اسكيزوفرني علاوه بر مغز، قلب بيماران را هم مختل ميكند
اسكيزوفرني يك بيماري جدي رواني است كه در صورت عدم درمان فرد را ناتوان ميسازد. حدود يك درصد آمريكاييها به اين بيماري مبتلا هستند. افراد مبتلا به اين عارضه ممكن است صداهايي بشنوند، تصاوير خيالي ببينند يا تصور كنند كه ديگران افكار آنها را كنترل ميكنند. اين افكار موجب ترس فرد شده و منجر به بروز رفتاري متغير در فرد ميشود. اگرچه درمان قطعي براي اين بيماري وجود ندارد ولي روش معالجهي مديريت و كنترل علايم اصلي بيماري است.
بطنهاي مغزي حفرههاي حاوي مايع مغزينخاعي هستند كه به برداشت مواد زايد و تهيهي مواد مغذي براي مغز و نيز جلوگيري از وارد شدن ضربه به مغز از طريق جذب شوك و ايجاد ثبات شيميايي در مغز كمك ميكنند. تعداد اين حفرهها در مغز چهار عدد است و بزرگترين آنها بطنهاي جانبي هستند. در سال ۱۹۷۶ با استفاده از اسكن مغزي، براي نخستين بار گزارش شد كه بطنهاي جانبي مغز بيماران اسكيزوفرني بزرگتر از افراد سالم است.
دانشمندان مدتها است ميدانند افراد مبتلا به اسكيزوفرني در مقايسه با جمعيت عادي، خطر ابتلاي به بيماريهاي جسمي بيشتري دارند و اين امر در مرگ و مير زودهنگام آنها نقش عمدهاي دارد. اين سلامت ضعيف جسمي اغلب بهصورت اثرات ثانويهي بيماري قابل مشاهده است. داروهاي ضد روانپريشي با افزايش خطر زياد شدن وزن و ديابت نوع دوم همراه هستند. همچنين شيوهي زندگي هم در اين ميان نقش دارد؛ فردي كه داراي علايم ذهني تضعيفكننده است، با احتمال بيشتري ورزش را رها ميكند و داراي رژيم غذايي ضعيفي است. هرچند افرادي كه بهعنوان بيمار اسكيزوفرن شناسايي شدهاند و هنوز هيچ درماني دريافت نكرده اند نيز علايم تغييرات فيزيولوژيكي مانند فعاليت بيش از اندازهي سيستم ايمني را نشان ميدهند.
با اين حساب آيا ميتوان گفت كه اسكيزوفرني واقعا يك اختلال گسترده بدن است؟
در مطالعهاي شواهد تغييرات فيزيولوژيكي در بدن در آغاز اسكيزوفرني، با شواهد تغييرات درون مغز همان افراد مقايسه شد. دادههاي حاصل از مطالعات مختلف شامل نشانگرهاي التهاب، سطوح هورمونها و فاكتورهاي خطر بيماري قلب شامل سطوح گلوكز و كلسترول جمع آوري شد. همچين دادههاي مطالعاتي كه ساختار مغز را مورد مطالعه قرار داده بودند و سطوح مواد شيميايي مختلف درون مغز و نشانگرهاي فعاليت مغز جمع آوري شدند. نتيجه اين بود كه در مقايسه با عموم مردم، اسكيزوفرني زودهنگام با تغييراتي در ساختار و عملكرد مغز همراه است. همچنين اسكيزوفرني زودهنگام با تغييرات مختلفي در بدن همراه بود. اندازهي اين تغييرات با استفاده از يك سنجهي آماري به نام اندازهي اثر، محاسبه شد. در ابتداي ابتلا به اسكيزوفرني تفاوتي در اندازه اثر براي تغييرات درون مغز در مقايسه با اندازه اثر براي تغييرات در بدن مشاهده نشد؛ پس شايد اسكيزوفرني واقعا يك اختلال گسترده بدني باشد و بايد بر اساس آن مورد درمان قرار گيرد.
سه توجيه ممكن
سه انديشه متخصصينيه در مورد توضيح ارتباط تغييرات جسمي و تغييرات مغزي در بيمار مبتلا به اسكيزوفرني وجود دارد:
نخست اينكه اختلال در بدن ممكن است موجب تغييراتي در مغز و در نهايت منجر به بروز اسكيزوفرني شود. اين فرايند در موارد ويژهاي از سرطانهاي نادر كه با توليد آنتي باديهايي مغز را مورد حمله قرار داده و باعث آغاز بيماري رواني ميشوند، مشاهده شده است. اگر تومور برداشته شود، تجربيات رواشناختي بهبود مييابد.
دوم، علايم اسكيزوفرني ممكن است منجر به بروز بيماريهاي جسمي شود. يك مثال از اين مورد استرس روان پريشي حاصل روي بالا رفتن سطوح هورمون استروييدي كورتيزول است. سطوح بالاي كورتيزول با افزايش وزن، ديابت و بالا رفتن فشار خون همراه است.
سوم اينكه علايم اسكيزوفرني و اشكالات سلامت جسماني ممكن است از طريق سازوكار مختلفي ايجاد شوند؛ ولي داراي يك فاكتور خطر مشترك باشند. مثالي از اين مورد، مادري است كه در دوران بارداري فقر مواد غذايي را تجربه كرده است؛ در اين شرايط ممكن است در فرزند او احتمال بروز ديابت و اسكيزوفرني در بزرگسالي افزايش يابد. افزايش خطر اسكيزوفرني در اين حالت ممكن است بهعلت رشد ناقص مغز نوزاد به علت سوتغذيه مادر باشد. افزايش خطر ابتلاي به ديابت هم ميتواند ناشي از تغيير توانايي نوزاد در متابوليسم گلوكز در نتيجهي كمبود تغذيهاي مادر باشد.
البته لازم است كه مطالعات بيشتري در زمينه اينكه مشخص شود؛ آيا تغييرات در بدن خود يك علت هستند يا پيامدي از بيماري اسكيزوفرني انجام شود. يك روش براي انجام اين پژوهش اين است كه افرادي را كه در خطر ابتلاي اسكيزوفرني هستند، مورد مطالعه قرار دهيم تا ببينيم كه چگونه تغييرات در بدن در افرادي كه اسكيزوفرني ميگيرند در مقايسه با ديگراني كه مبتلا نميشوند، پيش ميرود. همچنين كارهاي بيشتري مورد نياز است يراي اينكه ببينيم چگونه تغييرات در بدن به تغييرات در شدت علايم اسكيزوفرني پاسخ ميدهد.
در نهايت اين كه بيشتر مرگهاي زودهنگام در اسكيزوفرني حاصل بيماريهاي قلبيعروقي است. طي دههها اميد به زندگي در بيماران اسكيزوفرني بهبودي نيافته است. مطالعاتي لازم است تا تعيين شود كه آيا پرداختن زودتر به سلامت جسمي ميتواند ميزان مرگ و مير را در افراد مبتلا به اسكيزوفرني كاهش دهد يا خير.
هم انديشي ها