تخريب وسيع جنگلهاي آمازون در برزيل و تاثيرات نامطلوب حاصل از آن
حوضهي رودخانه مركز آمريكاي لاتين كه آمازون ناميده ميشود، تقريبا بهاندازهي استراليا است. اين حوضه كه طي شكستن صفحات تكتونيكي زمين ايجاد شده است، مهد درياهاي داخلي و درياچههاي قارهاي است. اين سرزمين پوشيده از آب و گياه، يكپنجم ازاكسيژن زمين را توليد ميكند، قرنها كربن را در خود ذخيره كرده و مانع از رسيدن گرما به سطح زمين ميشود. بيست درصد از آب شيرين جهان در رودخانهها، گياهان، خاك و هواي اين منطقه در گردش است. اين منطقه رطوبت چندين سيستم سيارهاي را تغذيه و تنظيم ميكند. رودخانههاي اتمسفري حاصل از اين منطقه رطوبت را به سرزمينهاي دورتر آمريكاي جنوبي برده و آن را بهصورت باران آزاد ميكنند. طي نيم قرن گذشته، حدود يكپنجم يا حدود ۷۸ ميليون هكتار از اين جنگلها در برزيل تخريب و سوزانده شده است. اين جنگلزدايي تاريخي، موجب ايجاد اختلالاتي در اقليم و الگوي بارش منطقه شده و چنان كربني را وارد اتمسفر كرده است كه مزاياي اين جنگلها را بهعنوان منبعي براي ذخيرهي كربن، خنثي كرده است.
نمايي از سرزمين بومي Uru-Eu-Wau-Wau در ايالت روندونيا در برزيل كه در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶ در حال سوختن است
دانشمندان هشدار ميدهند كه از دست دادن يك پنجم ديگر از جنگلهاي باراني برزيل موجب آغاز يك حلقهي بازخورد بهنام «خشكيدگي جنگل» خواهد شد كه در آن جنگلها در يك سيستم آبشاري شروع به خشك شدن و از بين رفتن ميكنند. اين وضعيت ديگر تحت كنترل انسان نخواهد بود و ميتواند چنان حجمي از كربن را وارد اتمسفر كند كه رطوبت موجود در اتمسفر را تهي كرده و رودخانههاي اتمسفري و زميني را بخشكاند. با سرعت جنگلزدايي فعلي چنين اتفاقي ميتواند طي يك نسل رخ دهد.
نماهايي از عواقب جنگلزدايي در آمازون در ۲۴ سپتامبر سال ۲۰۱۶
منطقهي قرمز
يك روز صبح در ماه آوريل، يك قايق موتوري در پيچ بالادست رودخانهي روستاي كاماراپا، محل زندگي مردم بومي آپورينا در جنوب غربي آمازون برزيل ظاهر شد. چندين فرد آپورينايي بهطور فشرده در كنار هم درون قايق جاي گرفته بودند. قبل از اين، تعداد زيادي قايق ديگر نيز رسيده بود. آنها قصد داشتند درمورد وضعيت اضطراري پيش آمده با هم مشورت كنند. در سالهاي اخير، قانونشكنها با ارههاي برقي به جان درختان اعماق سرزمينهاي بومي و ديگر جنگلهاي محافظت شده در برزيل افتادهاند. آنها كه از زمان انتخاب بولسونارو بهعنوان رئيس جمهور، جرات زيادي پيدا كردهاند، بيپروا در حال حمله به مناطقي همچون سرزمينهاي مردم آپورينا در اعماق ايالت آمازوناس هستند. رئيس مردم آپورينا ميگويد:
با حضور بولسونارو، تهاجمات بدتر و بدتر ميشود. پروژهي او براي آمازون، كشاورزي تجاري است. او اگر اين كار را متوقف نكند، حقوق ما را زير پا ميگذارد و اجازهي حملهي گستردهاي را به جنگل ميدهد. گرفتن زمين چيز جديدي نيست ولي درحال تبديل شدن به مسئلهي مرگ و زندگي است.
مردم آپورينا در يك سالن اجتماعات داراي سقف كاهگلي جمع ميشوند تا از ترسهاي خود سخن گفته و چارهاي براي اشكال خود پيدا كنند. آنها مدتي پيش نيز اين كار را انجام دادند. در ماههاي ژوئيه و اوت، باران متوقف ميشود و رودخانهها فروكش ميكنند (مسيرهاي سفر مردم). در اين وضعيت زمان سفر به روستاها و شهرهاي اطراف افزايش پيدا ميكند. اين وضعيت خبر از وقوع آتشسوزيهاي مكرر را نيز ميدهد. سال گذشته، طي اين آتشسوزيها هزار هكتار از جنگلهاي قلمرو مردم آپورينا از بين رفت. در چنين شرايطي زمينگيرها نيز به كار خود مشغولند. آنها براي ايجاد چراگاه درختان زيادي را از بين برده و بقاياي آنها را آتش ميزنند و سپس با استفاده از هليكوپتر روي خاكسترهاي خاموش بذر علوفه ميپاشند.
داسيلوا يكي از اهالي اين روستا، ميگويد:
ما ميدانستيم كه منطقهي قرمز درحال حركت بهسوي ما است ولي انتظار نداشتيم كه با اين سرعت از هر جهت پيشرفت كند. ما ميدانيم وقتي دولت كاري نكند، چه اتفاقي ميافتد. ما ميدانيم كه جنگل با چه سرعتي ميتواند ناپديد شود.
بهگزارش ايمازون، يكي از مراكز پژوهشي برزيل، جنگلزدايي در نخستين ماههاي سال ۲۰۱۹ درمقايسهبا دورهي مشابه سال گذشته، ۵۰ درصد افزايش پيدا كرده است. نيمي از اين جنگلزداييها بهصورت غيرقانوني در مناطق حفاظتشده رخ داده است. در ايالت آمازوناس، سرزمينهاي بومي حدود يكسوم از جنگلها را تشكيل ميدهند. طي جنگلزدايي افسار گسيختهي دههاي ۱۹۷۰، ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، كماني از آتش به اعماق جنگلهاي آمازون غربي نفوذ كرد. در اواخر دههي ۱۹۸۰، آتشي مواج از شهر شمالي بلم به ايالتهاي پارا، ماتو گروسو، روندونيا و اكري رسيد. اين آتش در روندونيا چنان وسيع بود كه دود و خاكستر حاصل از آن با چشم غيرمسلح فضانوردان قابل مشاهده بود.
جنگلهاي سوخته در آمازونيا در اوت ۱۹۸۹
همچون گذشته، امروز بار ديگر آتش در آمازون شعله گرفته است و خبر از توسعهي كشاورزي تجاري در سايهي پرورش گاو و كشت سويا ميدهد. بولسونارو و متحدانش عهد كردهاند كه اين روند را به اسم پيشرفت تسريع كنند. انجام اين كار مستلزم حذف قوانين جديد و آژانسهايي است كه براي حفاظت از جنگلهاي باراني تأسيس شده است. مردم آپورينا حرفهاي زياد دارند. آنها خواستار گسترش گشتهاي مسلح، ايجاد شبكهاي از ايستگاههاي نظارتي مجهز به راديو، همكاري با گروههاي قومي همسايه و دسترسي به متحدان بالقوه در برزيل و دولتهاي خارجي هستند. فابيانا آپورينا، يكي از زنان حاضر در گردهمآيي روستا ميگويد:
ما كاري را كه بتوانيم انجام ميدهيم، سازماندهي ميكنيم، نظارت ميكنيم، درخواست ميدهيم. ما جنگجو هستيم و براي دفاع از خود و جنگل بسيج خواهيم شد اما ما نياز به كمك داريم.
گردهمايي با تهيهي پيشنويس نامهاي خطاب به سازمان حمايت از حقوق ساكنان بومي برزيل (FUNAI) و وزارت امور عمومي، به پايان ميرسد. در اين نامه آمده است:
قلمرو ما مورد حمله قرار گرفته است و ما احساس رهاشدگي ميكنيم. ما از دولت ميخواهيم كه براي گذشته و ارتباط عميق ما با اين سرزمين، ارزش قائل باشد. جنگلزدايي درحال پيشروي بهسوي ما است. براساس حقوق ما در قانون اساسي، سرزمينمان بايد براي فرزندانمان تضمين شود. اگر دولت اين كار را نكند، ما خود وارد عمل ميشويم.
كودكي در ۱۰ ژوئن ۲۰۱۹ در خانهاي در Uru-Eu-Wau-Wau. مهاجران سفيدپوست در دهه ي ۱۹۷۰، جنگ و بيماري را براي اين قبايل به ارمغان آوردند؛ امروزه تنها ۲۰۰ عضو از Uru-Eu-Wau-Wau باقي ماندهاند
راهپيمايي به سمت غرب
هيچ سيگنال تلفن يا راديويي به روستاي كاماراپا كه در جنوب آمازوناس در دشت سيلابي رود پوروس واقع شده است، نميرسد، بنابراين اخبار خارج از منطقه به كندي و ازطريق قايقها به مردم ميرسد. در روز صبح ۲ آوريل، اخباري از تصميمگيريهاي بولسونارو به روستا رسيد. والاس، يكي از اهالي اين روستا ميگويد:
بولسونارو درحال ارتقاي مدل ديكتاتوري است. اين همان نژادپرستي است؛ همان برنامهها براي آمازون. اين دولت نيز درجهت تلاش براي نابودي ما و فرهنگ ما همچون گذشته از زبان ژنرالها استفاده ميكند. ما در گذشته دربرابر آنها جنگيديم و دوباره اين كار را خواهيم كرد. چيزي كه ما اكنون به آن نياز داريم، شجاعت است.
در دههي ۱۹۳۰، رئيس جمهور، ژتوليو دورنليس وارگاس خواستار جنبشي بهنام «راهپيمايي به غرب» شد. او ميخواست اين منطقه از برزيل را توسعه داده و با استقرار مردم و نيروها در اين منطقه از آن دربرابر تهاجم عوامل خارجي محافظت كند. ۳۰ سال بعد، آرزوي تحققنيافتهي ژتوليو فرصتي براي تحقق پيدا كرد. در اين زمان، طرحهاي ۵ سالهاي تعريف شد كه هدف آن غرق كردن آمازون در تمدن بود. نيروهاي دولتي از هنگام صبح تا غروب درحال ايجاد مسيرهايي در اين مناطق بودند. همزمان، تبليغات تلويزيوني مردم را به مهاجرت به اين بخشها تشويق ميكرد. آنها يك آمازون متحولشده را تجسم ميكردند: مجموعههاي متراكمي از مزارع كوچك كه ازطريق شبكههاي قدرتمند جادهها و بزرگراهها با بندرگاهها و بازارهاي جهاني مرتبط باشد. بهگفتهي يكي از ژنرالهايي كه رهبري كودتاي ۱۹۶۴ را برعهده داشت:
اشغال آمازون چنان پيش ميرفت كه گويي در حال يك جنگ استراتژيك هستيم.
پسر بچهاي درحال تماشاي سربازان در جريان صف آرايي سازماندهي شده بهوسيلهي ژوآو گولارت در ريو دو ژانيرو در تاريخ ۱۳ مارس سال ۱۹۶۴
اين وضعيت موجب از بين رفتن مشاغل روستاييان شد، راهحلهاي نظامي براي حل اشكال اين جهنم سبز به بنبست رسيد و رژيم نتوانست بهشتي را كه وعده داده بود، بنا كند. در سال ۱۹۸۸، وقتي پس از بازگشت حكومت غيرنظامي، قانون اساسي جديد تصويب شد، بيش از يكدهم از آمازون برزيل سوخته و تخريب شده بود. جمعيت بومي برزيل در وضعيت بدي قرار گرفته بودند و از يكي دو ميليون نفر در آغاز قرن، در پايان دههي ۱۹۸۰ بهحدود ۲۰۰ هزار نفر رسيد. پس از آن جمعيت بومي رشد كرد و به وضعيت اول خود رسيد. اين تغيير حاصل تلاشهاي دولت درجهت محدود كردن جنگلزدايي و معكوس كردن روند آن بود. طبق قانون اساسي جديد، انجام فعاليتهاي صنعتي و پاكسازي در ۴۳ درصد از مناطق آمازون ممنوع شد و نيز محدوديتهايي براي فعاليت در ديگر مناطق اعمال شد. در اين زمان يك سازمان نظارتي و اجرايي حفاظت از محيط زيست بهنام IBAMA تأسيس شد. درنتيجهي اين تلاشها، اگرچه جنگلزدايي هرگز متوقف نشد اما اين فرايند كه در سال ۲۰۰۴ به اوج خود رسيده بود، وارد يك دهه كاهش شد.
سرانجام رونق جهاني كالا روند كاهشي جنگلزدايي را متوقف كرد. در سال ۲۰۱۲، با رشد قدرت سياسي زمينداران در كنگرهي برزيل، جنگلزداييهاي قانوني و غيرقانوني آغاز شد. در اين زمان، اين گروه از قدرتمداران با طرح يك كودتاي نرم عليه ديلما روسف، رئيسجمهور وقت برزيل، فرصتي براي جانشين او يعني ميشل تمر كه درمورد زمينگيران و قوانين بردهداري برزيل سختگير نبود، مهيا كردند. در همان سال، دولت ماتوگروسو ممنوعيت استفاده از روشي بدنام را براي پاكسازي جنگل برداشت. در اين روش كه به زبان محلي correntao ناميده ميشود، از دو تراكتور استفاده ميشود و زنجيرهايي به آنها بسته شده كه هرچه در مسير باشد را پاكسازي ميكند. يكي از مقامات FUNAI كه خواسته نامي از او برده نشود، وضعيت نامناسب سالهاي اخير را شرح ميدهد:
از سال ۲۰۱۲، همه چيز هر سال بدتر ميشد. تهاجمهاي بيشتر، آتشسوزيهاي بيشتر، قطع بودجهي FUNAI و IBAMA. از زمان انتخابات اين اشكالات روزبهروز بدتر شده و هر روز يك اتفاق بد ميافتد.
گروهي متشكل از ۱۵ مرد با استفاده از تيغهاي بزرگ و سنگين ميتوانند طي يك هفته خطوطي در طول ۲۰ كيلومتر جنگل را پاك كنند
طي چندين ساعت پس از مراسم سوگند، بولسونارو، كليهي سياستهاي جنگل را به وزارت كشاورزي منتقل كرد. اين انتقال شامل FUNAI نيز ميشد. دولت بودجهي اين سازمان را نيز كاهش داد. پستهاي نظارتي در مناطق پرخطر سرتاسر آمازون رها شد و اغلب براي حل درگيريهاي خشونتآميز مرتبط با زمين، تنها يك فرد مسئول گماشته شد. در همين حين، تعداد كاركنان IBAMA كاهش يافت و از بودجهي آن نيز كم شد. افسران پليس جايگزين مسئولان مؤسسهي حفاظت ICMBio شدند. چيزي كه بهگفتهي روزنامههاي برزيلي «نظاميسازي محيط زيست» بود. مقام رسمي FUNAI، آيندهي اين تصميمگيريها را چنين ترسيم ميكند:
با اين دولت، طي ۳۰ سال، شايد هم ۱۵ سال، تمام زمينهاي بين اينجا و لابرآ جنگلزدايي خواهد شد. اين بهمعناي خداحافظي با پوروس و گياهان بيشماري است كه آپورينا مدتها درحال مطالعهي آنها بوده است. پوروس و رودخانههاي آن سوليموس را تغذيه ميكنند. ايجاد اختلال در اين سيستم ميتواند اثرات پاييندست گستردهاي در مناطقي كه هنوز جنگلزدايي به آن نرسيده است، داشته باشد. بوميان ارتباط بين اين سيستمهاي شكننده را قبل از ما درك كرده بودند؛ پيوند بين جنگلها و رودخانهها و اينكه چگونه جنگلزدايي روي باران و آب اثر ميگذارد. قبل از اينكه كسي درمورد تغييرات اقليمي چيزي بگويد، آنها در تلاش بودند كه به ما هشدار دهند.
چراي گاوها در نزديكي شهر آريكوميس در روندونيا در سال ۲۰۱۸. اين ايالت غربي برزيل داراي يك صنعت ۴ ميلياد دلاري گاو است
در ايالت روندونياي مركزي، چراگاههايي با وسعتي بيانتها به چشم ميخورند. اين مناطق زماني پوشيده از جنگلهاي باراني بود. در سال ۱۹۷۰، جادهاي ساخته شد كه ماتو گروسو را به پورتو وليو متصل ميكرد. شهركنشينها به اين منطقه هجوم آوردند و جوامع بومي در معرض بيماري و خشونت قرار گرفتند. آريما يكي از ۲۰۰ فرد بازمانده از مردم بومي جاپائو، بهخاطر ميآورد:
ما عقبنشيني ميكرديم و هر زمان از روي تپهها نگاه ميكرديم، احساس امنيت ميكرديم. ما فكر ميكرديم كه آنها هرگز به ما نخواهند رسيد. ما فكر ميكرديم جنگل خيلي بزرگ است.
سفيدپوستان در حال آمدن بودند. آنها به مزارع ميآمدند، چوب برداشت ميكردند، گاو پرورش ميدادند و بهدنبال سنگهاي باارزش منطقه را معدنكاري ميكردند. برخي از اين گروههاي مهاجم هرجا بوميان را ميديدند، آنها را قتلعام ميكردند. مردم جاپائو در پاسخ به اين شرايط، جنگ را شروع كردند. آريما ميگويد:
ما به سفيدها گفتيم بروند ولي آنها گوش ندادند. ما آنها را كشتيم و خانههاي آنها را سوزانديم.
در سال ۱۹۸۱، سل، آنفلوآنزا، آبله و سرخك به اين مردم هجوم آورد و رهبران گروههاي بازماندهي جاپائو براي صحبت درمور آتشبس با FUNAI ملاقات كردند. آريما ميگويد:
ما صلح را پذيرفتيم زيرا آنها گفتند كه از سرزمين ما محافظت خواهند كرد.
تقريبا در همين زمان بود كه مقامات بانك جهاني واشنگتن قبول كردند كه به ژنرالهاي برزيلي كه بهدنبال ۱/۶ ميليارد دلار بودند كه ناكامي خود از جنبش راهپيمايي بهسوي غرب را جبران كنند، كمك كنند. جادهاي كه شريان اصلي برنامهي توسعه بود، در جريان فصول باراني به باتلاق تبديل ميشد و در طول فصول خشك از شدت ناهمواري قابل عبور نبود. براي رسيدن به غرب بايد اين جاده هموار ميشد. بانك جهاني از اين ايده حمايت كرد اما گروههاي داخلي هشدار دادند كه ايجاد جادهاي به طول ۱۵۰۰ كيلومتر موجب تسريع فاجعهي زيستمحيطي و بشري در اين منطقه خواهد شد. اين دقيقا همان چيزي بود كه اتفاق افتاد. درنتيجهي اين امر، بيشترين نرخ جنگلزدايي در برزيل رخ داد، جمعيت گاوهاي اين منطقه ۳ هزار درصد افزايش يافت و به اين ترتيب نخستين بيابان سبز آمازون ايجاد شد.
تصويري از نخستين تماس بين قبيله و ماموران FUNAI در دست يكي از مردم بومي
در غرب روندونيا، مردمان كاريپونا با تهاجم گستردهاي از سه طرف روبهرو شدند؛ در شمال شرقي جنگلهاي سوروئي بهوسيلهي معدنكاران الماس چنان مورد تاختوتاز قرار گرفت كه جوامع بومي مجبور به ترك محل شدند. در ماه مارس، وزارت معادن اعلام كرد كه ممنوعيت معدنكاري صنعتي را در مناطق بومي لغو ميكند. اين فقط زمينهاي بومي نبودند كه مورد حمله قرار گرفتند بلكه مناطق محافظت شده نيز مورد حمله واقع شدند. بهعنوان پيامدي از چراغ سبز دولت، قطع درختان بهصورت قانوني افزايش پيدا كرد. در ماه آوريل، بولسونارو شخصا مانع از تخريب تجهيزات سنگين مصادره شده حين يك عمليات ضد قطع درختان شد. قدرت ازبينبردن ابزار گرانارزش قطعكنندگان درختان و معدنكاران موثرترين عامل بازدارنده آژانس IBAMA بود اما رئيسجمهور در ويدئويي كه در رسانههاي اجتماعي منتشر شد، گفت:
روش كشور سوزاندن ماشينآلات نيست.
گرايش به سوزاندن درختان بهجاي ازبينبردن تجهيزات مورد استفاده براي قطع درختان، بهزودي پايههاي اقتصاد كشاورزي تجاري ايالت را تضعيف خواهد كرد. جنگلزدايي موجب اختلال در اقليم اين منطقه و سرتاسر غرب آمازون ميشود و نيز باعث تأخير محسوسي در زمان آغاز فصل بارندگي خواهد شد. به اين ترتيب، سرزمين آمازون بار ديگر فاجعهاي بزرگ را تجربه خواهد كرد كه تأثير آن گريبانگير عاملان اين اتفاق نيز خواهد شد. دانيل پيكسوتو، يكي از مقامات پليس فدرال ميگويد:
جنگلهاي محافظتشدهي Uru-Eu-Wau-Wau از حوزههاي رودخانه در اين ايالت محافظت ميكنند. تمام آبهاي ما از آنجا سرچشمه ميگيرند. بههمين دليل است كه ما خشكسالي نداريم. حتي از مانديشه متخصصين كشاورزي تجاري و پرورش گاو نيز اين منطقه يك منطقهي استراتژيك است كه بايد حفظ شود.
مردم Uru-Eu-Wau-Wau بهمنظور يافتن پاكسازيهاي غيرمجاز به گشتزني ميپردازند
در حاشيهي شمال غربي سرزمين Uru-Eu-Wau-Wau، يك منطقهي جنگلي با وسعت حدود ۱۸ هزار كيلومتر مربع در جنوب روندونيا واقع شده است. اين ناحيه در قلب منطقهي قرمز قرار گرفته و هدف شمار رو به افزايش مهاجماني است كه بهدنبال پرورش گاو در اين منطقه هستند. بهگفتهي آواپو، يكي از مردم محلي:
انتخابات موجب شد زمينگيران نترسند. آنها ميدانند كه بولسونارو مانند آنها فكر ميكند؛ كه ما كار نميكنيم، كه ما لياقت داشتن زمينهاي زيادي را نداريم. شايعاتي وجود دارد كه رئيسجهمور قلمرو ما را به آنها خواهد دارد. آنها فكر ميكنند كسي جلوي آنها را نخواهد گرفت.
آواپو و مردم ديگر بهدنبال مناطق قطع درختان ميگردند. او ميگويد:
يگ گروه ۱۵ نفري با استفاده از تيغهاي بزرگ و سنگين ميتوانند خطهايي به طول ۲۰ كيلومتر از جنگل را در طول يك هفته پاك كنند. هنگامي كه باران متوقف ميشود، آنها با اره بر ميگردند تا درختان كوچكتر را ببرند و راهي براي تراكتورها بسازند. آنها آنچه باقي مانده است را ميسوزانند. در ماه نوامبر، قبل از اينكه باران دوباره آغاز شود، بذرها را ميپاشند. اين گياهان سريعا رشد كرده و تبديل به چراگاه ميشود.
در بسياري از موارد سعي در متوقف كردن اين روند بهمعناي رويارويي با افراد مسلحي است كه بهراحتي ميتوانند دست به كشتن مردم بزنند. با عقب كشيدن دولت از موضوع حفاظت از جنگلها، بايد روشهاي ديگري براي برخورد با اين اشكال پيدا كرد. از سال ۲۰۰۳ به بعد، بيش از ۶۰۰ قتل مرتبط با زمين در برزيل ثبت شده كه اكثر آنها در منطقهي آمازون رخ داده است. شمار اين قتلها در سال ۲۰۱۸ حدود ۲۰ درصد افزايش داشته است. بيشتر قربانيان، بوميان و ديگر ساكنان محلي جنگلها هستند كه بهعلت محافظت از زمينهاي خود دربرابر فعاليتهاي غيرقانوني استخراج كشته ميشوند.
در حاشيهي سرزمين Uru-Eu-Wau-Wau، جايي كه جنگل با اراضي خشك پرورش گاو برخورد ميكند، تفاوت دو بخش از زمين همچون تفاوت بين روز و شب است
در بخشي از سرزمين Uru-Eu-Wau-Wau منطقهاي ديده ميشود كه جنگل به پايان ميرسد و زمينهاي كشاورزي تجاري آغاز ميشود. در اينجا معناي واقعي مرز به تصوير كشيده ميشود. جهانِ جنگلي خنك و پر از سايه ناگهان جاي خود را به كورههاي جديد پوشيده از علفزارها ميدهد. در يك طرف، چيزي است كه داكونا نويسندهي بزريلي، آن را «آخرين صفحهي نانوشتهي جزوه رايگان آفرينش» ميخواند و در سوي ديگر، گروهي از گاوهاي زبو بهصورت متراكم درحال نشخوار هستند. جوريپ يكي ديگر از مردم محلي كه در امر يافتن محل پاكسازيها با ديگر افراد همكاري ميكند، ميگويد:
سفيدپوستان هرگز به فرهنگ ما احترام نميگذارند زيرا اين يك فرهنگ پول نيست، يك فرهنگ كشاورزي تجاري نيست. آنها ميگويند كه ما حريص هستيم و زمين زيادي ميخواهيم اما سفيدها كساني هستند كه سيريناپذيرند. آنها همه چيز را ميبلعند.
فرانسيسكو آلوز مندس معروف به چيكو مندس، فعال محيط زيست برزيلي در فوريه ۱۹۸۸
ظهور چيكو مندس
وقتي كه در دههي ۱۹۷۰، آمازون جنوبي مورد هجوم زمينگيران قرار گرفته بود، مبارزاني از قلب جنگلهاي آمازون ظاهر شدند. اتحاد بوميها و مردم غيربومي جنگل، اتفاق جديدي براي آمازون بود. رهبري اين ائتلاف مردمي را كه به زبان محلي به آن empate گفته ميشد، چيكو مندس برعهده داشت. اين ائتلاف نوعي حركت غيرخشونتآميز در اعتراض به زمينگيري و تخريب جنگل بود. در برخي از حركتها مردم ديواري انساني در اطراف درختان ايجاد ميكردند. در مواردي نيز به تخريب ابزارآلات مورد استفاده براي بريدن درختان ميپرداختند. مندس قبل از ترور شدن در سال ۱۹۸۸، لقب «گاندي آمازون» را بهدست آورد.
شهرت مندس در زمانيكه جهان تازه متوجه چالش ناشي از تغييرات اقليمي شد، به اوج خود رسيد. اين زمان مقارن با انتقال وضعيت برزيل به حكومت غيرنظامي بود. بهعلت اين همزماني، ميراث مندس در قانون اساسي و دولت جديد باقي ماند. منطقهاي در آمازون تحت نام مندس مورد حفاظت قرار گرفت و در سال ۲۰۰۷، رئيسجمهور لوئيس ايناسيو لولا داسيلوا مؤسسهي حفاظتي را درون وزارت محيط زيست ايجاد كرد و نام آن را مندس نهاد. متاسفانه تمام اين تلاشها در دولت بولسونارو به دست فراموشي سپرده شد. وزير محيط زيست برزيل در ملاقاتي با مديران اجرائي بخش كشاورزي، اعلام كرد:
كليد نجات اقتصادي اكري (يكي از ايالتهاي برزيل) كشاورزي تجاري است. اين موضوع در روندونيا ثابت شده است.
لوئيس ايناسيو لولا داسيلوا درحال سخنراني در جريان مراسم به خاكسپاري مندس در ۲۵ دسامبر سال ۱۹۸۸
انديشه متخصصينات مندس اعتبار خود را حفظ كرده است: مزاياي اقتصادي و زيستمحيطي جنگلي كه خود را با گونههاي مختلف احيا ميكند، نسبتبه ايجاد علفزارهايي كه گسترش آنها وابستهبه شرايطي است كه درنهايت منجر به خشكسالي ميشود، بيشتر است. در مجمع اكري اقليتي از نمايندگان در تلاشند كه انديشه متخصصينات مندس را مدرن كنند و از برافروخته شدن آتشي ديگر در جنگلهاي دستنخوردهي اين ايالت جلوگيري كنند. در راس اين گروه، جنيلسون ليت قرار دارد. او ميگويد:
پس از دورهي ديكتاتوري، اكري روي جوامع روستايي و حفاظت سرمايهگذاري كرد و ما را به منابع مالي دولت فدرال وابستهتر كرد. بر اين اساس، باتوجه به برخي از معيارها ما و ديگر مناطق جنگلي غيرمولد هستيم. من نميگويم كه به جنگل نبايد دست زد اما بريدن درختان هم درست نيست. اگر ما براي گروههاي بومي و ديگر افرادي كه منابع جنگلي را مديريت ميكنند، ارزش قائل شويم، آنها بيش از آنچه از گسترش گاو و سويا حاصل ميشود، به اقتصاد كمك ميكنند. پتانسيل دارويي جنگل سالم زياد است. بياييد آزمايشگاههاي پژوهشي بسازيم، اكوتوريسم را رواج دهيم و از صنايع غذايي پايداري كه نياز به كاشت ساليانه ندارند، حمايت كنيم.
مانديشه متخصصينهاي از زمين Uru-Eu-Wau-Wau در روندونيا در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶
غناي بيولوژيكي آمازون بهوسيلهي مواد مغذي حاصل از تجزيهي مداوم پوشش گياهي آن تأمين ميشود و نه از لايههاي نازك خاك زير كف جنگل. اگر اين پوشش گياهي را برداريد، خاك سطحي منطقه بهسرعت خشك و تهي ميشود و براي تجديد نياز به تجهيزات گرانارزشي دارد. بيشتر مراتع اين منطقه تخريب شده و طي ۱۰ تا ۱۵ سال رها ميشوند. به اين ترتيب، وجود صنعت بهمعناي چرخهي مداومي از تخريب زمين است: براي پيش افتادن از روند تهي شدن مواد مغذي خاك بايد جنگلهاي بيشتري را از بين برد. صنعت كشت سويا نيز در تلاش است كه با ايجاد زمين و اشباع آن با مقادير عظيمي از كودها و آفتكشهاي شيميايي با اشكال از بين رفتن سريع خاك مقابله كند. در همين حين، بيشتر مشاغل ايجاد شده كوتاهمدت هستند: قطع درختان.
جوآكيم فرانسيسكو د كارواليو، رئيس سابق مؤسسهي توسعهي جنگل برزيل برآورد ميكند كه يك هكتار دام يا سويا بين ۲۵ تا ۲۵۰ دلار ارزش دارد درحاليكه همين هكتار از جنگل تحت مديريت پايدار ميتواند تا ۸۵۰ دلار حاصل كند. اما مهمترين تفاوت، چيزي است كه قابل اندازهگيري نيست. حفظ جنگلها موجب حفظ تنوع زيستي و نيز حفظ آخرين فرهنگهاي بازمانده از مردمي ميشود كه جهانبينيها و ارزشهاي آنها اساسا با آنچه ما را به عصر آنتروپوسن رسانده است، تفاوت دارد. ساكنان اصلي جنگلهاي باراني موثرترين مدافعان آن هستند، دقيقا به اين دليل كه آنها به اين منابع به چشم ذخايري كه بايد استخراج شده و فروخته شود، نگاه نميكنند. البته اين بهمعناي آن نيست كه اين مردم با زبان تجارت بيگانهاند. اكثر اين جوامع خواستار توسعه و پيوند با جهان هستند. ماركوس آپورينا در تلاش است تا گروههاي مختلف مردم را مجددا با هم متحد كند. او ميگويد:
ما (گروههاي مختلف) اختلافات خود را داريم اما كشاورزي صنعتي دشمن مشترك ما است. ما براي دفاع از منطقه بايد با هم متحد شويم و اين جا را به روش خودمان توسعه دهيم. ما همچنين به دادگاههاي برزيل و دادگاههاي بينالمللي نياز داريم.
ماركوس يكي از اعضاي بنيانگذار كميتهي ملي سياستهاي بومي بوده است؛ يك نهاد مشورتي كه در سال ۲۰۱۵ براي برقراري ارتباط بين گروههاي بومي و آژانسهاي فدرال ادارهكنندهي سياستهاي توسعه و پايداري، ايجاد شد. او ميگويد:
ما براي به دست آوردن پولي كه براي زندگي در جهان مدرن به آن نياز داريم، داراي ايدههاي توسعهاي ديگري هستيم. ما اين ايدهها را به دولت دادهايم. مانند هر چيز ديگري، با انتخاب بولسونارو اين روند متوقف شد. ما نميدانيم چه اتفاقي خواهد افتاد.
بندري در بوكا دو اكري در برزيل
مسير بين اكري به آمازوناس مانند مانديشه متخصصينهي روندونيا است: يك مانديشه متخصصينهي يكنواخت از چراگاهها كه گاهي در فواصل آنها قطعاتي از جنگل به چشم ميخورد. بوكا دو اكري يك شهر مرزي درحال رشد در حاشيهي بزرگترين قطعهي باقيمانده از جنگلهاي باراني است كه ۳۵ هزار نفر جمعيت دارد. مردم اين منطقه ظاهري همچون مردم محلي تگزاس پيدا كردهاند. يكي از دامداران پير كه در اين منطقه مشغول فعاليت است، ميگويد:
اين موضوع را درك كنيد. از روندونيا تا سرتاسر ۱كري و داخل آمازوناس، آينده، دامداري است چراكه اين مناطق بهترين شرايط را براي توليد گوشت دارند... ما دامداران با اشكالات زيادي روبهرو هستيم. محدوديتها و قوانين بسيار زيادي وجود دارد و مناطق حفاظتشده بسيار زيادند. در كاميكوآ كه در نزديكي اينجا قرار دارد، ۴۶ هزار هكتار مربع زمين دستنخورده وجود دارد و ما نميتوانيم به آن دست بزنيم. آنها بايد به ما مجوز بدهند. به هر حال، درختان قطع ميشوند. رژيم نظامي براي توسعه خوب بود. بولسونارو نيز همان عقايد را دارد.
ارزش حقيقي حنگل قابل اندازهگيري نيست و ساكنان بومي آن را به چشم مخزني از منابع نگاه نميكنند
در اوايل ماه مه، سازمان ملل گزارش برجستهاي را درمورد تنوع زيستي منتشر كرد. نتيجهي گزارش نشان ميداد كه تنها «تغيير تحولگرا» ميتواند از انقراض يك ميليون گونهي گياهي و جانوري جلوگيري كند. رابرت واتسون دانشمند بريتانيايي كه رئيس هيئت سازمان ملل بود، گفت:
منظور ما يك سازماندهي گسترده و اساسي در تمام ابعاد ازجمله چارچوبهاي فكري، اهداف و ارزشها است.
براساس استدلال پژوهشگران، در اين راستا مشاركت كامل و مؤثر مردم بومي در توسعهي سيستمهاي نظارت بر محيط كه متكي بر دانش، نوآوريها و روشهاي آنها است، از اهميت زيادي برخوردار است.
جنگلهاي باراني منطقهي Uru-Eu-Wau-Wau
هم انديشي ها