگزين شوند. بازار تقاضا براي اين مدل حافظه‌ها، ميليون‌ها ميليون واحد در سال بود. و اين چنين شد كه با تولد اينتل و توليد اولين تراشه‌هاي حافظه و ريزپردازنده‌ها، سنگ بناي دنياي مدرن پايه‌ريزي شد.

مرجع متخصصين ايران اينتل ۴۰۰۴ اولين پردازنده اينتل
اينتل ۴۰۰۴، اولين پردازنده اينتل ۶۰ دلار ارزش داشت

اينتل به‌كمك ريزتراشه‌هاي سيليكوني كه درواقع مغز كامپيوتر به‌شمار مي‌روند، توليدكنندگان آمريكايي را در اواسط دهه‌ي ۱۹۸۰ قادر ساخت تا از رقباي قدرتمند ژاپني خود در حوزه‌ي بسيار گسترد‌ه‌ي پردازش داده‌هاي كامپيوتر پيشي بگيرند. تا دهه‌ي ۱۹۹۰، اينتل ريزتراشه‌هاي خود را در ۸۰ درصد كامپيوترهاي ساخته شده در سرتاسر دنيا قرار داد و به موفق‌ترين شركت نيمه‌هادي تاريخ تبديل شد.

قانون مور

گوردن مور در مصاحبه‌اي در سال ۱۹۹۷ درباره‌ي تولد چيزي كه بعدها قانون مور نام گرفت، با فروتني هميشگي‌اش گفت:

آن روزها، مدارهاي مجتمع تازه پا به ميدان گذاشته بودند. پيچيده‌ترين تراشه هنوز يك مدل آزمايشگاهي در فرچايلد بود كه حدود ۶۰ قطعه ازجمله ترانزيستور و مقاومت داشت. من داشتم مقاله‌اي براي سالگرد ۳۵‌سالگي مجله‌ي Electronics مي‌نوشتم و از من خواسته بودند كه در آن آينده‌ي قطعات نيمه‌هادي را براي ۱۰ سال آينده پيش‌بيني كنم. من مطمئن بودم كه مدارهاي مجتمع اهميت زيادي خواهند داشت، چون مي‌شد تاثير آن‌ها را بر كاهش هزينه‌ها ديد. براي همين رفتم و به گذشته نگاه كردم. سال ۱۹۵۹ كه فقط يك ترانزيستور وجود داشت را سال صفر در انديشه متخصصين گرفتم. شش سال بعد به ۶۴ ترانزيستور رسيده بوديم؛ براي همين گفتم، آها! تعداد ترانزيستورها هر سال دو برابر شده. بعد گفتم خب، تا ده سال آينده همين روند ادامه پيدا خواهد كرد…و در اين مدت واقعا اين روند را با همين دقت دنبال كرديم. البته فرد ديگري اسمش را قانون مور گذاشت؛ فكر كنم كارور ميد از دانشگاه كلتك بود؛ او عادت داشت از اين كارها بكند.

اينكه چرا هر سال همه‌چيز كوچك‌تر، ارزان‌تر، سريع‌تر و قدرتمند‌تر مي‌شد، به‌اين‌خاطر بود كه دو صنعت كه در هم تنيده بودند، يعني صنعت كامپيوتر و صنعت ريزتراشه، داشتند همزمان با هم رشد مي‌كردند؛ دقيقا شبيه اتفاقي كه نيم قرن پيش براي صنعت نفت و صنعت خودروسازي افتاده بود.

رشد توامان صنعت كامپيوتر و صنعت تراشه؛ دليل كوچك‌تر، سريع‌تر و ارزان‌تر تراشه‌‌ها

مقاله‌اي كه مور براي شماره‌ي آوريل ۱۹۶۵ مجله‌ي Electronics نوشت و قرار بود در آن آينده‌ي بازار را پيش‌بيني كند، «قرار دادن اجزاي بيشتر در مدارهاي مجتمع» نام داشت.

مور مقاله را با نگاهي گذرا به آينده‌ي ديجيتال شروع كرد. او نوشت «مدارهاي مجتمع به ظهور شگفتي‌هايي همچون كامپيوترهاي خانگي يا دست‌كم پايانه‌هاي متصل به كامپيوتر مركزي، كنترل‌هاي خودكار براي اتومبيل‌ و تجهيزات ارتباطي قابل‌حمل شخصي منجر مي‌شوند.»

مرجع متخصصين ايران به مناسبت پنجاه سالگي قانون مور: نگاهي به گذشته و آينده‌ي اين قانون
به مناسبت پنجاه سالگي قانون مور: نگاهي به گذشته و آينده‌ي اين قانون
مطالعه '7

مور سپس پيش‌بيني ديگري مطرح كرد كه نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. او نوشت كه «ميزان پيچيدگي (مدار مجتمع) با احتساب حداقل هزينه قطعات با نرخي تقريبا دو برابر در سال افزايش يافته است… دليلي وجود ندارد كه نتوان به اين نتيجه رسيد كه اين نرخ تا حداقل ده سال آينده به همين صورت باقي خواهد ماند.»

به عبارت ساده‌تر، حرفي كه مور در اين مقاله مي‌زد، اين بود: تعداد ترانزيستورهايي را كه مي‌توان با صرف كمترين هزينه روي تراشه قرار داد، هر سال دو برابر مي‌شدند و او انتظار داشت كه اين روند حداقل تا ده سال آينده به همين شكل باقي بماند.

مرجع متخصصين ايران پيش‌بيني گوردن مور از همه‌گير شدن كامپيوتر
مقاله مور حاوي اين تصوير بود كه فراگير شدن فروش كامپيوتر را پيش‌بيني مي‌كرد

در سال ۱۹۷۵، يعني ده سال پس از اين پيش‌بيني، درستي قانون مور اثبات شد. مور سپس اين قانون را با نصف كردن نرخ افزايش اصلاح كرد و گفت تعداد ترانزيستورهاي آتي روي تراشه «به‌جا هر سال، هر دو سال يك‌بار دو برابر مي‌شوند.»

يكي از همكاران مور به نام ديويد هاوس (David House) كه متوجه شد سرعت پردازشي كامپوننت‌ها نيز با گذشت زمان بيشتر شده، اصلاحات ديگري روي اين قانون انجام داد كه گاهي‌اوقات مورداستفاده قرار مي‌گيرد. او گفت با‌توجه به افزايش قدرت و همچنين تعداد ترانزيستورهايي كه روي ريزتراشه قرار مي‌گيرند، «عملكرد» تراشه هر هجده ماه دو برابر مي‌شود.

قانون مور چيزي فراتر از يك پيش‌بيني ساده بود؛ اين قانون درواقع هدف و نقشه‌ي راهي براي صنعتي بود كه تاحدودي به اين پيش‌بيني جامه‌ي عمل پوشاند. اولين نمونه‌ي درست‌از‌آب درآمدن قانون مور در سال ۱۹۶۴ رخ داد؛ زماني كه مور در حال شكل دادن به قانون خود بود. رابرت نويس به اين نتيجه رسيد كه شركت فرچايلد ساده‌ترين ريزتراشه‌هاي خود را با ارزشي كمتر از هزينه‌ي توليدشان خواهد فروخت؛ استراژي‌اي كه مور آن را «كمك سرزده‌ي رابرت به صنعت نيمه‌هادي» ناميد.

قانون مور چيزي فراتر از يك پيش‌بيني ساده بود

نويس مي‌دانست ارزش پايين، سازندگان را ترغيب خواهد كرد تا ريزتراشه‌ها را در محصولات جديد خود بگنجانند. او همچنين مي‌دانست كه ارزش پايين ريزتراشه‌ها باعث افزايش تقاضا، توليد انبوه و مزيت مقياس (مزيت كاهش هزينه در اثر افزايش حجم توليد) مي‌شود و اين موارد قانون مور را به واقعيت تبديل مي‌كنند.

درواقع، براي درك بهتر قانون مور، به آن بايد نه به‌عنوان يك قانون فيزيك بلكه به‌عنوان قانون اقتصاد و انگيزه‌ي شركت‌ها نگاه كرد. قدرت پردازش به اين دليل دوبرابر مي‌شود چون مصرف‌كنندگان انتظار دارند كه دوبرابر شود و متخصصدهاي جديدي براي اين قدرت اضافي پيدا شود. تقاضاي مصرف‌كننده هم به‌نوبه‌ي خود شركت‌ها را وادار مي‌كند تا راه‌هاي جديدي براي همگام شدن با سطح انتظارات ‌آن‌ها بيابند. مثلا در سال ۲۰۱۱، فشار بازار منجر به نوآوري‌هايي مانند ترانزيستورهاي سه‌بعدي و همچنين بهبود فرايند توليد تا حدي شد كه در سال ۲۰۲۱ شركت IBM توانست تراشه‌اي در اندازه‌ي تنها ۲ نانومتر توليد كند.

فكر مي‌كنيد اگر قانون مور درمورد پيشرفت تمام صنايع صادق بود، دنياي اكنون چه شكلي بود؟

اگر اتومبيل‌ها به‌سرعت كامپيوتر‌ها رشد مي‌كردند، خريد رولزرويس حالا ارزان‌تر از هزينه‌ي پارك كردنش بود

در دهه‌ي ۱۹۶۰، زماني كه مور تازه شروع به كار در زمينه‌ي قطعات الكترونيك كرده بود، هر ترانزيستور سيليكوني به‌ ارزش ۱۵۰ دلار فروخته مي‌شد؛ اما بعد، با پيشرفت‌هايي كه مور و همكارانش به آن دست يافتند، با ۱۰ دلار مي‌شد بيش از ۱۰۰ ميليون ترانزيستور خريد. مور زماني گفته بود اگر اتومبيل‌ها به‌سرعت كامپيوتر‌ها پيشرفت كرده بودند، با يك گالون بنزين مي‌شد ۱۰۰ هزار مايل طي كرد و خريد رولزرويس ارزان‌تر از هزينه‌ي پارك كردنش بود.

آيا قانون مور مرده است؟

جنسن هوآنگ، مديرعامل انويديا، زمان عرضه‌ي كارت‌هاي گرافيك سري RTX 40 در سال ۲۰۲۲ كه با افزايش ارزش قابل‌توجهي روبه‌رو بودند، اعلام كرد كه «قانون مور مرده» چون ديگر ارزش تراشه‌ها از اين ارزان‌تر نخواهد شد. با اين‌حال، متخصص كارشناسان زيادي معتقدند قانون مور هنوز زنده است، فقط سرعتش كم شده است. عملكرد تك‌هسته‌اي تراشه‌ها در پنج سال گذشته به‌طور متوسط هر سال حدود ۳۰ درصد افزايش داشته، درحالي‌كه اواخر دهه‌ي ۱۹۹۰، سرعت افزايش عملكرد پردازنده‌ها بسيار چشمگير بود و هر دو سال يك‌بار، دوبرابر مي‌شد.

پايان قانون مور اجتناب‌ناپذير است

مور بارها در مصاحبه‌هاي متعدد گفته كه پايان قانون مور اجتناب‌ناپذير است. او در مصاحبه‌اي با مجله‌ي Techworld در سال ۲۰۰۵ گفت كه اين قانون «نمي‌تواند كه تا ابد ادامه داشته باشد. ماهيت روندهاي تصاعدي اين است كه آن‌قدر ادامه پيدا مي‌كنند تا بالاخره فاجعه‌اي به بار آيد.»

بزرگ‌ترين روياي گوردن مور

وقتي از مور در مصاحبه‌اي در سال ۱۹۹۷ پرسيده شد كه ۱۵ سال آينده كه تراشه‌ها قدرتمند خواهند شد، فكر مي‌كنيد قرار است چه كاري با آن‌ها بكنيم؟ پاسخ جالبي داد:

چيزي كه هميشه به آن باز مي‌گردم، تكنولوژي پيشرفته‌ي تشخيص صدا است. من واقعا فكر مي‌كنم كامپيوتري كه بتوانيد با آن صحبت كنيد…كه بتواند حرف‌هاي شما را درك كند، نه فقط كلمات، بلكه معني آن را هم بفهمد…دنياي كامپيوترها را زيرورو خواهد كرد و فكر مي‌كنم اين هدف ارزش دنبال كردن دارد.
اين همان چيزي است كه قرار است كامپيوتر و رايانش را در دسترس آن ۸۵ درصد از افرادي كه امروزه مشاركتي در اين حوزه ندارند، قرار دهد. و خب مي‌دانيد كه اين تكنولوژي به قدرت پردازش و حافظه‌ي زيادي نياز دارد؛ اما من واقعا معتقدم كه ارزشش را دارد.
مي‌توانيد از كامپيوترتان بخواهيد خودش در اينترنت سرچ كند و اطلاعاتي را كه دنبالش هستيد برايتان جمع‌آوري كند و تحويلتان دهد؛ مثل وقتي كه از دستيار متخصص‌ام مي‌خواهم بيرون برود و درباره‌ي فلان چيز برايم داده پيدا كند و بعد آن را وارد كامپيوتر كند. فكر مي‌كنم اين فوق‌العاده است و كاملا شدني…اگر نه تا سال ۲۰۱۰، تا سال ۲۰۵۰ يا چيزي در اين حدود. اين‌ها كاملا شدني هستند و هرچه قدرت پردازشي و حافظه‌ي بيشتري در اختيار داشته باشيد مي‌توانيد انجامشان دهيد. از آن طرف، كامپيوترها به ابزارهاي قدرتمندي براي ارتباطات تبديل خواهند شد.
من فكر مي‌كنم در آينده از كامپيوترها بيشتر براي ارتباطات استفاده شود، تا قدرت رايانشي آن‌ها. من فكر مي‌كنم همه‌ي ما قادر خواهيم بود از هر نقطه در جهان هر زمان كه بخواهيم با هم ارتباط برقرار كنيم.
مرجع متخصصين ايران گوردن مور درحالي‌كه ويفر سيليكوني به دست گرفته

روياي گوردن مور كه امروز ۲۶ سال از آن مي‌گذرد، تاحدودي حال‌وهواي اين‌روزهاي دنياي تكنولوژي را تداعي مي‌كند؛ عصر يكه‌تازي هوش مصنوعي در پس محصولات پرزرق‌وبرقي چون ChatGPT، چت‌بات بينگ، Dall-E و ميدجرني و تصور اينكه اگر روزي مدل‌هاي زباني بزرگ در حدو‌اندازه‌ي GPT-4 در دل دستيارهاي صوتي قرار بگيرند، بخشي از روياي گوردن مور را كه هنوز به‌طور كامل رخ نداده، به شگفت‌انگيزترين شكل ممكن، شايد چيزي شبيه فيلم Her، به واقعيت دربياورند.

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات