جانوران در حال انقراض و منقرضشده؛ آيا انقراض گونهها بشر را تهديد ميكند؟
مطالعهي جديدي كه توسط دانشمندان روي مهرهداران انجام شد، نشان ميدهد تنوع جانوران در سراسر جهان در حال كاهش است كه اين خود ميتواند نشانهاي جدي بر ورود زمين به ششمين انقراض نسل تاريخ تلقي شود. در طي قرن گذشته گونههاي مختلف مهرهداران با سرعت باورنكردني ۱۱۴ برابر بيشتر از دوران پيش از گام نهادن انسان روي زمين در حال نابودي هستند.
پژوهشگراني كه روي مهرهداران مطالعه انجام دادهاند از دقيقترين دادههايي استفاده كردهاند كه تاكنون در خصوص مطالعه نرخ نابودي گونههاي جانوري استفاده شده است. بهگفتهي آنها، شرايط حاكم بدان معنا است كه شمار گونههايي كه در ۱۰۰ سال گذشته نابود شدهاند، در حالت طبيعي و بدون دخالت انسان به زماني در حدود ۱۱٬۴۰۰ سال براي منقرض شدن نياز داشتند. طبق پژوهشهاي دانشمندان دانشگاه مكزيكو، بخش قابل توجهي از انقراض نسل اخير در حال جريان در زمين ، بهدليل فعاليتهاي انساني بوده است.
در نتيجهي فعاليتهاي انساني، حجم قابل توجهي از آلودگيهاي زيستمحيطي توليد شده و سپس بخش وسيعي از سكونتگاههاي جانوري از بين رفته است و همزمان با ادامهي تغييرات جوي و اسيدي شدن اقيانوسها، شمار زيادي از گونههاي جانوري منقرض شدهاند. براساس برآوردها انتظار ميرفت كه بهطور طبيعي و بدون دخالت انسان، از سال ۱۹۰۰ تنها بايد ۹ گونه از مهرهداران نابود ميشد؛ اما واقعيت اين است كه بهدليل دخالتهاي آشكار انسان در محيط زيست بيش از ۴۶۸ گونه از مهرهداران نابود شده است كه از اين تعداد ۶۹ گونه پستاندار، ۸۰ گونه پرنده، ۲۴ گونه خزنده و ۱۴۶ گونه نيز دوزيست بودهاند.
پژوهشهاي انجامشده به اين دليل نگرانكننده به انديشه متخصصين ميآيد كه افزايش دماي جهاني از يك درجهي سانتيگراد تجاوز كرده است. محدودههاي تعيينشده در توافقنامهي پاريس عددي بين ۱٫۵ تا ۲ درجهي سانتيگراد است و دانشمندان نگران گذشتن عقربهي دماسنج از اين مقدار هستند. اينكه چند گونهي ديگر در صورت افزايش دما منقرض خواهند شد، به سختي پيشبينيپذير است و تنها به دليل تغييرات آبوهوايي نيست.
ذوب تكههاي عظيم يخ، افزايش سطح دريا و افزايش دماي اقيانوسها نهتنها عملكرد طبيعي سيارهي ما، بلكه منابع موجود براي تمام گونههايي را كه روي آن زندگي ميكنند، تحت تأثير قرار ميدهد. خوشبختانه، در سراسر جهان تلاشهايي در جهت مبارزه با اين تهديد صورت گرفته است. نهادهايي مانند ناسا تعداد مطالعات مربوط به كشف الگوهاي تغييرات آب و هوايي را افزايش دادهاند.
بهدليل دخالتهاي انسان در محيط زيست بيش از ۴۶۸ گونه از مهرهداران نابود شدهاند
تلاشهاي سياسي مانند توافقنامهي پاريس نشان داد كه دولتها مايل به اقدام هستند و پيشرفتهاي علمي صورتگرفته در حيطههايي مانند دانش مواد و انرژي پاك تضمين ميكنند كه در تحولات آينده از مواد و روشهايي استفاده خواهد شد كه به محيط زيست آسيبي نرسد. گمانهزنيهاي فراواني دربارهي وضعيت آيندهي گونههاي زيستي وجود دارد و برخي از بدبينانهترين آنها، چنين استدلال ميكنند كه ميليونها سال زمان خواهد برد تا برخي از جنبههاي تنوع زيستي به وضعيت شكوفايي پيش از دوران مدرن بازگردند.
به همان اندازه كه ما ويرانگر بودهايم تا حدودي توانستهايم به طرق مختلفي به افزايش تنوع ژنتيكي نيز كمك كنيم؛ چه از طريق تفكيك جمعيتهاي جانوري از يكديگر و چه از طريق ايجاد محيطهاي جديد براي زيست آنها. همهي اينها در نهايت به اين پرسش در مورد تعادل نوع زيستي در بلندمدت ختم ميشود؛ آيا ميتوان نوعي تعادل در مقياس بزرگ را در اين چشمانداز تكاملي جديد متصور شد يا اينكه فشارهاي روزافزون از سوي بشر، همچنان شرايط زندگي را براي گونههاي زيستي دشوارتر خواهد كرد؟
در دههي ۱۹۹۰ زيستشناسان شناسايي منافع كلي حيوانات و گياهان موجود را شروع كردند. اين فوايد، كه بيشتر ما از آنها بهرهمند هستيم به خدمات اكوسيستم معروف است. بعضي از اين خدمات آشكار هستند، بهعنوان مثال برخي از گياهان و حيوانات غذاي ما به شمار ميآيند، از طرفي، عمل فتوسنتز پلانكتونها در دريا و ديگر گياهان سبز، اكسيژن تنفسي ما را فراهم ميكنند. گاهي اوقات اين خدمات به شكل ظريفتري ارايه ميشوند؛ يك مثال بارز آن، وجود حشرات گردهافشاني مانند زنبور عسل است.
بسياري از گياهاني كه بهعنوان غذا مصرف ميكنيم، با تكيه بر وجود اين حشرات توليد دانه ميكنند و بدون آنها زنده نخواهند ماند. به همين دليل است كه كاهش تعداد حشرات گردهافشان، نگرانيهاي زيادي بهوجود آورده است. براي درك اين موضوع كه ما چقدر وابسته به خدمات اكوسيستم هستيم، دنيايي را تصور كنيد كه انسان تنها جاندار موجود در آن است.
انقراض دو گونهي ارزشمند ايران، يعني شير ايراني و ببر مازندران، زنگ خطري جدي است
از آنجا كه در اين جهان فرضي، هيچ گياهي وجود ندارد پس اكسيژني هم توليد نخواهد شد و مجبور خواهيم بود راهحل ديگري براي تنفس خود پيدا كنيم. پس قبل از هر كار لازم است كه راهاندازي يك كارخانهي فرآوري شيميايي را در دستور كار خود قرار دهيد؛ كارخانهاي كه در آن واحد قادر به توليد آب هم باشد. از آنجا كه هيچ منبع غذايي در دسترس نيست بايد بهدنبال غذاهاي مصنوعي باشيد؛ ميتوان مواد شيميايي مانند قندها و چربيها را سنتز كرد اما اشتهاآور ساختن آنها كار سختي است، همانطور كه قبلا هم نتوانستيم همبرگري مصنوعي بسازيم كه بتواند طعم قانعكنندهاي از خود ارايه دهد.
مصنوعيسازي، تنها در حالت تئوري ممكن و عملي ساختن آن دشوارتر از تصور ما است بنابراين، به مراتب سادهتر است كه اجازه دهيم حياتوحش به بقاي خود ادامه دهد. در ادامه به گونههاي جانوري در حال انقراض و منقرضشدهي ايران و جهان اشاره خواهيم كرد. با اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران همراه شويد.
تريلوبيت (منقرضشده)
تريلوبيت (Trilobite) در زمان حياتش يكي از خطرناكترين شكارچيان به حساب ميآمد. اين گونه حدود ۵۲۱ ميليون سال پيش در اقيانوسها ميزيست و يكي از قديميترين (دورهي كامبرين) جانداران كرهي زمين به حساب ميآيد. فسيلهايي كه از اين جانداران پيدا ميشود در شرايط مناسبي قرار دارند و ميتوان شاخكها و آبششهايشان را ديد. اين جانداران ۳۰۰ ميليون سال زندگي كردند و به بيش از ۲۰ هزار نوع تقسيم شدند كه سرانجام حدود ۲۵۰ ميليون سال پيش بر اثر انقراض بزرگي كه در دورهي پرمين رخ داد، از بين رفتند. از آنها ميتوان بهعنوان موفقترين جانداران در بقا نام برد.
ماموت پشمالو (منقرضشده)
پژوهشگران چندين بار باقيماندههايي از ماموتهاي پشمالو (Woolly mammoth) را پيدا كردهاند ولي وضعيت مناسبي نداشتند. يوكا يكي از باقيماندههايي به حساب ميآيد كه در شرايط نسبتا مناسبي قرار دارد. در سال ۲۰۱۰ بهطور اتفاقي در شهر Yakutia سيبري باقي ماندهاي از يك ماموت ۱.۸ متري پيدا شد كه در شرايط مناسبي در اين سالها قرار گرفته بود و كمتر دچار آسيب ديدگي شده است.
گفته ميشود اين حيوان در سن ۶ تا ۹ سالگي از بين رفته و حدود ۳۹ هزار سال پيش اين اتفاق رخ داده است. پژوهشگران ميگويند اين ماموت توسط انسانها كشته شد كه دليل آن وجود بريدگي روي قسمتهايي از بدن اين ماموت است و اين نشاندهندهي رابطهي شكار و شكارچي ميان انسانها و ماموتها به حساب ميآيد. دانشمندان سعي ميكنند تا DNA ماموتها را از روي باقيماندهي يوكا پيدا كنند و دوباره اين حيوانات را به دنيا بازگردانند. احتمالا اين افراد هيچ درسي از فيلم پارك ژوراسيك نگرفتهاند.
بز كوهي پيرنه (منقرضشده)
آخرين بز كوهي پيرنه (Pyrenean chamois) در سال ۲۰۰۰ از بين رفت و بعدها در سال ۲۰۰۹ با استفاده از نمونههاي پوست آخرين بز كوهي تلفشده، نمونهي شبيهسازي شدهاي از آن به دنيا آمد اما اين حيوان نيز اندكي پس از تولد بهعلت اشكالات حاد دستگاه تنفسي از دست رفت. متخصص كارشناسان دليل انقراض اين حيوان را شكار غيرمجاز عنوان كردهاند. هماكنون بسياري از متخصص كارشناسان حفاظت از محيط زيست، دولت اسپانيا را مقصر اصلي اين فاجعه ميدانند چرا كه ظاهرا دولت نتوانست در زمان مناسب بودجهي كافي را براي حفاظت از اين حيوان ارزشمند مهيا كند.
وزغ طلايي (منقرضشده)
وزغ طلايي (Golden toad) تنها گونهاي نيست كه ظرف ۴۰ سال اخير منقرض شده است اما بدونترديد اين گونه يكي از زيباترين و منحصربهفردترين گونههايي بود كه طبيعت ديگر نظير آن را كمتر به خود خواهد ديد. اين دوزيست زيبا با پوست شفاف و درخشان براي نخستين بار در ارتفاعات كشور كاستاريكا مشاهده شد اما متاسفانه بهدليل آلودگي، گرمايش جهاني و عفونتهاي پوستي قارچي كه ريشهي آنها را بايد در همين مواد آلاينده جستوجو كرد، توان ادامهي بقا را از دست داد و در سال ۱۹۸۹ براي هميشه منقرض شد.
كرگدن پشمالو (منقرضشده)
بقاياي يك كرگدن پشمالوي (Woolly rhinoceros) ده هزارساله در منطقهاي به نام "Yakutia" واقع در سيبري يافت شد. شخصي كه باقيماندهي اين حيوان را پيدا كرد نامش را ساشا گذاشت. گفته ميشود ساشا به هنگام مرگ تنها ۳ تا ۴ سال سن داشت و تنها كرگدن پشمالوي كمسني به حساب ميآيد كه بقاياي آن پيدا شده است.
البته پژوهشگران از اين حيوان بقاياي زيادي را بهدست ميآورند ولي ميگويند كرگدنهاي پشمالوي جوان بسيار سخت پيدا ميشوند. ساشا را به آكادمي علوم "Yakutian" تحويل دادهاند تا روي آن پژوهشها صورت بگيرد. اين حيوانات در دورهاي زندگي ميكردند كه ماموتهاي پشمالو هنوز وجود داشتهاند ولي اين دو گونه كاملا از هم جدا هستند. نسل امروزي كرگدنهاي پشمالو همان كرگدنهاي امروز هستند و ماموتها را ميتوان در دنياي امروز در قلب فيلهاي آسيايي يافت.
اسب باستاني (منقرضشده)
در سال ۲۰۰۰ بقايايي از يك گونه اسب كهن و باستاني در منطقهي "Darmstadt" واقع در آلمان پيدا شد. اين اسب حدود ۴۸ ميليون سال پيش از بين رفته بود و به هنگام مرگ در حال طي كردن مراحل بارداري بوده است. جنين اين اسب بهطور كامل و جالبي در بدن آن قرار گرفته است و بهراحتي ميتوان آن را تشخيص داد. دانشمندان و پژوهشگران تا جايي كه توانستند با استفاده از اشعهي ايكس و ديگر آزمايشها از اين جنين اطلاعاتي بهدست آوردند و حتي آنها جفت را نيز مطالعه كردند و اطلاعات زيادي را دربارهي جنين جمع آوري كردند. اسبهاي باستاني اندازهاي متناسب با اسبهاي امروزي داشتهاند.
چاقو دندان (منقرضشده)
چاقو دندان يكي ديگر از حيوانات منقرض شدهاي است كه حدود ۱.۶ ميليون سال پيش روي كرهي زمين زندگي ميكرد و حدود ۱۱ هزار سال پيش نيز منقرض شده است. اين حيوان كه همانند ماموت در عصر يخبندان حضور داشته است، شبيه به گربه/ببر است و از انديشه متخصصين رفتاري هيچ ارتباطي با گونههاي محتلف گربهها يا ببرها ندارد. چاقو دندانها شكارچيهايي وحشي بودهاند كه دو دندان به طول ۱۷ سانتيمتر داشتند. انقراض اين گونه احتمالا با انقراض گياهخواران غولپيكري مرتبط است كه با گونههاي كوچكتري مثل گوزنها جايگزين شدهاند.
سگ تومات (منقرضشده)
در حالت عادي وقتي به سگي ميگوييد در جاي خود بمان منظور شما اين نيست كه ۱۲ هزار سال تكان نخور. بقاياي سگي بهنام تومات (Tumat) در سيبري و نزديكي رودخانهي "Syallakh" توسط برادران يوري يافت شد. اين افراد بهدنبال عاج ماموت پشمالو ميگشتند كه بقاياي اين سگ را يافتند و گفته ميشود اين سگ حدود ۱۲۴۰۰ سال پيش از بين رفته و در جاي خود ثابت مانده است. دانشمندان بعد از پژوهشهايي كه انجام دادهاند نامش را تومات گذاشتند. ميتوان گفت كه بقاياي اين سگ از سالمترينها به حساب ميآيد و اين يعني اينكه با سگي باستاني روبهرو هستيم.
دانكلاستخوان (منقرضشده)
دانكلاستخوان (Dunkleosteus) يكي از ترسناكترين و درندهترين در زمان خودش به حساب ميآمد و شايد شما حتي نام آن را تاكنون نشنيده باشيد. حدود ۳۸۰ ميليون سال پيش در آبهاي اقيانوسها ممكن بود اين موجود ترسناك را پيدا كرد. بدن استخواني و سنگيني داشته و بههمين علت در حركت كردن كند عمل ميكرده است ولي از قدرت زياد و آروارههاي قدرتمندي برخوردار بود. اين جاندار طولي برابر با ۹ متر داشت، وزن آن به ۴ تن ميرسيد و در زمان خودش بزرگترين جانور محسوب ميشد. امروزه بقاياي اين موجود در كاليفرنيا، پنسيلوانيا، اوهايو و تگزاس پيدا شده است. تصوير بالا بازسازي جمجمهي اين موجود است و در موزهي تاريخ طبيعي وين نگهداري ميشود.
گوزن شمالي ايرلندي (منقرضشده)
گوزن شمالي ايرلندي يا گوزن ايرلندي غولپيكر، يكي از بزرگترين گوزنهايي است كه تاكنون روي كرهي زمين ميزيست. اين حيوان در دورهي پليستوسن و حدود ۴۰۰۰ هزار سال پيش تكامل يافته و حدود ۵ هزار سال پيش نيز منقرض شده است. گوزن ايرلندي ۲ متر و ۱۰ سانت قد داشته است و همچنين داراي شاخهاي بزرگي هر يك بهطول ۳.۶ متر روي شانههايش بود كه وزن آنها به ۴۰ كيلوگرم نيز ميرسيد. اصليترين دليل انقراض اين حيوان احتمالا شكار شدن توسط انسانها يا كمبود مواد معدني مورد نيازشان بوده است.
ببر مازندران (منقرضشده)
ببرها بزرگترين عضو خانوادهي گربهسانان هستند و رنگ پشت آنها زرد متمايل به نارنجي و زير بدنشان سفيد همراهبا نوارهاي قهوهاي باريكي است كه تقريباً تمام سطح بدن را پوشاندهاند. پشت گوش ببرها سياه است و لكهي سفيدي هم در وسط آن ديده ميشود. ببر مازندران يكي از زيرگونههاي ببر در كشور ما بوده كه در گذشته پراكندگي وسيعي در مناطق جنگلي خزر از آستارا تا پارك ملي گلستان و شبهجزيرهي ميانكاله داشته است.
تخريب زيستگاه، شكار بيرويه و مسموم كردن لاشهي حيواناتي كه ببرها از آن تغذيه ميكردهاند از جمله مهمترين دلايل انقراض هميشگي اين حيوان در دههي ۱۳۳۰ در ايران عنوان شده است. شواهد نشان ميدهد كه آخرين ببر مازندران در پارك ملي گلستان شكار شد و متاسفانه حتي يك نمونه هم از اين جانور نهتنها در نيزارها و بوتهزارهاي مناطق جنگلي خزر بلكه حتي در باغوحشهاي سرتاسر جهان باقي نمانده است.
باغوحشها در نگهداري و تكثير گونههاي جانوري در معرض خطر انقراض نقش بسيار مهمي را ايفا ميكنند يعني اگر چنانچه حداقل يك جفت از اين گونه در يك باغوحش نگهداري ميشد، امروز شاهد اين فاجعه بزرگ نبوديم. گونههايي كه در اسارت تكثير داده ميشوند با گونههاي وحشي بسيار متفاوت هستند و شايد هيچگاه توان بازگشت به طبيعت را نداشته باشند اما تجارب جهاني نشان داده است كه نگهداري از چنين گونههاي باارزشي ميتواند مستلزم بقاي آنها و در شرايطي خاص عاملي براي بازگشت مجدد آنها به طبيعت باشد چنانچه اين مورد قبلا هم در مورد گونههايي مثل اوريكس عربي امتحان شده است.
پنجهي موآ (منقرضشده)
اين موجود كه بومي نيوزيلند بود، يك پرنده به حساب ميآمد اما نه پرواز ميكرد و نه بال داشت. تا به حال بهغير از منقار و پاهاي آن، قسمتهاي مختلفي از بدن اين پرنده يافت شده است. از موآ (Moa) ميتوان بهعنوان بزرگترين پرنده ياد كرد و دليل از بين رفتن آن آزار و اذيت توسط ديگر جانداران ميتواند باشد. پژوهشگران ميگويند براي اولينبار حدود ۱۵.۸ ميليون سال پيش اين موجودات روي زمين زندگي ميكردند و در قرن ۱۳ ميلادي انسانها نيز در منقرض شدن اين پرنده نقش داشتهاند. اين پنجهي يافتشده ۳۳۰۰ سال سال عمر دارد.
بندپهلو (منقرضشده)
بندپهلو بهعنوان بزرگترين حشرهي ساكن زمين در تاريخ شناخته شده است. اين حيوان جزو گونهي هزارپا است و بين ۳۲۳ تا ۲۹۹ ميليون سال پيش در مناطق شمال شرقي آمريكاي شمالي و اسكاتلند ميزيست. بهعلت يافت نشدن دهان اين حيوان، گياهخوار يا گوشتخوار بودن آن هنوز مشخص نشده است اما مشخص است اين حيوان بسيار بزرگ بوده و ۱.۸ متر طول و ۴۵ سانتيمتر عرض داشته است. بندپهلو بزرگترين بيمهرهي كشفشده تا به امروز محسوب ميشود.
زرافهي گردنكوتاه (در حال انقراض)
زرافهي گردنكوتاه يا اكاپي (Okapi)، آميزهاي از زرافه و گورخر است. اين حيوان گياهخوار از خانوادهي زرافگان و همچنين نخستين بار در قرن هجدهم توسط سياحان بريتانيايي يافت شده است. اين پستاندار، بومي جنگلهاي باراني شمال كشور كنگو (Congo) است و بهدليل تخريب زيستگاه بر اثر جنگلزدايي، گسترش سكونتگاههاي انساني و از همه مهمتر شكار بيرويه در معرض خطر جدي انقراض قرار دارد و گفته ميشود تنها حدود ۱۰ تا ۲۰ هزار نمونه از آنها در طبيعت باقي ماندهاند.
ميمون عنكبوتي (در حال انقراض)
ميمونهاي عنكبوتي (Spider Monkey) در جنگلهاي گرمسيري آمريكاي مركزي و جنوبي يافت ميشوند و براي زندگي به جنگلهاي بزرگ نياز دارند اما امروزه بهدليل جنگلزدايي و تخريب زيستگاهشان به دست بشر با خطر انقراض مواجه هستند.
خرچنگ نارگيل (در حال انقراض)
خرچنگ نارگيل (Coconut crabs) را با نامهاي خرچنگ دزد يا دزد نخل هم ميشناسند و دليل آن، بالا رفتن اين خرچنگ از درخت نارگيل، چيدن و تغذيه از نارگيل است. خرچنگهاي نارگيل بزرگترين سختپوستان و بندپايان زمين هستند و وزنشان تا ۹ كيلوگرم نيز ميرسد. آنها همچنين قادر هستند تا وزن ۳۰ كيلوگرم را بلند كنند و قدرت چنگكهايشان براي گاز گرفتن و نيرو وارد كردن از هر حيوان ديگري روي زمين بيشتر است. اين جانور سختپوست در جزيرههاي اقيانوس هند و بخشي از اقيانوس آرام و نواحي ژاپن يافت ميشود و متاسفانه به دليل گوشت بسيار لذيذ و خوشمزهاي كه دارد، شكار بيرويه اين حيوان باعث تهديد بقاي آن شده است.
شاخ دوكي (در حال انقراض)
شاخ دوكي (Saola) حيواني از تيرهگاوان است و بهندرت در طبيعت مشاهده ميشود و هيچ نمونهاي از آنها در اسارت به سر نميبرند. در حال حاضر جمعيت اين حيوان را در طبيعت حدود ۱۲ عدد تخمين زدهاند و به دليل تأمين نيازهاي فزاينده در چين، ويتنام و لائوس شكار ميشوند و همچنين بهدليل تخريب زيستگاه و كاهش تنوع ژنتيكي در معرض خطر انقراض قرار گرفته است.
كرگدن جاوهاي (در حال انقراض)
كرگدن جاوهاي (Javan Rhinoceros) يكي از پنج گونه كرگدنهاي در معرض خطر انقراض دنيا است. اين حيوان بومي قاره آسيا است و در گذشته پراكندگي آن دامنه وسيعي از جزاير اندونزي، هند و چين را شامل ميشد اما امروزه بهعنوان نادرترين حيوان پستاندار بزرگجثه در كرهي زمين شناخته ميشود و با خطر انقراض بسيار جدي روبهرو است. عمر طبيعي آنها ۳۰ تا ۴۰ سال است و به جز انسان دشمن ديگري در طبيعت ندارند و شكار اين حيوان بهدليل شاخ كوچك اما بسيار ارزشمندش تهديد اصلي براي انقراض آن است.
كرگدن سياه (در حال انقراض)
كرگدن سياه (Black Rhinoceros) يكي از قديميترين پستانداران كرهي زمين است و امروزه حدود ۴۵۰۰ راس از آنها باقي مانده و بومي نواحي شرقي و مركزي آفريقا است. در دوران استعمار كشورهاي آفريقايي هر دو گونهي كرگدن سفيد و سياه به دليل شاخهاي ارزشمند، تهيه غذا و همچنين ورزش در تعداد فراوان شكار ميشدند. متاسفانه حتي حمايتهاي چندجانبه براي حفظ اين حيوانات هم نتوانست جلوي تغييرات گستردهي آبوهوايي و همچنين شكارهاي پنهاني را بگيرد.
كرگدن سوماترايي (در حال انقراض)
آخرين بازماندههاي كرگدن سوماترايي (Sumatran rhinoceros) در نزديكي مرز انقراض قرار دارند. تنها كمتر از ۱۰۰ راس از اين حيوانات در جنگلهاي استوايي جزيرهي سوماترا و بورنئو باقي مانده است. آخرين كرگدن سوماترايي كه در مالزي مشاهده شده است به دو سال پيش باز ميگردد اما متخصص كارشناسان اعلام كردند كه نسل اين گونه در اين كشور منقرض شده است. اين شرايط موجب شد تا متخصص كارشناسان اتحاديهي جهاني حفاظت از طبيعت نسبت به سرنوشت اين گونهي جانوري زنگ خطر اعلام كنند زيرا در صورت اقدام نكردن فوري، منقرض خواهد شد.
بحران شكار بيرويه كرگدنها، تشديد روند كاهش جمعيت آنها و تخريب زيستگاههاي مناسب موجب شده است تا احتمال انقراض كرگدن سوماترايي در آينده نزديك زياد شود. كرگدن سوماترايي كوچكترين نوع از سه گونهي كرگدن آسيايي است كه جمعيت آنها در دههي گذشته به نصف كاهش يافته است.
عقاب فيليپيني (در حال انقراض)
عقاب فليپيني (Philippine Eagle) پرندهي ملي كشور فيليپين است و با نام عقاب ميمونخوار هم معروف است. اين روزها بهدليل جنگلزدايي و فعاليت غيرقانوني انسان در حوزهي قطع درختان، ادامهي حيات اين گونه در معرض خطر قرار دارد و در حال حاضر تعداد اين گونه عقاب را در طبيعت حدود ۵۰۰ عدد تخمين زدهاند.
ميمون دماغدراز (در حال انقراض)
ميمون دماغدراز (Proboscis Monkey) يا پوزهدراز، رنگ قهوهاي مايل به قرمز دارد، حيوان درختزي محسوب ميشود و محيط زندگي آن جزيرهي بورنئو (Borneo) سومين جزيرهي بزرگ جهان در جنوب شرقي آسيا است. اين حيوان با دماغ عجيبوغريب و شكم بسيار بزرگش بهراحتي قابل تشخيص است و با نام مستعار ميمون هلندي نيز شناخته ميشود. متاسفانه در ۴۰ سال گذشته جمعيت اين ميمونها ۵۰ درصد كاهش يافته است.
آرماديلوي غولپيكر (در حال انقراض)
آرماديلوي غولپيكر (Giant Armadillo) نام گونهاي از خانواده آرماديلوها است. اين حيوان نمونهي عظيمالجثهي پستانداران كوچكي است كه پوست سخت و زرهي دارند و آرماديلو نيز به زبان اسپانيايي بهمعناي زرهدار كوچك است. اين حيوانات بهدليل ارزش غذايي و پروتئين موجود در گوشتشان بسيار شكار ميشوند و در سه دههي اخير با كاهش ۳۰ تا ۵۰ درصدي جمعيتشان مواجه شدهاند. بيشتر اين حيوانات در جريان تجارت، در حال اسارت و حملونقل كشته ميشوند.
چشمگرد (در حال انقراض)
چشمگرد (Loris) با چشمهاي قهوهاي بزرگ، قدرت ديد فوقالعادهاي در شب دارد. اين حيوان گرفتار خرافاتهاي بسياري شده است مثلا باور بر اين است گوشت اين حيوان ميتواند درمانگر جذام باشد. با توجه به استثمار، شكار و اسارت بيرويه اين حيوانات بين سالهاي ۱۹۳۹ تا ۲۰۰۲، تقريبا بهطور كامل ناپديد شدند و در حال حاضر نيز بسيار كمياب و محدود و بهصورت جدي با خطر انقراض مواجه هستند.
فك سرپوشدار (در حال انقراض)
فك سرپوشدار (Hooded Seal) نام گونهاي از فك است كه بهدليل ظاهر بيني و نوع حفرههاي منحصربهفردش شناخته ميشود. اين حيوان هنگام شنا كردن پيوسته اين حفرهها را از هوا پر و خالي ميكند. اين گونه از فكها تنها در بخش كوچكي از اقيانوس اطلس شمالي يافت ميشود و بهدليل شكار فراوان در آستانه نابودي قرار دارند.
كاكاپو (در حال انقراض)
كاكاپو (Kakapo) بومي جزيرهي نيوزيلند و تنها گونه طوطي است كه پرواز نميكند و معمولا شبها از لانه بيرون ميآيد. اين پرنده را با نام طوطي شب يا جغد طوطي نيز ميشناسند كه اغلب توسط گربهها شكار ميشوند و امروزه تنها ۱۲۸ عدد از آنها در مناطق آزاد نيوزيلند شمارش شدهاند.
سمندر سفيد (در حال انقراض)
سمندر سفيد (Olm) بهطور كامل آبزي است و همچنين اين جانور در آب ميخوابد، و در آب تغذيه و تخمگذاري ميكند. اين جانوران بيشتر در غارهاي مركزي و جنوب شرقي اروپا يافت ميشوند و متاسفانه امروزه بهدليل آلودگيهاي وحشتناك منابع آبي جمعيتشان بهشدت رو به كاهش است.
گرازماهي كاليفرنيا (در حال انقراض)
گرازماهيها را با نام واكيتا (Vaquita) ميشناسند كه در زبان اسپانيايي بهمعناي گاو كوچك است. گرازماهيها پستانداراني با درجهي هوشي بالا هستند و بهدليل جثهي نسبتا كوچكشان بارها در تور شكار ماهي و ميگو گير افتادهاند و سبب اصلي كاهش جمعيتشان همين مسئله است. اين گونه در بخش محدودي از شمال خليج كاليفرنيا يافت ميشود و در حال حاضر تنها ۳۰۰ عدد از آنها در طبيعت بهصورت آزادانه باقي مانده است.
فك راهب مديترانه (در حال انقراض)
فك راهب مديترانه (Mediterranean Monk Seal) با گونهي فك راهب هاوايي مرتبط و تنها تفاوتشان در انتخاب زيستگاهشان است. فك مديترانه بهدليل زندگي در زيستگاه متفاوت با خطر انقراض بسيار جديتري قرار دارد و حدود ۵۰۰ تا از اين گونهي فك در طبيعت باقي مانده است.
سمندر مكزيكي (در حال انقراض)
سمندر مكزيكي آنقدر بامزه و فانتزي است كه بيشتر شبيه به يك شخصيت كارتوني است تا موجودي واقعي. متاسفانه اين سمندر بامزه هم جزو حيوانات در حال انقراض محسوب ميشود و امروزه تنها در درياچه سوچيميلكو (Xochimilco) در نزديكي مكزيكوسيتي وجود دارد. بهعلت وجود گونههاي مهاجم مثل ماهي كپور و تيلاپيا در درياچه و تخليهي آب درياچه براي تأمين آب شهري فقط ۱۲۰۰ سمندر مكزيكي باقي ماندهاند. همچنين متاسفانه يكي ديگر از دلايل انقراض اين موجود اين است كه اين نوع سمندر در مكزيك، جنبهي خوراكي هم دارد و مردم آن را شكار ميكنند. سمندر مكزيكي حياتش كاملا به آب وابسته است و ويژگيهاي منحصربهفردي مثل احيا و بازسازي قسمتهاي آسيبديدهي بدنش، دارد.
گوريل كوهي (در حال انقراض)
گوريلهاي كوهي (Mountain Gorilla) تنها در دو منطقه از جهان يافت ميشوند؛ گروهي در كوههاي آتشفشاني ويرونگا (Virunga) در مركز آفريقا و در مرز اوگاندا، رواندا و جمهوري دموكراتيك كونگو و گروهي ديگر در پارك محافظتشدهي بويندي (Bwindi) در اوگاندا. شكار غير قانوني، تخريب زيستگاه، بيماري و قطع بيرويهي درختان زيستگاه اين گوريلها براي تهيهي زغال چوب دلايل اصلي تهديد زندگي اين گونه از گوريلها است و امروزه جمعيتشان به ۸۸۰ عدد در محيط طبيعي رسيده است.
پلنگچه (در حال انقراض)
پلنگچه (Ocelot) گونهاي از گربهسانان وحشي است كه در آمريكاي شمالي و مركزي يافت ميشود و جثهي آن دو برابر يك گربهي معمولي است. متاسفانه اين حيوان بهعلت پوست زيبايش بسيار شكار ميشود و هر چند كه در حال حاضر در فهرست گونههاي در حال انقراض قرار نميگيرد اما جمعيت آنها بهشدت رو به كاهش است و ممكن است در آينده نزديك نام آن هم به اين فهرست اضافه شود.
ماكائو آبي سنبلي (در حال انقراض)
ماكائو آبي سنبلي يا هايسينث (Hyacinth Macaw) پرندهي بومي در شرق و مركز آمريكاي جنوبي و با طول ۱۰۰ سانتيمتر بلندترين گونه از خانوادهي طوطيها است. متاسفانه حدود ۳ هزار ماكائو آبي رنگ در طبيعت باقي مانده و دليل اصلي آن انسان و خطرات مشابهي از جمله تلهگذاريهاي غيرقانوني، شكار و تخريب زيستگاه اين موجودات است.
كوئوكا (در حال انقراض)
كوئوكا (Quokka) پستانداري از تيرهي كيسهداران است و جثهاي بهاندازهي يك گربهي خانگي دارد. هرچند كه اين موجودات بامزه و به ظاهر سادهلوح از خانوادهي كانگوروها هستند اما بيشتر به موشها شباهت دارند. آنها بيشتر توسط روباهها و گونهاي سگ وحشي بهنام دينگو كه بومي استراليا است شكار ميشوند. اغلب آنها را ميتوان در جزاير كوچك كرانهي استرالياي غربي، بهويژه در جزيره روتنست يافت.
كانگوروي درختي (در حال انقراض)
كانگوروي درختي (Tree Kangaroo) جز كيسهداران درازپا است و بيشتر در جنگلهاي گينه نو و در نواحي كوهستاني كوئينزلند (Queensland)، ايالتي در شمال شرقي استراليا، زيست ميكنند. تنها يك درصد از اين گونهي حيواني در طبيعت باقي مانده است و كانگوروهاي درختي نيز قربانيان ديگر شكار و تخريب زيستگاه در جهان هستند كه در معرض خطر انقراض قرار دارند.
پنگوئن ماژلان (در حال انقراض)
پنگوئنهاي ماژلان (Magellanic penguin) از گونههاي پنگوئن آمريكاي جنوبي است كه صدها سال پيش در سواحل ريو دوژانيرو برزيل زندگي ميكردند اما رفتهرفته بهعلت گرم شدن زمين و نشت نفت بر سطح زمين ناچار به مهاجرت شدند و مسافتهاي بسيار طولاني را براي تهيه غذا پيمودند و به همين دليل بسياري از آنها از بين رفتند. در حال حاضر از ۱۷ گونه پنگوئنهاي كرهي زمين، جمعيت ۱۲ گونه آن با سرعت در حال كاهش است.
دلفين نهنگي پوزهكوتاه (در حال انقراض)
اين دلفين متفاوت با نام (Irrawaddy Dolphins) در آبهاي جنوب و جنوب شرقي آسيا يافت ميشود و به دليل پيشاني گنبدي و پوزهي كوچكش در بين مردم اين نواحي بسيار محبوب و شناخته شده است. امروزه به دليل صيد بيش از حد اين نوع از دلفينها تعدادشان به كمتر از ۷۷ عدد رسيده است.
تمساح پوزهباريك (در حال انقراض)
نام انگليسي آن (Gharials) است و به تمساح هندي نيز شناخته ميشود. اين تمساح فكي باريك و بلند دارد و از طويلترين نوع تمساح و گونهي آن بهشدت با خطر انقراض روبهرو است.
موش جيبي پاسيفيك (در حال انقراض)
موش جيبي پاسيفيك (Pacific Pocket Mouse) در محدودهي كاليفرنياي آمريكا پيدا ميشود و از كوچكترين گونههاي جوندگان جهان است. اين موشها بهدليل تخريب زيست بوم و همچنين جدا افتادن از همنوع و چند دسته شدن در حال انقراض هستند.
فيل دريايي (در حال انقراض)
فيل دريايي يا داگونگ (Dupongo)، يكي از چهار گونهي درياگاويان است و در سواحل شرقي قارهي آفريقا در اقيانوس آرام وجود دارند. فيل دريايي بهدليل گوشت و روغنش بيش از حد شكار ميشود و به همين دليل با خطر انقراض جدي مواجه است.
گوسفند بزرگشاخ (در حال انقراض)
نام ديگر اين حيوان گوسفند كوهي آمريكايي (Bighorn Sheep) است و بهعلت ظاهر منحصربهفردش و البته شاخهاي سنگين و زيبايشان با خطر شكار مواجه هستند كه يك شاخشان بهتنهايي ميتواند بالغ بر ۱۴ كيلوگرم وزن داشته باشد. اين گونه بهدليل شكار فراوان و همچنين بيماري كه از طريق احشام اروپايي به آنها سرايت كرد با كاهش سريع جمعيت مواجه شد و با وجود جمعيت اوليه دو ميليون راس در ابتداي قرن بيستم به ۷۰ هزار راس كاهش پيدا كردند.
عنكبوت هندي (در حال انقراض)
عنكبوت هندي بهعلت رنگ آبي بسيار زيبايي كه دارد معروف است و تنها در محدودهي كوچكي از جنگلهاي هند قرار دارد. اين نوع عنكبوت براي ظاهر متفاوت و زيبايش شكار ميشود و به فروش ميرسد. افرادي بالغ بر ۵۰۰ دلار براي خريداري آنها هزينه ميكنند و تعجبي ندارد كه اين گونه نيز در حال انقراض باشد.
گرگ خاكستري (در حال انقراض)
گرگ خاكستري (Gray Wolve) از گونه سگسانان است و بيشترين پراكندگي بومي را بين تمام اعضاي خانوادهي سگسانان دارد. گرگهاي خاكستري در منطقهي آمريكاي شمالي هر چند كه تحت پوشش قانون حمايت از گونههاي در معرض خطر قرار گرفتهاند اما همچنان در امنيت كامل نيستند. اين گرگها بيشتر در اطراف درياچههاي بزرگ، بخش شمالي رشته كوه راكي و در جنوب غربي ايالات متحده يافت وجود دارند و مدتها است كه براي حفظ بقاي خود با طبيعت و انسان در مبارزه و با تهديد انقراض مواجه هستند اما ميشود به بقايشان اميدوار بود.
بز كوهي مارخور (در حال انقراض)
بزكوهي مارخور (Markhor) يكي از گونههاي بزرگجثهي بز كوهي است و در شمال پاكستان، شمال شرقي افغانستان، جنوب تاجيكستان و جنوب ازبكستان زيست ميكند. اين گونه، حيوان ملي پاكستان به شمار ميآيد و نامش از زبان فارسي بهمعناي خورندهي مار گرفته شده است. مارخورها بهدليل شاخهاي زيبا و ظاهر متفاوتشان بسيار شكار ميشوند و هر چند كه مقررات حفاظتي فراواني براي امنيتشان برقرار است اما همچنان از خطر شكار در امان نيستند و جمعيت آن در دو نسل اخير بيش از ۲۰ درصد كاهش داشته است و امروزه كمتر از ۲۵۰۰ راس آن در حياتوحش پيدا ميشود.
ببر (در حال انقراض)
ببرها (Tigers) بزرگترين حيوان از خانوادهي گربهسانان هستند و در حال حاضر چهار زيرگونهي آن يعني ببر مازندران، ببر جاوه، ببر بالي و ببر جنوب چين بهدليل تخريب زيستبوم، شكار بيوقفه و ناپيوستگي در زيستگاه منقرض شدهاند. اما پنج زير گونهي آن عني ببر آمور يا ببر سيبري، ببر بنگال، ببر هندوچيني و ببر مالايا در تعداد بسيار محدود و در زيستگاههاي دور از هم وجود دارند و متاسفانه تعدادشان به كمتر از هزار ۳ راس در سرتاسر آسيا رسيده است.
لاكپشت چرمي (در حال انقراض)
لاكپشت چرمي (Leatherback Turtles) بزرگترين گونهي لاكپشت دريايي است. مهاجرت در اين گونه بسيار زياد است و جمعيت لاكپشت چرميها در سالهاي اخير بهعلت شكار تخمها، آلودگيهاي دريايي مانند خوردن پلاستيك، گسترش و توسعه فضاهاي ساحلي و شكارچيان كارخانههاي شيلات رو به كاهش است و با وجود تنوع محيط زندگي، گونهي اين حيوان دوزيست با خطر انقراض مواجه است.
شاهين بالپهن (در حال انقراض)
شاهين بالپهن پورتوريكوئي گونهي در حال انقراض شاهينها است و امروز بهدليل شكار بيرويه اين پرندهي قويجثه، تنها ۱۰۰ عدد از آنها باقي ماندهاند.
بزكوهي كل سكايي (در حال انقراض)
بز كوهي كل سكايي يا سايگا (Saiga Antelope) در مناطقي با پوشش استپ در اوراسيا پيدا ميشوند. اين نوع از بز كوهي در مناطق روسيه، قزاقستان و تركمنستان زندگي ميكند و در چين و مغولستان تقريبا منقرض شدهاند و دليل اصلي آن شكار اين حيوان بهخصوص براي متخصصد شاخ آن در طب چيني است.
خفاش ميوهخوار بلومر (در حال انقراض)
اين خفاش با نام انگليسي (Bulmer's fruit bat) در گينه نو وجود دارد و با اينكه در دههي ۱۹۷۰ به تعداد فراوان يافت ميشد اما امروزه به دليل تخريب زيستبوم و همچنين شكار زياد در حال انقراض است.
راسوي پا سياه (در حال انقراض)
راسوي پا سياه (Black Footed Ferrets) يكي از بحرانيترين گونههاي در حال انقراض ايالات متحدهي آمريكا است و حتي در دههي ۱۹۷۰، اين گونه را منقرضشده اعلام كردند اما خوشبختانه اين حيوان در ۱۸ زيستگاه متفاوت يافت ميشود. دلايل اصلي خطر انقراض اين گونهي راسو تخريب زيستگاه، شيوع بيماريهاي جديد و مهمترين آن، كاهش شديد غذاي اصلي اين حيوانات يعني سگ دشتي است. اين حيوانات در حال حاضر بهشدت مورد حفاظت قرار دارند.
گورخر گروي (در حال انقراض)
گورخر گروي (Grevy’s Zebra) بزرگترين و زيباترين گونهي گورخر و خانه اصلي آنها آفريقا است. اين گونه بهعلت تخريب زيستبوم و تبديل به چراگاه دامها و همچنين چندپاره شدن محيط زندگي و جدا افتادگي در معرض انقراض قرار دارند.
كركس ريشدار (در حال انقراض)
كركس ريشدار (Bearded Vultures) بيشتر در مناطق مرتفع كوهستاني آسيا و اروپا زيست ميكنند. اين كركس تهديدي جدي براي برهها و كودكان به شمار ميآيد و خوراك اصلي آن از مغز استخوان تهيه ميشود كه براساس گزارشهاي بنياد جهاني طبيعت تنها ۱۰ هزار نمونه از آنها باقي است.
گيبون ابلق (در حال انقراض)
گيبون ابلق هم با اين ظاهر بامزهاي كه دارد جز حيوانات در حال انقراض محسوب ميشود. متاسفانه امروزه حدود ۴۷ هزار از اين گونه در دنيا باقي مانده و اين گونه از گيبون در معرض نابودي قرار گرفته است. گيبون ابلق بومي كلمبيا، لائوس و تايلند است و لابهلاي درختان جنگلي زندگي ميكند. تخريب محيطزيست و جنگلهاي محل سكونت اين گيبونها و همينطور شكار بيرويه از دلايل اصلي كاهش جمعيت و انقراض آنها هستند. اميدوار هستيم با اقداماتي نابودي اين گونه گيبون جلوگيري شود و باز هم شاهد زندگي و سكونت اين گيبونهاي بامزه باشيم.
ميمون شبگرد هندي (در حال انقراض)
براساس جدول سازمان بينالمللي حفاظت محيط زيست كه در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، ميمون شبگرد هندي يكي از گونههاي جانوري است كه شديدا در معرض انقراض قرار دارد. دولت مالزي اين جانوران را در منطقهاي محافظتشده در بورنئو، جايي كه براي نخستين بار تعداد زيادي از آنها يافت شدند نگهداري ميكند. اين جانوران به مراقبت شديدي نياز دارند و در غير اينصورت در آيندهاي نه چندان دور اثري از آنها باقي نخواهد ماند.
سياهگوش ايراني (در حال انقراض)
اين سياهگوش بهعنوان تنها نمونهي در دسترس و قابلمطالعه، مانند گنجينه يا ذخيرهي ژنتيكي باارزش، در شرايطي غيراستاندارد در پارك ملي پرديسان تهران رها شده و مورد بيمهري مسئولان و متخصص كارشناسان حيات وحش قرار گرفته است. در صورتي كه بيتوجهي نسبت به حفظ و مطالعهي اين گونه ادامه داشته باشد، آيندهاي نامعلوم و بهدنبال آن نابودي قطعي اين گونهي ناياب را شاهد خواهيم بود.
سياهگوش از راستهي گوشتخواران و در دستهي گربهسان كوچك ايراني قرار دارد. همچنين دستوپايي بلند، دمي بسيار كوتاه با توك پهن، سياهرنگ و يك دسته مو به طول ۴ سانتيمتر روي گوشههايش دارد كه بهدليل داشتن جثهاي بزرگ و خالهاي روي بدنش، معمولا با پلنگ اشتباه گرفته ميشود.
اين گونه بهصورت انفرادي زندگي ميكند و بهدليل روزگرد بودن، برخلاف ديگر گربهسانان شبگرد، بيشتر در معرض تهديد و خطر قرار دارد. پراكندگي آن در ايران، در مناطقي از آذربايجانشرقي و غربي شروع ميشود و تا نواحي زنجان، قزوين و جنوب گرگان ادامه پيدا ميكند. حضور سياهگوش در اين مناطق براساس مشاهدات تصادفي محيطبانان يا گزارشهاي ثبتشده است و تا به حال مطالعههاي علمي و دقيقي از طرف متخصص كارشناسان چه خارجي و چه ايراني روي اين گوشتخوار ايراني صورت نگرفته است. اين اطلاعات بهصورت پراكنده و از طريق گزارشهاي مشكوك مردمي بهدست آمده است و هيچ كار متخصص كارشناسي و علمي دربارهي مطالعات رفتاري، ژنتيكي و پراكندگي اين حيوان كه با گونههاي مشابه خود در آمريكاي شمالي و اروپا تفاوت دارد، انجام نشده و فقط به مطالعههاي مختصر روي پوست تاكسيدرميشدهي اين گونه در يك يا دو موزه اكتفا شده است.
انجام نشدن مطالعات و طرحهاي پژوهشي در رابطه با اين گونه، در حالي ادامه دارد كه زيستگاه اين حيوان بهدليل مديريت ناصحيح حفاظتي و پيشروي مناطق مسكوني و كشاورزي، در حال تخريب و طعمههاي قابلتغذيهي آن هم بهواسطهي اين تخريبها و شكارهاي بيرويه كاهش پيدا كرده است. بهطوري كه بعد از گذشت زماني نه چندان دور، نام اين گونه هم مثل ببر و شير ايراني در فهرست حيوانات منقرضشده قرار خواهد گرفت بدون اينكه حتي مطالعهاي روي آن صورت گرفته باشد.
لاكپشت پوزه عقابي ايراني (در حال انقراض)
اين لاكپشت كه در خطر نابودي قرار دارد، به كمك پوزهي عقابيش، غذاي اصلي خود را كه اسفنج دريايي هست، از بين مرجانها بيرون ميآرود. در ايران زيستگاه اين لاكپشت خليج فارس است و در ساحل تخمگذاري ميكند؛ استفاده از تخم اين جانور باعث شده است اين لاكپشت كه در معرض انقراض قرار بگيرد.
گربه پالاس ايراني (در حال انقراض)
نام اين گربه نيز در ليست قرمز انقراض قرار گرفته است و نسبت به جثهاش از تمام گربههاي ديگر موهاي بلندتر و پرپشتتري دارد. بهاندازهي يك گربه اهلي اما از آن پرتر و دست و پاهايش كوتاهتر و رنگ بدن اين گربه خاكستري روشن است كه به زرد يا قرمز تمايل دارد. همچنين نوك موهايش سفيد است كه به آن ظاهري يخ زده ميدهد و روي گونههاي موهاي بلند دو نوار تيره واضح دارد.
گوزن زرد ايراني (در حال انقراض)
خطر انقراض نسل گوزن زرد ايراني، دوستداران محيط زيست و حياتوحش را بهشدت نگران كرده است. شوري آب جزيره اشك درياچه اروميه، پساب سمي شركتهاي نفتي در چغازنبيل، تخريب زيستگاهها در دشت ارژن و زبالههاي شهري و بيمارستاني بابل، از مهمترين دلايل در خطر انقراض قرار گرفتن نسل گوزن زرد ايراني به شمار ميرود. گوزن زرد ايراني شاخهاي بلند و پهن، ۱۵۰ تا ۲۴۰ سانتيمتر بدن و ۱۶ تا ۲۰ سانتيمتر دم دارد.
شاهروباه ايراني (در حال انقراض)
شاهروباه كمي از روباه قرمز (معمولي) كوچكتر است و در صورت خود دو نوار سياه و بسيار مشخص دارد كه از چشمها به طرف بيني امتداد يافتهاند. دمي بسيار بلند و پرمو دارد كه رنگ موهاي انتهاي آن به سفيدي دم روباه معمولي نيست و گوشها بزرگ و در قاعده بسيار پهن هستند. در مناطق شرق خراسان، كرمان، فارس، رباط پشت بادام يزد و اصفهان مشاهده شده و زيستگاهش استپهاي كوهستاني و مناطق نيمهبياباني است.
عادات اين روباه بسيار بازيگوش و باهوش احتمالا شبيه ساير روباهها است و ميتواند مدتها با سرعت ۵۰ كيلومتر بر ساعت بدود. شبزي (nocturnal) است، با اينكه تنها يك جفت انتخاب ميكند، تكهمسري (Monogamy) است ولي تنها به شكار ميرود، همه چيزخوار است و معمولا ازحشرات و ميوهها تغذيه ميكند.
يوزپلنگ ايراني (در حال انقراض)
براساس گفتهي متخصص كارشناسان، يوز ايراني كه جزو تيرهي خاص از يوزپلنگ در غرب آسيا است در معرض انقراض قرار دارد بهطوري كه طبق انديشه متخصصين متخصص كارشناسان محيطزيست تخمين زده ميشود كمتر از ۶۰ قلاده يوز ايراني در تمام ايران زيست كند. براي كسب آمار دقيقي از تعداد اين نوع جانور ناياب دوربينهايي در محلهايي كه احتمال حضور اين جانور وحشي ميرود كار گذاشته شد تا آمارگيري دقيقتري صورت گيرد.
پلنگ ايراني (در حال انقراض)
هنگامي كه نام پلنگ ايران (Persian Leopard) برده ميشود منظور زيرگونهي "Panthera pardus saxicolor" است و اعتبار اين زيرگونه در سالهاي اخير تأييد شد. اعضاي اين زيرگونه اغلب در ايران زيست ميكنند اما در تركمنستان، قفقاز، تاجيكستان، ازبكستان، ارمنستان، بخشي از تركيه، افغانستان و شايد كردستان عراق نيز حضور دارند.دامنهي پراكنش كامل آن را بهطور دقيق نميدانيم زيرا هرچند كه پلنگ از بسياري جهات جانوري مهم به شمار ميآيد، متاسفانه اطلاعات لازم دربارهي پراكندگي و تغييرات درون گونهاي آن وجود ندارد.
فقط ميدانيم گسترش جغرافيايي نسبتا وسيعي دارد كه ايران در مركز آن قرار ميگيرد اما محدود به ايران نميشود. آنطور كه ركوردهاي شكارچيان نشان ميدهد پلنگ ايران اگر بزرگترين زيرگونه نباشد بهحتم يكي از بزرگجثهترين زيرگونههاي پلنگ در دنيا است. اتحاديهي جهاني حفاظت از طبيعت و منابع طبيعي (IUCN) گاهي در فهرست سرخ خود براي بعضي زيرگونهها رتبهاي بالاتر از گونهي مربوطه در انديشه متخصصين ميگيرد، براي مثال گونهي پلنگ را آسيبپذير (vulnarable) و زيرگونهي پلنگ ايراني را در خطر انقراض طبقهبندي ميكند.
روباه تركمني (در حال انقراض)
جثهي اين روباه كوچكتر ولي دست و پايش بلندتر از روباه قرمز و مشخصهي اصلي اين روباه دم كوتاهي است كه برخلاف ساير گونهها به زمين نميرسد. رنگ موهاي انتهائي دم برخلاف روباه معمولي و روباه شني، قهوهاي تيره يا سياه و رنگ پشت آنها دارچيني روشن است. در فصل زمستان موهاي بسيار بلند و بهرنگ خاكستري متمايل به سفيد دارد بهطوري كه فقط نوك گوشها ديده ميشود؛ پوشش تابستاني كوتاه و بهرنگ نخودي متمايل به قرمز است.
زيستگاهش معمولا وابسته به نقطه خاصي نيست و بيشتر در حال حركت است و از لانههاي ساير جانوران كه در راه ميبيند استفاده ميكند. در ايران فقط در نواحي تركمن صحرا زندگي ميكند و پراكنش جهاني شامل تركستان، مغولستان، افغانستان، شمال منچور و چين تا تبت است. در گروههاي كوچك يا جفتجفت ديده ميشود ولي بهتنهايي شكار ميكند. معمولا در لانهي متروك جانوراني مثل گوركن ساكن ميشود، بسيار چابك و بازيگوش است و ميتواند از درختان بالا برود. در گذشته شكار آن با عقاب متداول بود و بعضي مردم نيز آن را بهعنوان حيوان خانگي نگهداري ميكردهاند.
از جوندگان كوچك، خرگوش، خزندگان، پرندگان، قورباغه، حشرات و لاشه حيوانات تغذيه ميكند و معمولاً پوست خارپشتهايي كه توسط اين حيوان شكار شدهاند در نزديك لانهاش مشاهده ميشود. بهعلت با ارزش بودن پوستش، شكارچيان با استفاده از وسيلهي نقليه موتوري آن را تعقيب و شكار ميكند، به همين علت تعداد اين روباه بهشدت كاهش يافته است و خطر انقراض آن را تهديد ميكند.
روباه شني ايراني (در حال انقراض)
روباه شني كوچكتر از روباه قرمز ولي گوشهايش بزرگتر است، رنگ پشت گوشهايش برخلاف روباه قرمز سياه نيست و معمولا بهرنگ پشت بدن يعني زرد متمايل به نارنجي است. در دو طرف صورت دو نوار قهوهاي متمايل به سياه ديده ميشود كه از دو طرف چشمها به گوشهي دهان امتداد يافتهاند. رنگ موهاي دمش، زرد متمايل به قهوهاي و انتهاي آن سفيد است و در بين پنجههاي دست و پا، موهاي بلندي وجود دارد كه مانع فرورفتن حيوان در شن ميشود.
شبگرد است، معمولاً در روز ديده نميشود و بهصورت انفرادي يا در دستههاي كوچك ديده ميشود. از حشرات، پستانداران كوچك، خزندگان، لاشهي حيوانات، مواد گياهي مانند برگ، دانههاي آبدار و صيفيجات تغذيه ميكند. طول عمر در اسارت حدود ۵.۶ سال است و بهعلت زندگي در مناطق بياباني و دور از دسترس به انديشه متخصصين ميرسد خطر چنداني نسل اين حيوان را تهديد نميكند اما تعداشان نسبت به گذشته بسيار كمتر شده است. در سالهاي ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ اكثر روباههاي شني پارك ملي كوير بهعلت نامشخصي كه احتمالا به طعمههاي مسموم كار گذاشته شده توسط دامداران براي كشتن گرگها بوده است، نابود گرديدهاند.
پلنگ آمور (در حال انقراض)
آخرين مورد از حيوانات در حال انقراض پلنگ آمور (Amur leopard) است. متاسفانه در حال حاضر كمتر از ۶۰ حيوان شناختهشده از اين گونه در حياتوحش وجود دارند. تغييرات آبوهوا و شرايط جوي، تخريب زيستگاه و شكار بيرويه و غيرقانوني از جمله عوامل اصلي نابودي و انقراض اين حيوان هستند. پلنگ آمور كه پلنگ كرهاي هم ناميده ميشود بومي شرق روسيه، شبهجزيرهي كره و شمال شرقي كشور چين است. نسل اين پلنگها در چين و كره تا مرز نابودي پيش رفته است و تنها در مناطقي از روسيه تعداد محدودي از اين پلنگها همچنان زندگي ميكنند.
هم انديشي ها