چگونه روغن پالم به فاجعهاي جهاني تبديل شد
گزارشي تكاندهنده بهنقل از مجلهي نيويوركتايمز: يك دهه پيش، دولت آمريكا مجوز استفاده از روغنهاي گياهي را در سوختهاي زيستي صادر كرد و به جنگلزدايي گسترده و افزايش ناگهاني انتشارات كربني منجر شد. در اندونزي، بهانديشه متخصصين ميرسيد ارتش زمينهاي اطرف روستاي كوتاوارينگين در كاليمانتان مركزي در جزيرهي بورنئو را پاكسازي كرده است. هيچكدام از درختان قديمي باقي نمانده بودند و فقط كُندههاي سوختهشدهاي در گوشهوكنار ديده ميشدند. اين پاكسازي كار ارتش نبود؛ بلكه روستاييان همهي آنها را سوزانده بودند تا راه را براي آغاز كشت گياهي هموار كنند كه برايشان سودآور بود: درخت نخل روغني يا همان پالم.
جادهي خاكي مشخص بود؛ اما گودالها و ناهمواريهاي موجود در آن موجب تكانخوردن تويوتاي كوچك ما ميشد. كاميونها درحاليكه از ميوهي درخت نخل پر بودند، با توليد دودي سياه درحالعبور بودند. درادامهي مسير به نخلستان منظمي رسيديم؛ جاييكه آشكارا منطقهي كشتوزرع صنعتي نخل بود. درختان نخل روغني كه ارتفاع آنها به بيش از هجده متر ميرسد، در خاك مرطوب مناطق گرمسيري كمارتفاع رشد ميكنند. اين درختان ارزش زيادي دارند. تقريبا در هر دو هفته، هركدام از آنها خوشهاي تقريبا ۲۶كيلوگرمي از ميوههايي با اندازهي گردو بهدست ميدهند كه روغني قرمز و چسبناك و روان دربردارند. اندونزي سرشار از چوب و زغالسنگ است؛ ولي روغن پالم بزرگترين كالاي صادراتي آن محسوب ميشود. از ديرباز، روغن ميوه و هستهي نخل جزو جدانشدني مواد مختلفي از صابون تا بستني بوده است. باوجوداين، اكنون اين ماده به عنصر بيوديزل تبديل شده است. بيوديزل، سوختي زيستي براي موتورهاي ديزلي است كه تمام يا بخشي از آن از روغن گياهي ساخته ميشود.
وقتي به بالاي تپه رسيديم، با مانديشه متخصصينهاي شگفتانگيز روبهرو شديم: تكراري بيانتها از قطعات كشتشده كه بيشتر شبيه فرشي بزرگ بود. گاهگاهي اثري از درخت قديمي انجيلي ديده ميشد؛ درختاني كه تا همين اواخر اين بخش از زمين را احاطه كرده بودند.
رانندهي ما مرد ۴۴ساله بومي به نام گوستي گلامبونگ بود. او ما را به اينجا آورد تا ميزان تخريب ناشي از تقاضاي بيشازاندازه براي روغن نخل را ببينيم. همانطوركه به تقاطع نزديك ميشديم، نگهباناني را ديديم كه تفنگبهدست از منطقه محافظت ميكنند. بسياري از گياهان اطراف ما جديد بودند.
در اواسط دههي ۲۰۰۰، دولتهاي غربي به رهبري آمريكا تهيهي پيشنويس مربوطبه استفاده از روغن گياهي را در سوخت آغاز كردند؛ حركتي جاهطلبانه در مسير كاهش انتشارات كربني و جلوگيري از گرمشدن كرهي زمين. متأسفانه، اين قوانين براساس درك كاملي از هزينههاي زيستمحيطي حقيقي وضع نشدند.
عليرغم وجود هشدارهايي مبني بر اينكه اين سياستها ممكن است اثر نامطلوبي بگذارند، اين تصميمات اعمال و موجب بروز اشكالي شدند كه همچون فاجعهاي جهاني است. جنگلهاي باراني مناطق گرمسيري اندونزي و بهويژه مناطق توربي در بورنئو مقادير زيادي كربن را در خاك و درختان خود بهدام انداختهاند. ازبينبردن و سوزاندن جنگلها بهمنظور كاشت نخلهاي روغني تأثير بدي داشت و كربن بسيار زيادي آزاد كرد. تخريب وسيع جنگلهاي بورنئو موجب افزايش جهاني انتشارات كربن شد و اندونزي را به چهارمين منبع بزرگ انتشارات كربني در جهان تبديل كرد. بهجاي يافتن راهحلي هوشمندانه براي كاهش آثار كربني آمريكا، قانونگذاران موجب توليد كربن بسيار بيشتري ازطريق تخريب جنگلها و سوزاندن درختان شدند.
رونق بيسابقهي روغن نخل موجب افزايش قدرت و ثروت بسياري از شركتهاي بزرگ منطقه شد و آنها از قدرت و ثروت خود براي سركوب منتقدان و سوءاستفاده از نيروي سادهان و تصرف زمينهاي بيشتر براي توليد روغن استفاده كردند.
نيروي سادهي در مزرعهي نخل روغني در بورنئو
ما به محل كشت ديگري رسيديم و نزديك آبي توقف كرديم كه به باتلاقي ختم ميشد. اين دستاوردي عجيب بود: تلاش بياندازهي بشر براي استخراج ذرهذره از ثروتِ بهظاهر بيحدوحصر زمين. اين تصوير ترسناك هم بود: تلاش آمريكايي براي حفظ كرهي زمين كه كاملا سودآور و البته كاملا فاجعهبار بود.
آخرين انتظار مردم از دولت جرج دبليو بوش، ارائهي پيشنهادي براي كاهش درخورتوجه مصرف بنزين بود. بااينحال، رئيسجمهور وقت آمريكا قهرماني آبوهوايي نبود. پس از گرفتن دفترش در سال ۲۰۰۱، از پيمان كيوتو خارج شد و بهدنبال هدفي بود كه آن را استقلال و امنيت انرژي ميخواند. وي اعلام كرد آمريكا به نفت بيگانه معتاد شده و هنوز وابستگي به سوخت منطقهي خاورميانه پابرجا است. او بر اين باور بود كه فناوريهاي عاري از زغالسنگ برق آينده را توليد خواهند كرد و سوختهاي زيستي حاصل از اتانول ذرت و روغنهاي گياهي تأمينكنندهي انرژي وسايل نقليه آينده خواهند بود.
برايناساس در مدت دَه سال، ايالات متحدهي آمريكا ۳۵ميليون گالن نفت يا يكپنجم كل گاز و سوختهاي ديزلي را با سوختهاي حاصل از گياهان جايگزين ميكند. اين موضوع گفته نشد؛ ولي آشكار بود كه براي صنعت كشاورزي آمريكا نيز خوشايند بود؛ صنعتي كه سالها براي پژوهشهاي اتانول و سوختهاي زيستي پيشرفته درحاللابيكردن بود. مجلس هم اين كار را تحسين و از آن حمايت كرد. در شب سخنراني رئيسجمهور آمريكا، تيموتي سرچينگر كه از تلويزيون داشت اين سخنراني را تماشا ميكرد، با خود گفت چه اتفاقي دارد ميافتد؟ سرچينگر حقوقداني بود كه با صندوق دفاع از محيطزيست كار ميكرد. او نقصي جدي در اين موضوع مشاهده كرد كه پيشنهاد رئيسجمهور بهنفع تغييرات اقليمي است.
سرچينگر ميدانست اغلب زمينهاي كشاورزي غرب آمريكا زيركشت رفتهاند. افزايش توليد سوختهاي زيستي به زمينهاي كشتشدني بيشتري نياز داشت؛ خيلي بيشتر از زمينهاي موجود در آمريكا. اين بهمعناي ايجاد تغيير در كشورهاي ديگري بود كه زمينهاي جنگلي بياستفاده داشتند. وقتي جنگلها ازبين بروند، زمينهاي جديد براي كشاورزي فراهم خواهد شود و البته، ميزان چشمگيري كربن وارد اتمسفر خواهد شد.
جنگلها تا ۴۵درصد از كربن سياره را خود نگه ميدارند و مخصوصا درختان قديمي، كربن بيشتري حفظ ميكنند. وقتي اين درختها قطع شوند، بيشترِ آن كربن آزاد ميشود.
دانشمندان و حقوقداناني كه تأثيرات محيطي را مطالعه ميكنند، اغلب از تجزيهوتحليل چرخهي حيات كربن (Life-Cycle Analysis) براي تعيين مقدار كربن حذفشده يا آزادشده در محيط براي محصولي خاص استفاده ميكنند. بااينحال، در اين نوع محاسبه بخشي از انتشارات حاصل از توليد سوختهاي زيستي بهحساب نميآيند؛ زيرا ظاهرا براي آنها تصحيحي انجام ميگيرد: گياهان هنگام رشد، كربن اتمسفر را جذب ميكنند و متخصص كارشناسان سوختي اين كربن را از انتشارات حاصل از لولهي اگزوز كم ميكنند. به اين محاسبه «توازن صفر» ميگويند.
در شرايط ايدهال كه زمينهاي كشتنشده براي نخستينبار كشت ميشوند، اين تعادل واقعا اتفاق ميافتد. ذرت با رشدش كربن را جذب ميكند و وقتي بهعنوان غذا يا سوخت مصرف شود، آن كربن را به هوا بازميگرداند. شايان ذكر است نتايج اين تجزيهوتحليل در وضعيت حقيقيِ استفاده از زمين با اشكال روبهرو است.
تقريبا در تمام دنيا كشت ذرت يا سوياي بيشتر براي توليد سوختهاي زيستي به زمينهاي زراعي بيشتري نياز دارد و اين امر بهنوبهي خود نيازمند ازبينبردن گياهاني است كه روي آن زمينها روييدهاند. درنتيجهي اين كار، مقادير عظيمي از كربن وارد هوا ميشود و خبري از توازني نيست كه در جزوه رايگانها از آن سخن ميگويند.
هنري واكسمن، نمايندهي حزب دموكراتها از كاليفرنيا كه رياست چندين تلاش بينتيجه براي ايجاد قوانيني براي مبارزه با تغييرات اقليمي را برعهده داشته است، به طرح بوش مشكوك بود. باوجوداين، او ميدانست يكي از جنبههاي مهم مباحثه كاهش انتشارات گازي، يافتن پاسخي براي اين سؤال است كه چه چيزي بايد جايگزين سوختهاي حملونقل شود. تغيير چندينهزار نيروگاه برق بهسمت استفاده از انرژيهاي بادي و خورشيدي و هستهاي بهاندازهي كافي اشكال است. اين كار سالهاي زيادي زمان ميبرد. بااينحال، تبديل بيش از صدميليون دستگاه خودرو و كاميون موجود در آمريكا به زمان بيشتري نياز دارد و در همين حين، اين وسايل نقليه ۲۸درصد از انتشارت كربني آمريكا را توليد خواهند كرد.
كاميونهايي كه بارهاي هشتتني از ميوهي درخت نخل روغني را جابهجا ميكنند
چند ماه پس از سخنراني بوش، مجلس نمايندگان و مجلس سناي آمريكا پيشنويس لايحهاي را تهيه كردند كه درنهايت، بهعنوان قانون استقلال و امنيت انرژي مطرح شد. علاوهبر ملزمكردن سازندگان خودرو براي بهبودبخشيدن استانداردهاي سوختي، اين لايحه استانداردهاي سوختهاي تجديدپذير را گسترش داد و توليدكنندگان را به تركيب روغنهاي گياهي با سوختهاي ديزلي و استفاده از اتانول ذرت و قند در بنزين ملزم كرد.
دستاوردهاي موردانتظار چشمگير بود. تغيير بهسمت مصرف سوختهاي زيستي اين اميد را ميداد كه انتشار ۴.۵ميليارد تن كربن در سه دهه متوقف شود؛ زماني معادل پارككردن تمام خودروهاي آمريكا براي بيش از هفت سال. اين قانون تأثير بهسزايي داشت. توليد سوخت بيوديزل در آمريكا از ۲۵۰ميليون گالن در سال ۲۰۰۶، به بيش از ۱.۵ميليارد گالن در سال ۲۰۱۶ رسيد. واردات بيوديزل به آمريكا از حدود صفر به بيش از صدميليون گالن در ماه رسيد.
همانطوركه بازار سوخت براي رفع نياز سوختي آمريكا تمام روغن سويا را بهسمت خود ميبرد، صنعت غذا نيز سويا را با گياهي ارزانتر جايگزين كرد: روغن نخل كه از مالزي و اندونزي ميآمد. قانونگذاران هرگز پيشبيني نكرده بودند طرح آنها كه با هدف كمك به آبوهوا با همكاري كشاورزان آمريكايي ايجاد شده بود، موجب تغيير اندونزي ميشود و تهديدي بزرگ براي جنگلهاي مناطق گرمسيري كرهي زمين بهوجود ميآورد. وقتي روغن نخل اندونزيايي وارد بازارهاي غربي شد، اين دقيقا همان چيزي بود كه اتفاق افتاد.
مردمي كه نميتوانند از حقوقشان دفاع كنند
ويلمار، شركت بزرگ سنگاپوري كه تقريبا نيمي از تجارت روغن نخل جهان را دراختيار دارد، در سال ۲۰۰۷، اين شركت اعلام كرد ميزان توليد بيوديزل را به چهار برابر خواهد رساند. در اندونزي، مقامهاي دولتي از بانكها خواستند وامهاي سنگيني به پروژههاي مرتبطبا روغن نخل اختصاص دهند. آنان متعهد شدند در پنج سال بتوانند ۵.۹ميليارد گالن سوخت زيستي توليد كنند. افزونبراين، آنها اعلام كردند اندونزي بيش از سيزدهميليون جريب جنگل را براي توليد نخل تبديل خواهد كرد.
براي تحققيافتن طرح اندونزي مسئلهي ماليكت زمين بايد حل ميشد. براي ايجاد مبنايي قانوني، دولت اندونزي در دههي ۱۹۸۰ سيستم اشتراك تجاري زمين ايجاد كرده بود. ازلحاظ تئوري، اين سيستم به روستاييان اجازه ميداد به ازاي دريافت بخشي از سود، اين سند توسعه را امضا كنند. باوجوداين، در عمل بسياري از روستاييان ميگفتند اغلب شركتها با لابيگري و پرداخت رشوه از اين كار امتناع ميكردند.
وقتي ويلمار گفت بيش از دويستهزار جريب زمين را در مناطق اطراف روستاي گوستي گلامبونگ خريده است، اين ادعا نشاني براي ديگران بود كه آنها هم عجله كنند. شركت ساليمگروپ يكي از شركتهاي بزرگ اندونزيايي اعلام كرد سيزدهميليون دلار براي دويستهزار جريب زمين در شرق و مركز كليمانتان پرداخت ميكند.
هنگاميكه شركتهاي بزرگ درحالگسترش منطقهي كشت و الوار خود بودند، موجب ايجاد جاده و رونق ساختوساز و هجوم كالاها به آن مناطق شدند و مشاغلي نيز ايجاد كردند. گلامبونگ نيز بهمدت دو سال با شركت غيرمجاز روغن نخل همكاري و در عمليات كاشت ميليونها نهال درخت نخل در زمين مشاركت كرده بود.
ميوهي نخل كه نيروي سادهي در مزرعهاي در سينتانگ آن را برداشت ميكند. روغن خام براي پختوپز و توليد سوختهاي زيستي استخراج و به خارج از كشور فرستاده ميشود
صاحب شركت گلامبونگ مهاجري چيني بهنام باميتاما بود. خانوادهي باميتاما با فعاليتهاي معدنكاري و الوار ثروت زيادي جمعآوري كرده بودند و باميتاما نخلهاي خود را به كارخانههاي مرتبطبا ويلمار ميفروخت. با رشد گياهان باميتاما، مسئولت گلامبونگ نيز آغاز و او مسئول روابطعمومي عمليات محلي باميتاما شد. درحين انجام اين كار متوجه شد بسياري از صاحبان زمين پول مقررشده را نگرفتهاند. او وقتي به سندهاي بيشتري از شركت دست يافت، متوجه شد در قراردادهاي جديد، بزرگان روستا با سودهاي كمتري توافق كردهاند. انديشه متخصصين او اين بود بزرگان روستا كه اغلب با هداياي شركتها تطميع ميشدند، بهدنبال منافع مردمشان نبودند و مردم نيز متوجه اين اوضاع نميشدند. كسي براي حقش مبارزه نميكرد؛ زيرا تقريبا كسي خواندن يا نوشتن نميدانست. گلامبونگ در نقش خود بهعنوان مسئول روابطعمومي گاهي اوقات نيز مسئول تحويل هدايايي به مقامهاي محلي بود كه كاملا آنان را راضي ميكرد. بااينحال، مقامهاي باميتاما ميگويند مطابقبا قوانين ضدرشوهخواري عمل كرده است.
با بهجريانافتادن پول، توسعه نيز آغاز شد. از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۱۴، امتيازات مربوطبه نخل در كليمانتان به بيش از سهبرابر رسيد. فقط باميتاما حدود ۳۷هزار جريب زمين را هرساله زير كشت نخل ميبرد. در سراسر اندونزي، تخريب جنگلها براي ايجاد فضاي كاشت درختان نخل باسرعت ادامه داشت. بهزودي، مزارع كشت نخل در تمام جهات كوتاوارينگين وسعت يافت.
گلامبونگ ما را به اقامتگاه خانوادهاش برد تا جعبهاي پر از كاغذ را از آنجا بردارد. پس از خروج باميتاما در سال ۲۰۱۱، گلامبونگ رئيس يكي از گروههاي كوچك مالي در روستا شده بود. با دسترسي به برخي اسناد او متوجه شد چگونه كارفرماي سابقش در سالهاي اوليهي شكوفايي روغن نخل بر روستا حاكميت پيدا كرده بود. با مطالعه پروندهها او نسخههايي از سه قرارداد را پيدا كرد كه اين شركت به بانك ارائه داده بود. در هركدام از اين قراردادها، سياههاي از امضا بهچشم ميخورد كه ظاهرا به صدها روستايي مربوط بود؛ روستايياني كه با گروههاي كوچك مالي زيرانديشه متخصصين شركت توافق كرده بودند كه آن گروههاي مالي زمين آنها را بگيرد و هم انديشي ها آنها را به بانك منتقل كند. گلامبونگ به رديفي طولاني از نامها اشاره كرد. او گفت بسياري از اين مردم نميتوانستند بخوانند يا بنويسند. او از برخي افراد موجود در فهرست پرسيده بود و آنها به او گفته بودند اين برگه را قبلا نديدهاند و امضاهاي موجود امضاي آنها نيست.
چند نمونه از امضاها هم مربوطبه افرادي بود كه قبلازاينكه شركتهاي روغن نخل آغاز بهكار كنند، از دنيا رفته بودند. سازمان داوطلبانهاي بهنام ميزگردي دربارهي روغن نخل پايدار (RSPO) درحالمطالعه ادعاهاي گلامبونگ است. مسئولان باميتاما گفتهاند نكتهي مشكوكي دربارهي معاملات آنها وجود ندارد و شركت رضايت روستاييان را گرفته و قراردادهاي بانكي آنها هم موجود است.
نيروي سادهي درحالتخليهي بار ميوهي نخل در كارخانه
كشف گلامبونگ او را دربارهي صنعتي بدگمان كرد كه تمام هستياش را پاي آن گذاشته بود. وعدهها به نااميدي تبديل شد و او و ديگران حس كردند كه داراييهاي واقعيشان را به ديگران واگذار كردهاند. اين موضوع واقعا تكاندهنده بود.
تيموتي سرچينگر يك سال را براي تحقيق دربارهي تقاضاي زمينهاي كشاورزي صرف كرد و در فوريهي۲۰۰۸ و درست دو ماه بعد از امضاي بوش پاي قانون توليد و استفاده از سوختهاي زيستي، او و هشت پژوهشگر ديگر يافتههايشان را در نشريهي Science منتشر كردند. سرچينگر و همكارانش بهدنبال تعيين اين بودند كه چگونه افزايش تقاضا براي سوختهاي زيستي ميتواند موجب تغيير متخصصي زمينها شود. براساس محاسبات آنها، تأثيرات استفاده از زمين چنان زياد خواهد بود كه اتانول اصلا نميتواند براي آبو هوا بهتر باشد؛ بلكه درنتيجهي اين كار، ميزان انتشارات گازي بسيار بيشتر خواهد شد.
چطور چنين چيزي ممكن است؟
در تجزيهوتحليل معمولي چرخهي حيات كربن، تنها انتشارات كربنيِ درگير در زنجيرهي توليد و استفاده از سوخت درانديشه متخصصين گرفته ميشود: كربن توليدشده دراثر احتراق سوخت، كربن حاصل از كار تراكتور در مزرعه، كربن توليدشده در عمليات تهيهي كود و... . با اين نوع محاسبه، سوختهاي زيستي مبتني بر روغنهاي گياهي بسيار مفيدتر از سوختهاي نفتي هستند و ميزان انتشارات كربني را تا ۸۰درصد كم ميكنند.
فرضي كه در اين نوع محاسبه پنهان شده، اين است كه زمين نامحدودي دردسترس است. سرچينگر در مقالهي بعدي خود استدلال ميكند افزايش توليد سوختهاي گياهي بايد بهوسيلهي يكي از اين سه راه جبران شود: كاهش مصرف غذا و افزايش بهرهوري زمينهاي موجود و ايجاد زمينهاي جديد. در تجزيهوتحليل معمولي، انتشارات حاصل از تخريب زمينهاي غني از كربني درانديشه متخصصين گرفته نميشود كه درختان در آن رشد كردهاند.
جرمي مارتين، متخصص كارشناس سوخت و سياست گفت قبلازاينكه پژوهش سرچينگر منتشر شود، اهميت تغيير متخصصي زمين ناديده گرفته شده بود. مارتين گفت:
اين واقعا تكاندهنده بود. دانشمندان اقليمي ابتدا بر سر اين مسئله توافق كرده بودند كه استفاده از زمين عامل مهمي است و بايد درانديشه متخصصين گرفته شود؛ اما در آنجا ناگهان از اين مسئله چشمپوشي شد.مقالههاي مرتبط:ارائه تكنولوژي اصلاح تاسيسات كارخانهها در جهت استفاده از سوخت زيستيروش زيست محيطي ارزان و سالم براي توليد سوخت زيستي
پيشبيني چگونگي استفادهي مردم از زمين ممكن است مسئلهساز باشد. دانشمندان از مدلهاي پيچيدهاي براي تعيين تأثيرهاي متقابل بين ارزش كالاها، پوشش گياهي، محتواي كربن آن پوشش گياهي، استفاده از سوخت، شرايط آبوهوايي و وضعيت سياست جهاني استفاده كردند.
درانديشه متخصصينگرفتن اثر جايگزيني كه نشان ميدهد چگونه كالاهاي تعويضشدني، مانند روغن نخل و روغن سويا دراثر تغييرات ارزشي ممكن است جايگزين هم شوند، مسئلهاي مهم بوده است. براي مثال، قانون آمريكايي سوختهاي زيستي براي حمايت از كشاورزان سويا و ذرت وضع شد و نه توليدكنندگان روغن نخل. بااينحال، آمريكا افزايش واردات روغن نخل خارجي را آغاز كرد. دليل اصلي اين بود كه بخش عمدهاي از توليدات سوياي محلي كه زماني در صنعت غذا استفاده ميشد، بهسمت بخش سوخت رفت.
سازمان حفاظت از محيطزيست آمريكا براي مدلسازي و پيشبيني ميزان كربن حاصل از سوختهاي زيستي با استفاده از سه مدل معتبر و تصاوير ماهوارهاي زمينهاي كشاورزي سرتاسر جهان با جديت تلاش كرد. نتايج نشان داد تغيير متخصصي زمينها اثر زيادي روي مقدار انتشارات كربني ميگذارد. درحقيقت، وقتي تغييرات زمين درانديشه متخصصين گرفته شوند، مزاياي اقليمي مصرف سوختهاي زيستي بهكلي ناپديد ميشوند.
كارخانهي روغن نخل PT Murini Sam-Sam
گفتني است اين يافتهها نيز تأثيري نداشتند و بهسرعت صنعت كشاورزي بهسمت مبارزهاي براي حفظ تعهدي رفت كه مدتها براي ايجاد آن تلاش كرده بود. آنها با لابيگري از سازمان حفاظت از محيطزيست خواستند اثر غيرمستقيم تغيير متخصصي زمين را رها كند. آنها از پژوهشهايي حمايت كردند كه نشان ميدادند اين سازمان دربارهي اين اثر برآورد بيشازاندازه كرده است. با گذشت زمان، سازمان قانون نهايي خود را در اوايل سال ۲۰۱۰ منتشر كرد. اينبار مدلهاي آنها نشان ميداد تأثيرات حاصل از تغيير متخصصي زمين ناچيز است.
اين كارها همه فريبكاري بود
بعدازاينكه شركتهاي روغن نخل كنترل زمينها را بهدست آوردند، پاكسازي آغاز شد. سريعترين روش استفاده از بيل مكانيكي بهمنظور كندن درختان و سوزاندن بقاياي آنها بود. در سال ۲۰۱۵، آتش از كنترل خارج شد. كليمانتان و بيشترِ اندونزي بهدنبال اين فعاليتها با ابرهايي از دود و خاكستر پوشانده شدند كه از صدها مايل آنسوتر نيز مشاهده ميشد. ماهوارههاي ناسا بيش از ۱۲۰هزار نقطهي جديد را شناسايي كردند. ميزان دود و خاكستر بهحدي بود كه حتي مردم كشورهاي سنگاپور و تايلند صورتهايشان را با ماسك پوشاندند.
دود چنان زياد بود كه هواپيماي حامل زنزي سوهادي، يكي از فعالان محيطزيست در اندونزي نتوانست در فرودگاه پانگكالانبان فرود آيد و البته، روز بعد هم همينطور شد. سوهادي قصد داشت نزديكتر بيايد؛ درست در قلب شعلهها.
آتشسوزي جنگلها رويداد هرسالهي اندونزي است؛ اما مقامهاي ناسا گفتند آتشسوزيهاي امسال شديدتر و ناگوارتر از هميشه بودهاند. مردم اندونزي تحتتأثير مستقيم استنشاق دود هستند و هميشه تعداد زيادي از آنها به اين علت روانهي بيمارستانها ميشوند. پژوهشگران برآورد كردهاند اين آتشسوزيها به مرگ ناگهاني صدهزار نفر منجر شده و ظاهرا هم اين آتشسوزيها قرار نيست متوقف شود. سوهادي نگران است كه اين فعاليتها موجب بروز فاجعههاي ناخوشايندي شوند.
تجمع مواد اضافي روي سطح روغن پختوپز درجهدو استخراجشده از ميوهي درخت نخل روغني در كارخانهاي در سينتانگ
آنچه سوهادي و همكارانش متوجه شدند، تنها جنگلزدايي و تهيدستي نبود؛ بلكه بهانديشه متخصصين ميرسيد حفرهاي در يكي از بزرگترين مخازن كربن در آن منطقه ايجاد شده باشد. با هر چرخش موتورسيكلتها و قايقهاي موتوري، قطعات مربوط به كُندههاي سوختهشده بهشكل زغال از زمين بيرون ميآيند. سوختن خاك خشك و فرسودهي سرشار از كربن اين بخش از بورنئو ادامه خواهد داشت و مقادير عظيمي از دياكسيدكربن را وارد اتمسفر خواهد كرد.
وضعيت اين زمينها بهشكلي است كه دراثر كمبود اكسيژن در آنها، ميكروارگانيسمهاي تجزيهكنندهي مواد گياهي نميتوانند بهآساني در آنها فعاليت كنند. بنابراين، اين مواد كربني لايهلايه رويهم جمع ميشوند و به مادهي سياهرنگ سرشار از كربني تبديل ميشوند كه در بخش زيرين آب رسوب ميكنند و اگر براي چندصدميليون سال دستنخورده باقي بمانند، به زغالسنگ تبديل ميشوند.
پس از تخريب زمين در چنين منطقهاي، خاكهاي توربي قرارگرفته درمعرض هوا، كربن زيادي براي دههها و حتي قرنها وارد اتمسفر ميكنند. تأثير تخريبي زمينهاي توربي اندونزي درست در همين مقداري كه درحالحاضر اتفاق افتاده، تقريبا برابر آثار حاصل از هفتاد نيروگاه بزرگ زغالسنگي است.
در سرتاسر جهان، زمينهاي توربي حجمي از كربن را در خود حفظ ميكنند كه معادل ۲۱درصد از كل كربن خاك زمين است. درحالحاضر، فقط زمينهاي توربي اندونزي بيش از پانصد مگاتن دياكسيدكربن در هر سال منتشر ميكنند. جنگلهاي توربي درمقايسهبا ديگر جنگلهاي مناطق گرمسيري جهان، دوازده برابر كربن بيشتري نگهداري ميكنند و تخريب آنها يكي از تهديدهاي بزرگ براي زمين بهشمار ميرود.
مركز جهاني جنگل زراعي دريافته كه ميزان انتشارات حاصل از بيوديزل توليدشده برپايهي زمينهاي توربي چهار برابر بيشتر از سوخت نفتي است. در سال ۲۰۱۱، دولت اندونزي مناطق جنگلي زيادي را بهعنوان مناطق حفاظتشده اعلام كرد. در سال ۲۰۱۳، شركت ويلمار متعهد شد زمينهاي توربي را وارد صنعت نكند و ديگر شركتها هم سرانجام از اين موضع پيروي كردند.
تخريب جنگلها موجب بيخانماني و مرگ جانوراني نظير اورانگوتانها شده است
در اوايل ژوئيه، من به كليمانتان سفر كردم تا دربارهي شايعهاي تحقيق كنم كه ميگفت عمليات درختبري غيرقانوني در زمينهاي توربي هنوز درحالانجام است. گلامبونگ مرا در باغ پشت هتل ملاقات كرد. او خيلي آشفته بود و ميگفت كه او را تعقيب كردهاند. جايمان را عوض كرديم تا از افرادي دور شويم كه او مشكوك بود ممكن است به حرفهاي ما گوش دهند. زندگي گلامبونگ از زمان روكردن مداركي عليه باميتاما دربارهي تصرف زمينها مانند گذشته نبود. شركت، او را به اختلاس متهم و در سال ۲۰۱۶ بازداشت كرد. تا قبلازاينكه ثابت شود مدركي براي جرمهاي او وجود ندارد و تبرئه شود، وي بهمدت شش ماه در زندان ماند.
اعضاي قبيله وهيداياك كه درحالانجام مراسم آغازيني درحالعبور از كنار تانكر روغن نخل هستند
شركتهاي نخل درحالقدرتگرفتن هستند. در سال ۲۰۱۴، نقش قاضي ارشد اندونزيايي بههمراه سه تن از همكارانش در رسوايي بزرگ رشوهخواري مرتبطبا زمينهاي نخل در بورنئو آشكار شد. چند سال بعد، نقش فرماندار كليمانتاني نيز دربارهي اعطاي زمينها به شركتهايي مشخص شد كه در انتخابات او را حمايت كرده بودند.
بعدازظهر، گلامبونگ ما را بهسمت پارك ملي تانجانگ پوتينگ برد. اين پارك يكي از مناظر زيباي اندونزي است كه گونههاي زيادي از موجودات زنده را در خود جاي داده است. اين پارك هم از تأثيرات توسعهي نخل در امان نمانده بود و جانوران و گياهان زيادي در آن درحالنابودي بودند.
هم انديشي ها