نگاهي به ماهيت ايستگاههاي فضايي و تاريخچه شكلگيري آنها
پيشگامان كشف مرز غربي ايالات متحده، براي جلوگيري از گم كردن مسير در هنگام كاوش مكانهاي ناشناخته، علايم و نقاط معيني را براي خود برميگزيدند. دانشمندان هوافضا در اوايل قرن بيستم مثل هرمان اوبرت، كونستانتين تسيولكوفسكي، هرمان نوردانگ و ورنر فن بران نيز كه آرزوي داشتن يك ايستگاه فضايي گردشكننده پيرامون زمين را در ذهن ميپروراندند، به همين شيوه عمل كردند. اين دانشمندان ايستگاههاي فضايي را بهعنوان نقاط استقرار قرار دادند تا بدانند چه محدودهاي از فضاي بيرون را شناسايي كردهاند.
ورنر فن بران، معمار برنامهي فضايي آمريكا از ايدهي ايستگاههاي فضايي در بينش آيندهنگرانهي خود در اكتشافهاي فضايي آمريكا استفاده كرد. هنرمندان براي اينكه فنبران و مقالههاي بيشمارش در مورد فضا را در مجلههاي مشهور همراهي كنند، مفاهيم ايستگاههاي فضايي را به تصوير كشيدند. اين مقالهها و تصاوير و نقشهها باعث شد تا علاقه و تصور مردم نسبت به كشف فضا بيشتر شود. افزايش اين علاقه براي تأسيس و راهاندازي برنامهي فضايي آمريكا ضروري بود.
يكي از شناختهشدهترين طرحهاي مفهومي براي ايستگاه فضايي؛ فيلم اديسه فضايي ساختهشده در سال ۱۹۶۸ توسط استنلي كوبريك
در اين تصاوير كلي و مفاهيم ايستگاههاي فضايي، مردم در فضاي بيروني و خارج از زمين زندگي و كار ميكردند. اكثر ايستگاهها ساختاري دوار داشتند كه براي فراهم آوردن گرانش مصنوعي در داخل سازه، بايد ميچرخيدند. سفينهها مانند كشتيهاي بندرگاهها به داخل و خارج ايستگاه سفر ميكردند. اين سفينهها حامل بار، مسافر و تداركات از سوي سياره زمين بودند. پروازهاي خروجي به سمت زمين، ماه، مريخ و حتي فراتر از اينها بودند. همانطور كه ميدانيد، اين تصوير كلي و عمومي ديگر تنها يك چشمانداز براي دانشمندان، هنرمندان و نويسندگان علميتخيلي نيست. اما پرسش اين است كه انجام چه اقداماتي باعث شده بود تا چنين ساختارهاي گردان پيرامون يك مدار بهوجود بيايند؟ با اينكه بشريت هنوز نتوانسته به چشماندازهاي كامل فنبران و سايرين جامع عمل بپوشاند، ولي اقدامات چشمگيري براي ساخت ايستگاههاي فضايي انجام داده است.
آمريكا و روسيه از سال ۱۹۷۱ تاكنون ايستگاههايي فضايي را در مدار دارند. اولين ايستگاههاي فضايي، مربوط به برنامهي فضايي ساليوت روسيه، برنامه ايستگاهفضايي اسكايلب آمريكا و برنامهي فضايي مير روسيه بودند. از سال ۱۹۹۸ آمريكا، روسيه، آژانس فضايي اروپا، كانادا، ژاپن، و ساير كشورها در حال ساخت و عملياتي كردن ايستگاه فضايي بينالمللي در مدار زمين بودهاند. انسانها بهلطف وجود اين ايستگاه بينالمللي، انسانها قادر شدهاند در فضاي بيروني و خارج از زمين زندگي و كار كنند.
در اين گزارش قصد داريم برنامههاي ابتدايي ايستگاه فضايي، موارد استفاده از ايستگاههاي فضايي و نقش آيندهي آنها در كشف فضاي بيروني را مطالعه كنيم؛ اما ابتدا به مطالعه يك پرسش پايهايتر ميپردازيم: چرا بهگمان برخي افراد ما حتما بايد ايستگاههاي فضايي را در مدار داشته باشيم؟
چرا ايستگاه فضايي؟
دلايل زياد و متنوعي براي ساخت و عملياتي كردن ايستگاههاي فضايي وجود دارد كه برخي از آنها عبارتاند از: پژوهش، صنعت، اكتشاف و حتي گردشگري. اولين ايستگاههاي فضايي براي مطالعه و مطالعه تأثيرات طولانيمدت بيوزني روي بدن انسان، ساخته شدند. جداي از اينها، اگر فضانوردان در آينده قصد كنند بهسمت مريخ يا ساير سيارات حركت كنند (كه اين قصد هم در بين ناسا و شركتهاي فضايي ديگر وجود دارد)، ما بايد بدانيم كه ميكروگرانش (گرانش در اندازههاي كوچك) به چه شكلي در گذر ماهها و سالها بر سلامت آنها تأثير ميگذارد.
ايستگاههاي فضايي محلي براي پژوهشهاي علمي پيشرفته در انديشه متخصصين گرفته ميشود؛ چون ما در فضا به محلها و شرايط منحصربهفردي ميتوانيم دسترسي داشته باشيم كه در زمين امكان آن وجود ندارد. بهعنوان مثال، گرانش و نيروي جاذبه شيوهي نزديك شدن اتمها براي تشكيل بلور را تغيير ميدهد. در حالت ريزگرانش، كريستالهايي تقريبا عالي و بدون نقص تشكيل ميشوند. چنين كريستالهايي براي نيمهرساناها بسيار سودمند هستند و باعث ميشوند كه كامپيوترها سرعت بيشتري پيدا كنند. اين كريستالها همچنين تأثيرات دارويي بهتري براي مبارزه با بيماريها از خود بر جاي ميگذارند. تأثير ديگر گرانش اين است كه باعث ميشود جريانهاي همرفت در شعله تشكيل شده و اين شعلهها به شعلههايي بيثبات تبديل شوند. اين بيثباتي باعث ميشود مطالعه روي احتراق بسيار سخت شود. اما در شرايط ريزگرانشي، شعلهها ساده و باثبات هستند و بهآرامي حركت ميكنند. استفاده از اين نوع شعلهها، مطالعه روي احتراق را آسانتر ميكند. همچنين اطلاعات بهدستآمده ميتواند مفهوم بهتري از روند احتراق را ارائه كند و اين باعث شود كه طرحهاي بهتري از كوره ايجاد شود يا اينكه با بهبود عمل احتراق، آلودگي هوا كاهش يابد.
نماي خارجي از ايستگاه فضايي برنال
ايستگاههاي فضايي در بالاي زمين نكات بينظيري در مورد آبوهوا، شكلهاي زمين، پوشش گياهي، اقيانوسها و جو ارائه ميدهند. بهعلاوه از آنجايي كه اين ايستگاههاي فضايي در بالاي جو زمين قرار دارند، ميتوانند به عنوان رصدخانههايي با سرنشين انساني مورد استفاده قرار بگيرند و جايي باشند كه تلسكوپهاي فضايي ميتوانند تمام آسمانها را زير انديشه متخصصين بگيرند. جو زمين اشكالي براي ديد تلسكوپهاي ايستگاه فضايي ايجاد نميكند و مانع آنها نيست. ما در حال حاضر هم شاهد مزاياي تلسكوپهاي بدون سرنشين فضايي مثل تلسكوپ هابل هستيم.
از ايستگاههاي فضايي ميتوان بهعنوان هتلهاي فضايي نيز استفاده كرد. كمپانيهاي خصوصي مثل ويرجين گلكتيك ميتوانند گردشگرهايي را از سيارهي زمين به هتلهاي فضايي ببرند، خواه براي يك بازديد كوتاه يا اقامتي طولانيمدت. برنامههاي گردشگري ميتوانند از اين هم بزرگتر شوند و ايستگاههاي فضايي را به پايگاه فضايي تبديل كنند تا شرايط سفر به سيارات و ستارهها و يا حتي شهرها و مستعمرات ديگر فراهم شود و از جمعيت بيش از حد سياره كاسته شود.
نگاهي به ايستگاههاي فضايي مهم
اكنون كه متوجه شديد چرا به ايستگاههاي فضايي نياز داريم، بهتر است نگاهي به چند ايستگاه فضايي داشته باشيم و از برخي از آنها بازديد كنيم. اين كار را با برنامهي فضايي ساليوت روسيه (اولين ايستگاه فضايي) آغاز ميكنيم.
ايستگاههاي ساليوت روسيه
روسيه (شوروي سابق) اولين كشوري بود كه ايستگاه فضايي را بهوجود آورد. ايستگاه ساليوت ۱ كه در سال ۱۹۷۱ وارد مدار شد، در واقع تركيبي از سيستمهاي فضاپيمايهاي آلماز و سايوز بود. سيستم آلماز در اصل براي اهداف نظامي فضايي طراحي شده بود؛ اما بعدا هدف آن عوض شد و براي ايستگاه فضايي غيرنظامي ساليوت مورد استفاده قرار گرفت. فضاپيماي سايوز كار حملونقل فضانوردان از زمين به ايستگاه فضايي و برعكس را انجام ميداد.
ساليوت ۱ طولي معادل ۱۵ متر داشت و داراي سه بخش اصلي بود كه اين بخشها محلي براي غذاخوري و مناطق تفريحي، ذخيرهي آب و مواد غذايي، يك توالت، ايستگاههاي كنترل، تجهيزات ورزشي و تجهيزات علمي بودند. در ابتدا به انديشه متخصصين ميرسيد كه سرنشينان سايوز ۱۰ قرار است در ساليوت ۱ زندگي كنند؛ اما مأموريت آنها با اشكال اتصال مواجه شد و آنها نتوانستند وارد ايستگاه فضايي شوند. اين سرنشينان سايوز ۱۱ بودند كه توانستند براي اولين بار بهطور موفقيتآميز وارد ساليوت ۱ شوند و ۲۴ روز در آنجا بمانند. اما متأسفانه سرنشينان سايوز ۱۱ بهطور غمانگيزي پس از ورود به جو جان خود را از دست دادند. فشار گاز كپسول سايوز ۱۱ موقع ورود به جو كم شد. مأموريتهاي بعدي ساليوت ۱ همگي لغو شدند و فضاپيماي سايوز از نو طراحي شدند.
شوروي بعد از سايوز ۱۱، ايستگاه فضايي ديگري را به نام ساليوت ۲ به فضا پرتاب كرد؛ اما اين ايستگاه فضايي نتوانست به مدار زمين برسد. شوروي بعد از اين ايستگاه فضايي، ايستگاههاي فضايي سالويت ۳، ۴ و ۵ را به ترتيب به فضا پرتاب كرد. بعد از پرتاب، سرنشينان فضاپيماهاي سايوز وارد اين ايستگاههاي فضايي شدند و براي مدت طولانيتري براي انجام مامويتهايشان در آنها باقي ماندند. يكي از اشكالات ايستگاههاي فضايي فوق اين بود كه تنها يك درگاه اتصال براي فضاپيماي سايوز داشتند و نميتوانستند از طريق فضاپيماهاي ديگر در زمين كمك دريافت كنند.
طرحوارهاي از ايستگاه فضايي ساليوت ۴ متصل به يك فضاپيماي سايوز
شوروي در سپتامبر ۱۹۷۷ ساليوت ۶ را به فضا پرتاب كرد. اين ايستگاه فضايي دو درگاه اتصال داشت و ميتوانست از طريق فضاپيماي تداركاتي بدون سرنشيني كه از زمين براي آنها فرستاده ميشد، كمك دريافت كند. اين فضاپيماي بدون سرنشين پروگرس نام داشت. ساليوت ۶ از سال ۱۹۷۷ تا سال ۱۹۸۲ به كار خود ادامه داد. در سال ۱۹۸۲، ساليوت ۷ كه آخرين ايستگاه فضايي برنامهي ساليوت بود، به فضا پرتاب شد. اين ايستگاه به مدت ۸۰۰ روز ميزبان ۱۱ سرنشين بود. برنامهي ساليوت در نهايت باعث توسعه و بهوجود آمدن ايستگاه فضايي مير روسيه شد كه بعدا به آن ميپردازيم. اما قبل از اينكه به ايستگاه فضايي مير بپردازيم، بياييد نگاهي به اولين ايستگاه فضايي آمريكا بهنام اسكايلب بيندازيم.
اسكايلب
آمريكا اولين و تنها ايستگاه فضايي خود به نام اسكايلب ۱ را در سال ۱۹۷۳ وارد مدار كرد. به ايستگاه فضايي موقع پرتاپ آسيب وارد شد. يك بخش محافظتي مهم اين ايستگاه و ۲ تا از پنلهاي خورشيدي اصلي آن تكهتكه شدند و يكي از پنلهاي خورشيدي ديگر نيز بهطور كامل باز نشد. اين اتفاقات بدين معنا بود كه اسكايلب توان الكتريكي كمي داشت و دماي داخلي آن به ۱۲۶ فرارنهايت (۵۲ درجه سلسيوس) رسيد.
اسكايلب ۲، اولين فضاپيماي داراي سرنشين، بعد از ۱۰ روز به فضا پرتاب شد تا اين ايستگاه فضايي را تعمير كند. سرنشينان فضاپيما عبارت بودند از: فرمانده چارلز پيتكانرد، پال ويتز و جوزف كروين. فضانوردان اسكايلب ۲ پنل خورشيدي بازنشده را بهخوبي باز كردند و يك سايهبان چترمانند براي خنك كردن ايستگاه نصب كردند. فضانوردان پس از تعمير ايستگاه، ۲۸ روز در فضا ماندند و اين زمان را صرف پژوهشهاي علمي و زيستپزشكي كردند.
اسكايلب ۱ در مدار پس از انجام تعميرات
اسكايلب كه نسخهي بهبوديافته و اصلاحشده از مرحلهي سوم يك موشك ساترن ۵ به ماه بود از بخشهاي زير تشكيل شده بود:
- كارگاه مداري: محلهايي براي زندگي و كار سرنشينان
- ماژول هوابند: كه دسترسي به خارج از ايستگاه فضايي را ممكن ميكرد
- بخش اتصال چندگانه: كه باعث ميشد بيش از يك فضاپيماي آپولو بتوانند بهطور همزمان به ايستگاه متصل شوند (اما هيچگاه سرنشينان همراهي و مشتركي با هم وارد ايستگاه نشدند)
- بخش تلسكوپ آپولو: حاوي تلسكوپهايي براي مشاهده خورشيد، ستارهها، و زمين ( اين نكته را در ذهنتان داشته باشيد كه تلسكوپ هابل هنوز ساخته نشده است)
- فضاپيماي آپولو: ماژول فرمان و خدمات براي انتقال سرنشينان از زمين به ايستگاه و برعكس
به اسكايلب دو خدمه و سرنشين اضافه شد. اسكايلب ۳ متشكل از فرمانده آلان بين و فضانورداني به نامهاي جك لوسما و اون گريوت بود. آنها ۵۹ روز در فضا باقي ماندند. خدمهي نهايي اسكايلب ۴ متشكل از فرمانده گرالد كار و فضانورداني به نامهاي ويليام پوگ و ادوارد گيبسون براي ۸۴ روز در مدار ماندند و آزمايشهايي انجام دادند و از دنبالهدار كوهوتك عكسبرداري كردند.
اسكايلب بهمنظور ايجاد يك خانهي دائمي براي انسان در فضا ساخته نشده بود و تنها بهعنوان كارگاهي بود كه آمريكا بتواند تأثيرات پروازهاي فضايي طولانيمدت را روي بدن انسان تست و ارزيابي كند (پروازهايي به مدت بيش از ۲ هفته به ماه). وقتي پرواز سومين خدمه به پايان رسيد، اسكايلب بدون خدمه باقي ماند. اسكايلب تا زمان فعاليت خورشيدي شديد كه باعث شد چرخش و مدارش زودتر از چيزي كه انتظار ميٰرفت از بين برود، در فضا باقي ماند. اسكايلب در سال ۱۹۷۹ دوباره وارد جو زمين شد و در بالاي استراليا سوخت.
ايستگاه فضايي مير
روسها در سال ۱۹۸۶، ايستگاه فضايي مير را به فضا پرتاب كردند كه اين كار به قصد ايجاد يك خانهي دائمي براي انسان در فضا انجام شد. اولين خدمهي آن متشكل از فضانورداني به نامهاي لئونيد كيزيم و ولاديمير سولويوف بود كه بعد از بازنشستگي ساليوت ۷ به فضا رفتند. آنها ۷۵ روز در ايستگاه فضايي مير زندگي كردند. تا ۱۰ سال بعد، خدمههاي مختلفي وارد اين ايستگاه شدند. اين ايستگاه متشكل از بخشهاي زير بود:
- محلهايي براي زندگي: كابينهايي به عنوان خانه هر خدمه، توالت، دوش حمام، آشپزخانه و محل ذخيره زباله.
- قسمت انتقال: اين جا جايي بود كه ماژولهاي اضافي ايستگاه ميتوانستند متصل شوند.
- قسمت ميانجي: ماژول در حال كار متصل به درگاههاي اتصال پشتي.
- قسمت مونتاژ: مكاني براي مخازن سوخت و موتورهاي موشك.
- ماژول فيزيك نجومي كوانت ۱: حاوي تلسكوپهايي براي مطالعه روي كهكشانها، كوازارها، و ستارههاي نوتروني.
- ماژول هوابند و علمي كوانت ۲: ارائهدهنده تجهيزات براي پژوهشات بيولوژيكي، رصد كردن زمين، و قابليتهايي براي كار كردن در خارج از ايستگاه فضايي در فضا.
- ماژول تكنولوژيكي كريستال: كه براي آزمايشات بيولوژيكي و پردازش مواد مورد استفاده قرار ميگرفت و شامل يك درگاه اتصال بود كه ميتوانست براي شاتل فضايي آمريكا مورد استفاده قرار بگيرد.
- ماژول اسپكتر: براي تحقيقات و نظارت بر منابع طبيعي و جو زمين و همچنين حمايت از آزمايشات بيولوژيكي و علم مواد مورد استفاده قرار ميگرفت.
- ماژول سنجش از دور پريرودا: حاوي رادار و طيفسنجهايي براي مطالعه روي جو زمين بود.
- ماژول اتصال: حاوي درگاههايي براي اتصال شاتلهاي كه قرار بود در آينده به اين ايستگاه فضايي بيايند.
- فضاپيماي تداركات پروگرس: فضاپيماي بدون سرنشين تداركات كه وظيفه تهيه غذا و تجهيزات جديد از زمين را بر عهده داشت. اين فضاپيما همچنين مواد زائد ايستگاه فضايي را به زمين ميبرد.
- فضاپيماي سايوز: كار حمل و نقل اصلي از زمين به ايستگاه و برعكس را بر عهده داشت.
ايستگاه فضايي مير در كنار شاتل فضايي
فضانوردان ناسا (شامل نورمن تاگارد، شانون لوسيد، جري لينگر و مايكل فول) در سال ۱۹۹۴ براي كسب آمادگي براي ايستگاه فضايي بينالمللي، مدتي در ايستگاه فضايي مير به سر بردند. موقع اقامت لينگر در ايستگاه فضايي، مير دچار يك آتشسوزي داخلي شد و آسيب ديد. هنگام اقامت فول نيز فضاپيماي تداركاتي پروگرس با ايستگاه فضايي مير برخورد كرد.
آژانس فضايي روسيه كه ديگر نميتوانست از پس هزينههاي حفظ ايستگاه فضايي مير برآيد، با ناسا متحد شد. روسيه تصميم گرفت كه ايستگاه فضايي مير را رها كند و با كمك ناسا روي ايستگاه فضايي بينالمللي تمركز كند. يك جنبش خصوصي (مير را زنده نگه داريد!) و يك كمپاني بهطور عمومي تصميم گرفتند كه ايستگاه فضايي مير را تعمير و اين ايستگاه فضايي قديمي را خصوصي كنند. اما آژانس فضايي روسيه در ۱۶ نوامبر ۲۰۰۰ تصميم گرفت كه ايستگاه فضايي مير را به زمين بياورد. در فوريهي سال ۲۰۰۱، آتش گرفتن موتورهاي موشك مير باعث كند شدن آن شد. مير در ماه مارس سال ۲۰۰۱ دوباره وارد جو زمين شد و در ادامه سوزانده و از هم تفكيك شد. اجزاي بازماندهي آن در اقيانوس آرام جنوبي نزديكي شرق استراليا سقوط كردند. اين انتهاي راه اولين ايستگاه فضايي دائمي دنيا بود.
ايستگاه فضايي بينالمللي (ISS)
رونالد ريگان رئيس جمهور آمريكا، در سال ۱۹۸۴ پيشنهاد داد آمريكا با همكاري ساير كشورها يك ايستگاه فضايي دائمي بسازند. ريگان رؤياي ايستگاهي را در سر ميپروراند كه از حمايت دولت و صنعت برخوردار باشد. آمريكا براي اينكه از پس هزينههاي ايستگاه فضايي بكاهد، با ۱۴ كشور ديگر (كانادا، ژاپن، برزيل، كشورهاي آژانس فضايي اروپا شامل انگليس، فرانسه، آلمان، بلژيك، ايتاليا، هلند، دانمارك، نروژ، اسپانيا، سوئيس و سوئد) وارد يك تفاهمنامهي همكاري شد. بعد از برنامهريزي براي ايستگاه بينالمللي و سقوط شوروي، آمريكا در سال ۱۹۹۳ روسيه را نيز به همكاري دعوت كرد. اين دعوت به همكاري تعداد كشورهاي درگير در روند توسعهي ايستگاه فضايي بينالمللي را به ۱۶ رساند. ناسا رهبري و هماهنگي ساخت اين ايستگاه را بر عهده گرفت.
كار وارد شدن ايستگاه بينالمللي به مدار در سال ۱۹۹۸ آغاز شد. در ۳۱ اكتبر سال ۲۰۰۰ اولين خدمه اين ايستگاه از طرف روسيه به فضا پرتاب شد. اين خدمه كه شامل ۳ نفر بودند تقريبا ۵ ماه در ايستگاه ماندند و سيستمها را فعال و آزمايشهايي را انجام دادند. از آن زمان بود كه ايستگاه بينالمللي داراي سرنشين انساني شد و قرار بر اين شد كه كار خود را تا سال ۲۰۱۱ به پايان برساند.
همچنين قرار بود كه سال در ۲۰۱۱، چين يك آزمايشگاه فضايي به نام تيانگونگ ۱ (اين ايستگاه فضايي اخير در اقيانوس آرام سقوط كرد) را به فضا بفرستد. چين در ماه اكتبر سال ۲۰۰۳ به سومين كشوري تبديل شد كه يك فضاپيماي انساني به فضا ميفرستد. از آن زمان به بعد چين نيز در حال توسعهي يك برنامهي فضايي كامل شامل يك ايستگاه فضايي است. تيانگونگ قادر خواهد بود چند فضاپيماي شنزو را به خود متصل كند و اولين ماژول ايستگاه فضايي چين خواهد بود كه قرار است در سال ۲۰۲۰ تكميل شود. اين ايستگاه فضايي ممكن است هم اهداف نظامي و هم اهداف غيرنظامي را دنبال كند.
ايستگاههاي فضايي آينده
بياييد در مورد آينده صحبت كنيم و نگاهي به اتفاقات ستارهها و ايستگاههاي فضايي بيندازيم.
ما هنوز در گامهاي ابتدايي توسعه ايستگاههاي فضايي هستيم. ايستگاه فضايي بينالمللي نسبت به ساليوت، اسكايلب، و مير پيشرفت چشمگيري داشته است؛ ولي هنوز راه زيادي تا واقعيت بخشيدن به ايستگاههاي فضايي بزرگ و كلونيمحوري پيش رو داريم كه در نوشتههاي نويسندگان علمي-تخيلي آمده است. هيچ يك از ايستگاههاي فضايي ما تا به حال گرانش نداشتهاند. يكي از دلايل اين امر اين است كه ما جايي را ميخواهيم كه بدون گرانش باشد تا بتوانيم روي تأثيرات گرانش مطالعه كنيم. دليل ديگر اين است كه ما فاقد فناوري و تكنولوژي لازم براي چرخاندن عملي يك سختار عظيم مثل يك ايستگاه فضايي هستيم، بنابراين نميتوانيم گرانشي مصنوعي به وجود بياوريم. در آينده گرانش مصنوعي عنصري خواهد بود كه براي مجموعههاي فضايي با جمعيت بالا، مورد نياز خواهد بود.
طرح ترسيمي هنري از داخل يك ايستگاه مستعمره فضايي
يكي از ايدههاي مشهور ديگر اين است كه يك ايستگاه فضايي بايد در كجا مستقر شود. ايستگاه فضايي بينالمللي در آينده نيازمند بازنگري و تقويت دورهاي خواهد بود، چراكه موقعيت آن در مدار نزديك زمين قرار دارد. اما دو نقطه بين ماه و زمين به نام نقاط لاگرانژي وجود دارد: ال۴ و ال۵. گرانش زمين و ماه در اين نقاط متعادل است و گرانشي از سوي زمين و ماه، اجسام آن نقاط را به سوي خودش نميكشد. مدار در اين نقاط باثبات است و نيازي به بازنگري وتقويت ندارد. جامعهاي به نام جامعه ال ۵ بيش از ۲۰ سال پيش تشكيل شد تا ايده قرار گرفتن ايستگاههاي فضايي در اين نقاط را تقويت كند. هرچه تجريه ما در ايستگاه بينالمللي بيشتر ميشود، احتمال اينكه بتوانيم ايستگاههاي فضايي بهتر و بزرگتري بسازيم و در آنها به كار و زندگي بپردازيم بيشتر ميشود. روزي خواهد رسيد كه رؤياهاي فنبران و دانشمندان ابتدايي علوم فضايي به حقيقت خواهد پيوست.
هم انديشي ها