بيوگرافي ليزه مايتنر؛ دانشمند گمنام شكافت هستهاي
ليزه مايتنر (Lise Meitner) فيزيكدان سوئدي-اتريشي بود كه باتمركزبر حوزههاي راديواكتيويته و فيزيك هستهاي فعاليت ميكرد. مايتنر دركنار اوتو هان و اوتو رابرت فريش گروهي بودند كه براي اولينبار شكافت هستهاي اورانيوم را درصورت دريافت نوترون اضافه كشف كردند. نتايج تحقيقات آنها در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و باوجود اهميت بالاي كشف، مايتنر هيچگاه موفقبه دريافت جايزهي نوبل نشد. البته جايزهي نوبل شيمي به همكار هميشگي او، اوتو هان اهدا شد.
تحقيقات مايتنر، هان و فريش اين نتيجه را بهدنبال داشت كه در جريان شكافت هستهاي كه هستهي اورانيوم به ۲ هستهي كوچكتر تقسيم ميشود، انرژي زيادي توليد خواهد شد. همين نتيجهگيري بعدها به توليد رآكتورهاي هستهاي براي توليد برق و همچنين در خلال سالهاي جنگ جهاني دوم به توليد بمبهاي هستهاي انجاميد.
مايتنر اكثر عمر خود را در برلين سپري كرد. او استاد و مدير گروه مؤسسهي يادگيريي كايزر ويلهلم بود و بهعنوان اولين زني در آلمان شناخته ميشود كه به درجهي استادي كامل رسيد. با بهقدرترسيدن حزب نازي در آلمان، مايتنر كه يهودي بود، از موقعيتهاي كاري كنار گذاشته شد و در سال ۱۹۳۸ به سوئد فرار كرد. مايتنر سالها در سوئد زندگي كرد تااينكه شهروندي اين كشور را بهدست آورد.
امضاي ليزه مايتنر
تولد و تحصيل
ليزه مايتنر در ۷ نوامبر سال ۱۸۷۸ در خانوادهاي نسبتا ثروتمند در وين، پايتخت امپراطوري اتريش مجارستان (اتريش امروزي) بهدنياآمد. پدر او فيليپ مايتنر، حقوقدان و استاد شطرنج بود. مادرش هدويگ اسكوران، يك موسيقيدان آماتور بود. ليزه، سومين فرزند از ۸ فرزند اين زوج بود.
مايتنر از كودكي به مطالعهي جهان پيرامون علاقه نشان مي داد
ليزه از همان سالهاي كودكي علاقهي شديد خود را به علم و مطالعه نشان ميداد. او استعداد بالايي در رياضيات داشت و پدرش با استخدام معلمهاي خصوصي، يادگيري را از سنين كمتر براي او شروع كرد. ليزه به نواختن پيانو، مطالعه و تحقيق دربارهي جهان پيرامون علاقهمند بود. تشويق پدر و مادر نيز در چنين تصوراتي از سوي ليزه بيتأثير نبود. آنها هميشه فرزندان خود را به مطالعهي مستقل و تفكر دعوت ميكردند.
سياست و فرهنگ قرن ۱۹ در اروپا و خصوصا اتريش بهگونهاي بود كه ليزه مانند بسياري دختران ديگر اجازهي تحصيلات رسمي پس از ۱۴ سالگي را نداشت. او برخلاف برادرانش نميتوانست در كلاسهاي گرامر و آمادگي براي تحصيلات دانشگاهي آماده شود. او در خانه ميماند و با جزوه رايگان خواندن و نواختن پيانو خود را مشغول ميكرد. ليزه درنهايت از پدرش درخواست كرد كه در دانشگاه وين تحصيل كرده و مدركي دانشگاهي دريافت كند. فيليپ باوجود آنكه تمايل داشت به دخترش كمك كند، ميدانست كه كار آساني در پيش نخواهد داشت.
مايتنر در جواني (۱۹۰۲)
فيليپ مايتنر ابتدا به دخترش توصيه كرد كه گواهينامهي يادگيري و تدريس دريافت كند تا بتواند بهصورت مستقل به تحصيل بپردازد. ليزه طبق توصيهي پدر به فرانسه رفت و در سال ۱۸۹۹ گواهينامهي يادگيري خود را دريافت كرد. فيليپ سپس هزينهي يادگيري خصوصي او را تأمين كرد تا براي آزمونهاي ورودي دانشگاه آماده شود. درنهايت ليزه مايتنر در سال ۱۹۰۱ در آزمونهاي ورودي دانشگاه وين پذيرفته شد.
ليزه پس از ورود به دانشگاه وين، رشتهي فيزيك را براي ادامهي تحصيل انتخاب كرد. او از همان ابتدا مجذوب مطالعات و دستاوردهاي لودويگ بولتزمن شد و تقريبا تمامي كلاسهاي فيزيك را تحت تعليم بولتزمن ميگذراند. مايتنر در تمامي كلاسهاي فيزيك با جديت شركت كرده و تلاش ميكرد آموزههاي بولتزمن را با دقت فراوان بياموزد. او در سالهاي بعد دربارهي كلاسهاي فيزيك بولتزمن گفت:
او [بولتزمن] آنچنان دربارهي مطالب يادگيريي مشتاق و عاشق نشان ميداد كه پس از ترك كلاسها تصور ميكرديم دنيايي جديد و شگفتانگيز پيش رويمان پديدار شده است.
مايتنر در سال ۱۹۰۵ از دانشگاه وين فارغالتحصيل شد. او در آن سال مدرك دكتراي خود را با بالاترين درجه دريافت كرد. پاياننامهي دكتراي مايتنر با موضوع Thermal Conduction in Non-homogeneous Bodies چاپ شد. او كه پساز فارغالتحصيلي برنامهي خاصي براي فعاليتهاي كاري نداشت، در نامهاي به ماري كوري درخواست كرد تا در آزمايشگاه او در پاريس مشغول بهكار شود. متأسفانه پاسخ مثبتي ازسوي كوري دريافت نشد، چون موقعيت خالي در آزمايشگاه پاريس وجود نداشت.
در سپتامبر سال ۱۹۰۶، خبر خودكشي بولتزمن، ليزه را بسيار تحت تأثير قرار داد و او بهنوعي از ادامهي فعاليتهاي تحقيقاتي هم سرخورده شد. بههرحال دانشمند سالهاي بعد دنياي فيزيك در آن زمان به يادگيري فيزيك در دبيرستانها مشغول بود و بخشياز زمان را نيز به تحقيقات اختصاص ميداد. مايتنر بعدازظهرها به آزمايشگاه فيزيك دانشگاه ميرفت و به مطالعه پيرامون موضوع جذاب و جديد علم فيزيك يعني راديواكتيويته ميپرداخت. او اميدوار بود شغلي در حوزهي تحقيقات دانشگاهي در وين پيدا كند كه باز هم موفق نشد.
دركنار نيلز بور در كنفرانس سال ۱۹۲۰ برلين
مكس پلانك، دانشمند بعدي بود كه ليزه براي ادامهي فعاليتهاي تحقيقاتي به او مراجعه كرد. پلانك در دانشگاه برلين مشغول بهكار بود و مايتنر از او درخواست كرد كه در كلاسهايش شركت كند. چنين درخواستي در آن سالها معقول نبود، چرا كه دانشگاههاي برلين در آن زمان اجازهي تحصيلات عالي را به زنان نميدادند. درنهايت پلانك درخواست مايتنر را پذيرفت و فيليپ نيز هزينههاي زندگي در آلمان را به دخترش پرداخت كرد.
دانشگاه برلين و تحقيقات دركنار اوتو هان
ليزه مايتنر در سپتامبر سال ۱۹۰۷ به برلين رفت. او در آن زمان نميدانست كه وطنش وين را براي مدت طولاني ترك كرده است. ليزه كه نزديكبه ۳۰ سال در وين زندگي كرده بود، تا ۳ دهه بعد در برلين ماندگار شد.
دانشمند بزرگ سالهاي بعد دنياي فيزيك، احساسات كمرويي و خودكمتربيني داشت. او با خود كلنجار ميرفت تا در برنامههاي تحقيقاتي دانشگاه شركت كند. بالاخره راديواكتيويته بهعنوان زمينهي اصلي تحقيقات ازسوي ليزه انتخاب شد؛ حوزهاي كه بهنوعي مرز علوم فيزيك و شيمي محسوب ميشد. پساز ملاقاتهاي متعدد با استادان و محققان برلين، ليزه به اين نتيجه رسيد كه هيئت علمي فيزيك با روي خوش از او استقبال ميكنند، اما چنين استقبالي از سوي هيئت علمي شيمي وجود نداشت.
ليزه مايتنر و اوتو هان
با وجود آنكه اكثر شيميدانهاي برلين از ليزه دور ميماندند، او درنهايت توانست شيميداني تقريبا همسن خود بيايد تا تحقيقات را دركنارش ادامه دهد. اوتو هان، شيميداني بود كه به همكار تحقيقاتي اول و بلندمدت ليزه تبديل شد. هان قبلا در آزمايشگاه ارنست رادرفورد تحقيقات علمي مهمي انجام داده و چند نمونه راديوايزوتوپ جديد كشف كرده بود. هان پس از چند سال فعاليت دركنار رادرفورد، عضو هيئت علمي شيمي دانشگاه برلين شده بود.
همكاري مايتنر و اوتو هان، دستاوردهاي علمي بيشماري بههمراه داشت
هان نميتوانست اجازهي فعاليت در محيط آزمايشگاهي دانشكدهي شيمي برلين را به مايتنر بدهد. بههميندليل يك كارگاه نجاري در داخل دانشگاه پيدا كرده و تجهيزات لازم براي پروژههاي تحقيقاتي مشتركش با مايتنر را در آن نصب كرد. همين كارگاه نجاري، شروعيبر همكاري چنددههاي اين دو دانشمند بزرگ شد. رابطهي هان و مايتنر باوجود همكاري نزديك، هميشه حريمي مشخص داشت و باوجود دههها همكاري نزديك، آنها هيچگاه يكديگر را به نام كوچك خطاب نكردند. بههرحال هان همكارش را به ميهمانيهاي خانوادگي هم دعوت ميكرد كه درنهايت منجربه افزايش آشنايي بيشتر مايتنر با جامعهي فيزيكدان برلين و كسب موقعيتي هرچند غيررسمي درميان آنها شد.
همكاري هان و مايتنر بهسرعت منجربه چاپ مقالههايي مشترك شد. اين براي اولينبار بود كه نام مايتنر در مقالههايي رسمي در ژورنالهاي علمي ديده ميشد. موضوع اولين مقاله نيز كشف راديوايزوتوپي از عنصر اورانيوم بود كه در سال ۱۹۰۸ چاپ شد.
مايتنر بهكمك هان در سال ۱۹۰۹ مفهومي بهنام پسزدن راديواكتيوي يا Radioactive Recoil كشف كرد كه قدمي تازه در ممباحثه راديواكتيويته بود. آنها متوجه شدند وقتي يك هستهي اتمي ذرهي آلفا تابش ميكند، هسته مانند اسلحهاي كه شليك كرده باشد، بهسمت عقب لگد ميزند. هستهي مذكور سپس حالت مثبت پيدا ميكند و در جريان لگدزدن ميتواند به الكترودي با بار منفي جذب شود. مايتنر و هان توضيح دادند كه بااستفادهاز همين پديده ميتوان عناصري با درجهي خلوص بسيار بالا توليد كرده و بهكمك الكترودهاي منفي آنها را جذب كرد.
در آن سالها، اهميت حفاظتاز عناصر راديواكتيو هنوز اثبات نشده بود. ارنست رادرفورد عموما نمونههاي راديواكتيوي را در جعبههاي مقوايي براي دانشجوي سابقش ميفرستاد. مايتنر بااستفادهاز الكترواسكوپ و تشخيص تابش از جعبهها، متوجه ميشد كه بستهها از سوي رادرفرود ارسال شدهاند. اين توانايي او موجب شگفتزدگي مأمور پست ميشد كه تصور ميكرد ليزه حس ششم دارد.
عدم حفاظت از مواد راديواكتيو در سالهاي ابتدايي قرن بيستم، بيماري و مرگ دانشمندان بزرگي همچون ماري كوري و دخترش آيرين را بههمراه داشت. البته مايتنر باوجود قرار گرفتن درمعرض تابشها عمري طولاني داشت. درواقع او بهسرعت متوجه خطر مواد شد و با پيادهسازي قوانين متعدد در آزمايشگاه، مانع از پخش شدن بيشتر تشعشعات ميشد.
مكس پلانك در سال ۱۹۱۲ موقعيت دستياري با حقوق مناسب را به مايتنر پيشنهاد كرد. مايتنر در شغل دستياري بايد مقالهها و آزمونهاي دانشجويان پلانك را تصحيح ميكرد كه زمان قابلتوجهي از او ميگرفت. بههرحال در همان سال مؤسسهي جديد شيمي كايزر ويلهلم در برلين تأسيس شد كه هان و مايتنر در آن استخدام شدند. يك سال بعد، مايتنر از مؤسسه حقوق هم دريافت ميكرد و بالاخره در سن ۳۴ سالگي به استقلال مالي رسيد.
دركنار اميليو سيگر در انستيتو نيلز بور در دانمارك (۱۹۳۷)
در سال ۱۹۱۴، جنگ آلمان وارد جنگ جهاني اول شد. مايتنر در آن سالها بااستفادهاز تصويربرداري اشعهي ايكس بهكمك مجروحان جنگ ميشتافت. در جبههي مقابل نيز دانشمندي ديگر يعني ماري كوري بود كه همين كار را براي زخميهاي متفقين انجام ميداد. بههرحال مايتنر پس از ۲ سال، فعاليت در جنگ را رها كرد و براي ادامهي تحقيقات به آزمايشگاهش بازگشت.
مايتنر در يك سوي جنگ و ماري كوري در سوي ديگر به كمك مجروحان ميشتافتند
هان و مايتنر در سال ۱۹۱۷ كشف بزرگ ديگري رقم زدند. آنها ايزوتوپ جديدي از عنصر پروتاكتينيوم كشف كردند كه بهنام ايزوتوب ۲۳۱ اين عنصر ثبت شد. تا آن زمان تنها ايزوتوپهايي با عمر پايين از عنصر مذكور كشف شده بودند كه تشخيص خصوصيات آن را دشوار ميكرد. ايزوتوپ جديد، نيمعمري برابر با ۳۲هزار سال داشت و بههمين دليل دانشمندان توانستند مشخصات عنصر پروتاكتينيوم را براي اولينبار شناسايي كنند.
دستاوردهاي علمي بهكمك هان موجب شدند تا افتخارات علمي و دانشگاهي بهمرور بهسمت مايتنر سرازير شوند. او در ۳۸ سالگي مدال لايبنيتز آكادمي برلين را بهخاطر كشف ايزوتوي پروتاكتينيوم دريافت كرد. در سال ۱۹۱۸ نيز اولين پست مهم علمي بهعنوان مدير بخش فيزيك راديواكتيوي در مؤسسهي كايزر ويلهلم به مايتنر رسيد. درنهايت او در سال ۱۹۲۲ بهعنوان استاد فيزيك در دانشگاه مشغول به كار شد.
شهرت جهاني و شكافت هستهاي
تحقيقات هان و مايتنر در حوزهي راديوايزوتوپها، دادههاي باارزشي در اختيار آنها قرار ميداد كه منجربه انتشار چندين مقالهي معتبر علمي از سوي اين دو دانشمند شد. همين مقالهها شهرتي بينالمللي براي زوج محقق بههمراه داشت و آنها ۱۰ بار براي دريافت جايزهي نوبل فيزيك و شيمي نامزد شدند. البته هيچيك از آن نامزديها منجربه دريافت جايزه نشد.
شبيهسازي ميز آزمايش شكافت هستهاي در موزهي مونيخ
در سال ۱۹۲۶، مايتنر بهعنوان استاد موقت در دانشگاه برلين مشغول به كار شد. او اولين استاد زن فيزيك در آلمان بود. همكار او يعني اوتو هان نيز در ابتداي دههي ۱۹۳۰ بهعنوان مدير مؤسسهي كايزر ويلهلم مشغول به كار شد. اگرچه فعاليتهاي تحقيقاتي او بهخاطر پست جديد كاهش يافت، همكارياش با مايتنر هنوز با قوت ادامه داشت. در آن سالها، مايتنر بهعنوان فعالترين محقق مؤسسه شناخته ميشد.
در سال ۱۹۳۳ و با بهقدرترسيدن هيتلر، شرايط كاري براي مايتنر و همكيشانش دشوار شد. هيتلر دستور داده بود كه تمامي آلمانيها با اجداد يهودي هم از كار اخراج شوند. باوجود تمام مخالفتهاي پلانك و هان، نازيها به مايتنر اجازه ندادند كه به تدريس در دانشگاه برلين ادامه دهد؛ البته او ميتوانست موقعيت محقق ارشد را در مؤسسهي كايزر ويلهلم حفظ كند.
مايتنر كه از شرايط جديد و حكومت نازيها بسيار ناراحت بود، خود را با عشق به فعاليت تحقيقاتي سرگرم ميكرد. او از تحقيقات راضي و به آيندهي آنها اميدوار بود. بههميندليل ليزه تصميم گرفت به زندگي در برلين ادامه دهد.
انريكو فرمي، دانشمندي ايتاليايي بود كه براي اولينبار مفاهيم بمباران اورانيوم بهكمك نوترون را مطرح كرد. او تصميم داشت با چنين بمبارانهايي، عنصري سنگينتر از اورانيوم (سنگينترين عنصر آن زمان) توليد كند. ايدا نوداك، محققي دولتي در برلين بود كه انديشه متخصصينيههاي فرمي را توسعه داد، اما فعاليتي جدي براي ادامهي آنها انجام نداد.
مراسم دريافت دكتراي افتخاري فلسفه در سوئد
هان و مايتنر، دانشمنداني بودند كه فعاليتهاي فرمي و نوداك را ادامه دادند. مايتنر مجذوب ايدهي عناصر سنگينتر از اورانيوم (Transuranic) شده بود و به هان پيشنهاد داد كه مجددا باهم همكاري كنند. او ميخواست صحت انديشه متخصصينيههاي فرمي را آزمايش كند. او در تصورات خود ميديد كه عنصر جديدي در محيط آزمايشگاهي خواهند ساخت و مجذوب نتايج احتمالي آن شده بود. هان با پيشنهاد مايتنر موافقت كرده و همكار شيميدان جوانش، فريتز استراسمن را نيز به تيم تحقيقاتي اضافه كرد.
يافتههاي غلط ۴ سال تحقيقات هان و مايتنر، به كشف شكافت هستهاي منجر شد
تيم تحقيقاتي جديد تلاش كردند تا با بمباران اورانيوم، عنصر سنگينتري توليد كنند. آنها با بمبارانهاي بيشتر تنها به اين نتيجه رسيدند كه بمباران اورانيوم با نوترون، تركيبهاي جديدي با نيمعمرهاي متفاوت ايجاد ميكند. بهعلاوه ماهيت تركيبهاي جديد نيز مشخص نميشد؛ چون برخي از آنها نيمعمرهاي بسيار كوتاه داشتند. آنها علاوهبر تحقيقات، به مطالعه و مخالفت با انديشه متخصصينيههاي تيم تحقيقاتي پاريس به رهبري آيرين جوليوت كوري هم ميپرداختند. تيم پاريس نيز تلاش ميكرد تا عناصر سنگينتر از اورانيوم توليد كند.
در سالهاي بعد، مايتنر بههمراه هان و استراسمن، مقالههاي متعددي با موضوع عناصر ترنسورانيوم چاپ كردند كه البته اكثر آنها تفسيرهاي غلطي از موضوع مورد انديشه متخصصين داشت.
آلمان در سال ۱۹۳۸ اتريش را اشغال كرد. با اشغال وطن مايتنر، او ديگر مصونيتهاي شهروندي اتريش نداشت و ممكن بود هدف قوانين ضديهودي نازيها شود. او ديگر بهنوعي شهروند آلمان توسعهيافته محسوب ميشد. چالشهاي اشغال اتريش حتي موجب ناراحتي ميان مايتنر و هان هم شد. هان به ليزه گفته بود كه او بهتر است ديگر به مؤسسهي كايزر ويلهلم نرود كه عصبانيت دانشمند اتريشي را بههمراه داشت. هرچند مايتنر بسيار عصباني شد، اما هان حق داشت و تنها راه باقيمانده براي ليزه، فرار از آلمان بود.
سخنراني در جريان دريافت مدال مكس پلانك
مايتنر ابتدا توسط نيلز بور به دانمارك دعوت شد. بهعلاوه دعوتنامههايي از سوئيس و ايالات متحدهي آمريكا براي او ارسال شد. اوتو فريش، خواهرزادهي فيزيكدان مايتنر بود كه قبلا به انگلستان مهاجرت كرده بود. او از ليزه دعوت كرد كه به انگلستان برود، اما ليزه بهخاطر عدم تسلط به زبان انگليسي دعوت خواهرزاده را نپذيرفت. در همين حين نازيها قانون جديدي اجرا كرده و دانشمندان را از خروج از آلمان منع كردند. مايتنر در آلمان حبس شده بود و كار خود را در مؤسسهي ويلهلم ادامه داد.
دانشمندان هلندي با دولت خود مذاكراتي انجام داده بودند تا ويزاي ورودبه كشور را براي ليزه مايتنر فراهم كنند. همكاران او در آلمان هم از نقشهي مخفيانه براي فرار آگاه بودند و باوجود خطرات شخصي، به ليزه كمك كردند. درنهايت مايتنر با قطار از برلين به مرز هلند رفت. نيروهاي مرزي هلند، همكاران خود در آلمان را متقاعد كردند تا به مايتنر اجازهي خروج دهند. درنهايت او در ۱۳ ژوئيه ۱۹۳۸ به سلامت از آلمان فرار كرد. مايتنر در آن زمان در دههي ۶۰ زندگي بود. اولين فردي كه از او ميزباني كرد، درك كاستر، كاشف عنصر هافنيم بود.
ليزا مايتنر چند هفتهاي را در خانهي كاستر ميهمان بود و از آنجا به كپنهاگ دانمارك رفت. او مدتي را نيز در آزمايشگاه بور مشغول بود و درنهايت پيشنهادي شغلي از مؤسسهي نوبل دريافت كرد. دانشمند اتريشي پيشنهاد مؤسسهي فيزيك نوبل در سوئد را پذيرفت و به استكهلم رفت.
دركنار تئودور هاس رئيس جمهور وقت آلمان (۱۹۴۹)
اوتو هان و همكارش استراسمن، دسامبر سال ۱۹۳۸ دستاوردي مهم در تاريخ شكافت هستهاي كسب كردند. آنها اورانيوم را با نوترونهاي با سرعت پايين بمباران كردند. نتايج بهدستآمده هان را حيرتزده كرد. او نامهاي به مايتنر نوشت و نتايج آزمايش را در آن شرح داد. نتايج هان نشان ميداد كه عنصر باريوم يكي از محصولات بمباران مذكور بود. اورانيوم چگونه توانسته بود باريوم توليد كند؟ عدد اتمي اورانيوم ۹۲ و عدد باريوم، ۵۶ بود و نتايج بهدستآمده بيشازپيش هان و همكارانش را متعجب ميكرد.
با نگاهي به نتايج آزمايش تاريخي هان متوجه تحليل غلط او و استراسمن ميشويم. درواقع رخداد پيشآمده در اثر بمباران اورانيوم، شكافت هستهاي به هستههاي كوچكتر و نه ساختهشدن عنصر باريوم بوده است. باورهاي علمي گذشته ادعا ميكردند كه بزرگترين ذرهي قابلتابش از هسته، آلفا نام دارد. سؤال جديد اين بود كه آيا هستههاي اورانيوم قابلي شكستهشدن به ذرههايي بسيار بزرگتر از آلفا هستند؟
جورج گامو و نيلز بور قبلا ادعا كرده بودند كه هستهي اتم ساختاري شبيهبه قطرهي آبا دارد. مايتنر بههمراه خواهرزادهاش اوتو فريش كه به سوئد رفته بود، اين احتمال را مطرح كرد كه آيا هستهي شبيه به قطرهي آب، قابليت تقسيم شدن به قطرههاي كوچكتر را دارد يا خير.
سفر به آمريكا ۱۹۶۴
سوالي كه ذهن مايتنر را مشغول كرده بود، به انديشه متخصصينيهي شكافت هستهاي ميانجاميد. اگر او ميخواست چنين انديشه متخصصينيهاي را مطرح كند، يعني ۴ سال فعاليتش بههمراه هان و استراسمن و انديشه متخصصينيهي عناصر ترنسورانيوم، بيمعني و غلط ميشد.
در روزهاي پاياني دسامبر ۱۹۳۸، مايتنر و فريش درحال قدمزدن روي برف بودند كه ايدهي مهم تاريخي به ذهن ليزه خطور كرد. او در همان جنگل نشست و انرژي دخيل در تشكيل هستهي اورانيوم بر اثر شكافت را محاسبه كرد. انرژي محاسبهشده، ۲۰۰ مگا الكترونولت (MeV) بود. مايتنر براي محاسبهي انرژي عظيم، از فرمول مشهور اينشتين يعني E=mc2 استفاده كرد. درنهايت او به اين نتيجه رسيد كه در جريان شكافت هستهاي، مواد زيادي به انرژي تبديل ميشود كه آن حجم از انرژي را از خود ساطع ميكند.
مدال مكس پلانك ليزه مايتنر
پس از محاسبهي انرژي ساطعشده بر اثر شكافت هستهاي، مايتنر بههمراه فريش مقالهاي پيرامون يافتهي جديد در مجلهي Nature منتشر كرد. او خبر يافتههاي خود را به هان داد و فريش نيز خبر را به گوش نيلز بور رساند. بور در سفري به آمريكا، خبر دستاورد بزرگ را به دانشمندان آن كشور رساند. خبر مذكور با سرعت بالايي پخش شد و آزمايشگاههاي متعدد، برنامههاي اختصاصي براي تأييد فرايند شكافت هستهاي را شروع كردند. پخش شدن خبر پيش از انتشار مقالهي مايتنر و فريش انجام شد و بههميندليل نام آنها آنطور كه بايد و شايد، بهعنوان كاشفان فرايند شكافت شنيده نشد.
بيعدالتي در جايزهي نوبل
اوتو هان از ترس نازيها همكاريبا مايتنر را مخفي كرده بود
نيلز بورد، تلاشهاي متعددي انجام داد تا نقش مايتنر در كشف شكافت هستهاي بهخوبي ديده شود. منتهي داوران جايزهي نوبل در سال ۱۹۴۴ نوبل شيمي را به اوتو هان اهدا كردند. ليزه از رخداد پيشآمده بسيار ناراحت شد و دانشمندان همكار او نيز همين حس را داشتند. او از هان نيز دلخور بود، چراكه دانشمند آلماني از ترس نازيها و بهخاطر همكاري در فرار غيرقانوني ليزه، صحبتي از همكاري با او نكرد. البته اين اقدام هان پس از جنگ هم ادامه داشت كه ناراحتي مايتنر را بيشتر كرد.
با وجود ناراحتي و اختلافي كه بين هان و مايتنر پيش آمد، دانشمند آلماني بخشي از جايزهي نقدي نوبل را به همكار قديمياش بخشيد. مايتنر بدون معطلي پول دريافتشده را به انجمن دانشمندان اتمي اهدا كرد كه بهنام Albert Einstein's Emergency Committee of Atomic Scientists فعاليت ميكردند. هدف فعاليت انجمن مذكور، كشف متخصصدهاي صلحآميز براي انرژي هستهاي بود.
هان در جريان سخنراني جايزهي نوبل، بهخوبي از مايتنر و فريش قدرداني كرد. او انديشه متخصصينيهپردازي آنها پيرامون احتمال شكستهشدن اتم و استفادهاز مدل قطرهاي را عامل مهمي در كشف شكافت هستهاي اعلام كرد. هان در صحبتهاي خود گفت كه مايتنر و فريش به اين نتيجه رسيدهاند كه محصولات شكافت، عناصر ترنسورانيوم نيستند. او درنهايت اصطلاح شكافت هستهاي را متعلقبه همكاران اتريشي خود، مايتنر و فريش دانست.
پساز پايان جنگ جهاني دوم، بسياري لقب «مادر بمب اتمي» به مايتنر دادند. او از چنين لقبي متنفر بود و خود را يكي از طرفداران متخصصدهاي صلحآميز انرژي هستهاي ميدانست. بههرحال مخالفتهاي او هم اثري نداشتند و جامعه هنوز لقب مادر بمب اتمي را استفاده ميكرد.
زندگي شخصي و مرگ
ليزه مايتنر بهنوعي زندگي خود را وقف علم كرده بود. او هيچگاه ازدواج نكرد و فرزندي هم نداشت. پيادهروي، تفريح دلخواهي اين دانشمند هستهاي بود و او زمانهاي زيادي را به اين تفريح اختصاص ميداد. موسيقي و حضور در سالنهاي كنسرت هم جزو علايق مايتنر عنوان شدهاند.
دريافت جايزهي فرمي در زمان سكونت در كمبريج
پس از جنگ جهاني دوم كه قساوتهاي نازيها فاش شد، ليزه تصميم گرفت هيچگاه به آلمان بازنگردد. او حتي از دوران زندگياش در آلمان در سالهاي ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۸ پشيمان بود و دانشمندان متعدد آلماني همچون هان، مكس فون لائه و ديگران را نيز بهخاطر همكاري با نازيها و عدم مبارزه با جنايات هيتلر و رژيم نازي بهسختي نقد ميكرد. او دربارهي ورنر هايزنبرگ، فيزيكدان هستهاي آلمانيها گفته بود:
هايزنبرگ و ميليونها فرد ديگر بايد كمپهاي آوارگان و ميليونها جسدي كه بر اثر جنگ ايجاد شد را ببينند.
ليزه در سال ۱۹۴۹ شهروندي سوئد را هم بهدست آورد و بهعنوان فردي اتريشيسوئدي شناخته شد. مايتنر تا زمان بازنشستگي در ۷۵ سالگي و سال ۱۹۵۳، در استكهلم مشغول به كار بود.
در سال ۱۹۶۰ يك حادثه باعث شكستن استخوان لگن مايتنر شد. بههميندليل او به انگلستان رفت تا نزد خواهرزادهي اوتو فريش و خانوادهي او زندگي كند. سالهاي پاياني عمر مايتنر در انگلستان سپري شد تا اينكه در ۲۷ اكتبر سال ۱۹۶۸ و پس از شكستگي مجدد استخوان لگن و چند سكتهي كوتاه، در سن ۸۹ سالگي از دنيا رفت. پيكر او در كليساي سينت جيمز برملي همپشاير دفن شد.
محل دفن ليزه مايتنر
جوايز و افتخارات
ليزه مايتنر در سال ۱۹۶۴ سفري به ايالات متحده داشت و نشان افتخاري «بانوي سال» را دريافت كرد. در همان سفر سخنرانيهايي در دانشگاههاي آمريكايي همچون پرينستون و هاروارد انجام داد و چند مدرك دكتراي افتخاري دريافت كرد. او بههمراه اوتو هان در سال ۱۹۴۹ مفتخربه دريافت جايزهي مكس پلانك انجمن فيزيك آلمان شد. بهعلاوه، اولين جايزهي اوتو هان انجمن شيمي آلمان نيز در سال ۱۹۵۵ به مايتنر اهدا شد.
در سال ۱۹۵۷، رئيسجمهور آلمان تئودور هس، بالاترين نشان كشور براي دانشمندان يعني Pour le Merite را به مايتنر اهدا كرد. سوئديها نيز دانشمند جديد خود را در سال ۱۹۴۵ بهعنوان عضوي خارجي از آكادمي سلطنتي علوم انتخاب كردند. البته در سال ۱۹۵۱ عضويت او بهعنوان دانشمند سوئدي تغيير كرد. آكادمي سلطنتي علوم بريتانيا نيز در سال ۱۹۵۵ اين دانشمند اتريشيسوئدي را بهعنوان عضو خارجي انتخاب كرد. آكادمي هنر و علوم آمريكا، در سال ۱۹۶۰ نام مايتنر را به فهرست اعضاي خود افزود.
مجسمهي يادبود مايتنر در برلين
مايتنر درمجموع ۲۱ مدال و مدرك افتخاري دريافت كرد. از آخرين جوايز او در زمان حيات ميتوان به جايزهي انريكو فرمي كميسيون انرژي هستهاي آمريكا اشاره كرد. اين جايزه در سال ۱۹۶۶ توسط رئيسجمهور آمريكا، ليندون بي جانسون بهصورت اشتراكي به مايتنر، هان و استراسمن اهدا شد.
پس از مرگ مايتنر نيز افتخارات متعددي به او اهدا شد كه چند نامگذاري مهم در ميان آنها ديده ميشود. در سال ۱۹۹۷ِ، عنصر شمارهي ۱۰۹ به افتخار او مايتنريوم نامگذاري شد. مايتنر تنها بانويي است كه افتخار نامگذاري عنصري بهصورت اختصاصي را دارد، چرا كه كوريم بهصورت اشتراكي به افتخار ماري و پير كوري نامگذاري شد. از نامگذاريهاي ديگر ميتوان به انجمن علمي هان-مايتنر در برلين، دهانههايي در ماه و سيارهي زهره و سيارك ۶۹۹۹ اشاره كرد.
انجمن فيزيك اروپا در سال ۲۰۰۰ جايزهي دوسالانهاي را بهنام ليزه مايتنر راهاندازي كرد كه به تحقيقات حرفهاي در حوزهي علوم هستهاي اختصاص دارد. در سال ۲۰۰۶، دانشگاه گوتنبرگ هم جايزهاي بهنام دانشمند بزرگ هستهاي ترتيب داد كه به دانشمندان با دستاوردهاي مهم در علم فيزيك اهدا ميشود. از آخرين جوايز بهنام ليزه مايتنر نيز ميتوان به جايزهي دانشگاه نظامي اتريش (NBC) اشاره كرد. در سال ۲۰۱۶ نيز مؤسسهي تحقيقات فيزيك انگلستان، مدال مايتنر را براي فعاليتهاي جلب علاقهي عمومي به علم فيزيك اختصاص داد.
هم انديشي ها