دوران طلايي يوتيوب به پايان رسيده است
دني فيليپو يكي از مشهورترين يوتيوبرهاي جهان است. او را در جلسهاي تصور كنيد كه روي صندلي ميايستد و همكار و برادر دوقلويش، مايكل، تنها به او خيره ميشود. لوگان پائول، يوتيوبر مشهور و خبرساز ديگر، در گوشهاي ديگر از ميز نشسته و فقط ميخندد. اين تركيب، در جديدترين اپيزود پادكست Impulsive لوگان پائول كنار هم جمع شدهاند. افرادي كه با دني فيليپو و برنامهي مشهور يوتيوبش بهنام RackaRacka آشنا باشند، ميدانند كه چنان رفتارهايي از او عجيب نيست. درواقع، دني وقتي عصباني يا هيجانزده باشد، روي صندلي ميايستد و در اتفاق اخير، هم هيجانزده و هم عصباني بود. او با عصبانيت در آن لحظه گفت: «كاري كه آنها با ما ميكنند، عادلانه نيست. اصلا عادلانه نيست».
دني، مانند بسياري از تهيهكنندههاي ديگر يوتيوب، مرگ آن را حتمي ميداند. او حداقل، مرگ يوتيوبي را حتمي ميداند كه خودشان با آن بزرگ شدهاند. يوتيوب مد انديشه متخصصين آنها، از شخصيتهاي عجيب، نوآور و مشتاق استقبال ميكرد و امروز، تلاش ميكند تا آنها را با برنامههاي رسمي و موزيك ويدئو جايگزين كند.
دوقلوهاي فيليپو، بهنوعي بدلكار و بازيگر هستند و ميل زيادي هم به خرابكاري دارند. بهانديشه متخصصين ميرسد يوتيوب، پلتفرمي كه زمينهي جذب مخاطبان آنها را فراهم كرد، ديگر تمايلي به حفظشان ندارد. بهعنوان مثال، آنها ويدئويي دارند كه با استفاده از تكنولوژيهاي متنوع، صحنههاي Fatality بازي مورتال كامبت را شبيهسازي كردهاند. اگر در يوتيوب، براي پيدا كردن آن ويدئو جستوجو كنيد، ويدئوهاي كپي نشان داده ميشود و اثري از ويدئوي اصلي دوقلوها در نتايج جستوجو نيست. درواقع، يوتيوب ويدئوي فيليپو را بهخاطر نقض قوانين خشونت مخفي كرد، اما برادرها اعتقاد دارند ادعاي پلتفرم، دروغي بيش نيست.
دني دربارهي مخفي شدن ويدئويش ميگويد:
يوتيوب ميگويد قطعي در سيستم وجود دارد. كدام قطعي و اشكال لعنتي؟ آنها ميگويند ويدئوهاي ما مخفي نشدهاند. پس چرا هيچ كدام از ويدئوها در نتايج ظاهر نميشوند؟
برادران فيليپو
داستان برادران فيليپو، نمونهاي از چندين اختلاف انديشه متخصصيني است كه بين تهيهكنندهها و يوتيوب وجود دارد. اختلافي كه بين تعريف تهيهكنندهها از يوتيوب و نحوهي نمايش اين پلتفرم به تبليغدهندهها و رسانهها وجود دارد. قطعا، يوتيوب براي ايجاد تمايز با رقبايي همچون نتفليكس و هولو، به تهيهكنندهها وابسته است. آنها ادعا ميكنند كه همهي تلاش خود را براي تبليغ هرچه بيشتر محتواي اختصاصي توليدكنندهها به كار ميگيرد و در اين مسير، حتي كنفرانسهايي براي معرفي آنها و بهبود جامعهي تهيهكنندهها برگزار ميكند.
همان تهيهكنندههايي كه يوتيوب، ادعاي حمايت از آنها را دارد، برخي اوقات از رويكردهاي پلتفرم و نمايش ندادن ويدئوهايشان متعجب ميشوند. آنها ميگويند ويدئوها در نتايج جستوجو، فهرست برترين ويدئوها و محلهاي ديگر نمايش داده نميشوند و بهمرور، از اعتبار آنها كاسته ميشود.
دركنار ادعاي تهيهكنندهها، رويدادهاي معرفي يوتيوب به تبليغدهندهها نيز عموما با نمايش محتواي توليد شده توسط نامهاي مشهور، و نه آماتورهاي خلاق، برگزار ميشود. در مقابل، افرادي كه با بهرهگيري از پلتفرمهاي يوتيوب به موفقيتهاي بزرگي رسيدهاند، از رويكردهاي جديد آنها در قضاوت محتوا راضي نيستند. آنها بهمرور از داراييهاي با ارزش معنوي پلتفرم، به معترضاني عصبي تبديل شدهاند.
يوتيوب، امروز با بحران اخبار و محتواي دروغين هم روبهرو است و همچنين، روشهاي بيشمار سوءاستفاده از آن نيز روزبهروز بيشتر ميشوند. در همين شرايط، شركت تلاش ميكند تا محتوايي تجاريتر و جذابتر براي تبليغدهندهها عرضه كند. سرعت تغيير به آن نوع محتوا نيز بهقدري است كه از سوي تهيهكنندههاي مستقل، بيسابقه محسوب ميشود.
باتوجهبه رخدادهاي بالا، ميتوان ادعا كرد كه دوران طلايي يوتيوب، دوراني كه ميليونها تهيهكنندهي متنوع، همگي درآمد مناسبي داشتند تا محتواي اختصاصي خود را توليد كننده، به پايان رسيده است.
تأثير توليدكنندهها و حريم خصوصي
يوتيوب، با هدف ساختن پلتفرمي براي توزيع ويدئوهاي توليدكننده توسط متخصصان، تأسيس شد. البته، موضوعي ديگر بهنام حريم خصوصي باعث شد تا شهرت آنها، بهصورت انفجاري افزايش پيدا كند.
وقتي گوگل، يوتيوب را در سال ۲۰۰۶ به ارزش ۱.۶ ميليارد دلار خريداري كرد، آنها بايد اشكالات عظيم حريم خصوصي خود را برطرف ميكردند. در آن زمان، تماشاي هر نوع محتوايي در يوتيوب امكانپذير بود. درنتيجه، استوديوهاي فيلمسازي، غولهاي صنعت تلويزيون و استوديوهاي موسيقي، بسيار عصباني بودند. بههرحال، يوتيوب پس از پيوستن به گوگل، بايد تغيير ميكرد. درنتيجه، مديران اجرايي روي بالا آوردن محتوايي متمركز شدند كه بنيانگذاران، با در انديشه متخصصين داشتن آن، پلتفرم خود را راهاندازي كردند: ويدئوهاي اختصاصي.
يوتيوب پس از پيوستن به گوگل، بايد سياستهاي خود را تغيير ميداد
تمركز روي فرهنگ توليدكنندهها، فرهنگ يوتيوب را از روزهاي ابتدايي شكل داد. پلتفرم آنها، به محلي براي نمايش تهيهكنندههايي تبديل شده بود كه با استانداردهاي هاليوود، همخواني نداشتند. در آن زمان، افرادي همچون جنا ماربلز، فليكس «پوديپاي» كيلبرگ، آنتوني پاديلا، يان هكاكش و ليلي سين توانستند شهرتي دست و پا كنند. آنها توانستند محتوايي توليد كنند كه در هيچ جاي ديگر ديده نميشد و قطعا، منحصربهفرد بود. ماربلز، توانست توجه زنان را به خود جلب كند، كيلبرگ بهخاطر پخش زندهي بازيها مشهور شد و سين، با نشان دادن خانوادهاي هندي-كانادايي، شهرت خوبي به دست آورد.
فليكس كيبلرگ، ستارهي PewDiePie
در خلال سالهاي ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱، ويدئوهاي بارگذاري شده در يوتيوب، از ۱۰ ساعت در هر دقيقه به ۷۲ ساعت در هر دقيقه رسيد. تا سال ۲۰۱۱، متخصصان بيش از يك تريليون بار، ويدئوهاي پلتفرم را مشاهده كرده بودند و درآمد توليدكنندهها هم بهلطف Google AdSense در وضعيت خوبي قرار داشت.
بهعنوان مثالي از درآمد توليدكنندهها در سالهاي ابتدايي دههي ۲۰۱۰، ميتوان جنا ماربلز را عنوان كرد كه درآمدي ۶ رقمي داشت. امروز، برترين توليدكنندهها كه در دستهبندي تبليغاتي بالا قرار بگيرند، ماهانه تا بيش از يك ميليون درآمد دارند.
تا سال ۲۰۱۲، توليدكنندههايي همچون كيلبرگ تصميم گرفتند تا براي كار تمام وقت در يوتيوب، حتي تحصيل را كنار بگذارند. كيلبرگ در مصاحبهاي با يك رسانهي سوئدي گفته بود كه ماهانه بيش از ۲ ميليون بازديد و ۳۰۰ هزار مشترك فعال دارد. سطح توجهي كه در آن زمان به او ميشد، براي خودش هم جديد بود.
كيلبرگ، بيش از همهي توليدكنندههاي مستقل يوتيوب نشان داد كه با توليد محتواي جذاب، چه حجم بالايي در آمد را ميتوان كسب كرد. او در مصاحبهي آن سالها پيرامون شهرت گفته بود:
حس ميكنم لايق اين همه توجه نيستم. من بهاندازهي كافي به اين فعاليت علاقهمند بودم، اما اكنون، وقتي افراد زيادي كارهاي من را مشاهده ميكنند، احساس بسيار بهتري دارم.
در خلال سالهاي ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، يوتيوب بهشت كمدينها، فيلمسازها، نويسندهها و بازيگراني بود كه توانايي توليد مناسب داشتند و با آن كار، درآمد نيز كسب ميكردند. آن دوران، فرهنگي كاملا جديد را پايه گذاري كرد كه حتي در سالهاي بعد، به جريان اصلي نيز تبديل شد. بهعنوان مثال، برنامهي مستقل Awkward Black Girl بعدا به سريال Insecure از شبكهي HBO بدل شد. در نمونهاي ديگر، توليدكنندههاي Rooster Teeth و تايلر اوكلي پس از جذب مخاطبان زياد، حتي تورهايي براي ملاقات با طرفداران ترتيب دادند.
بههرحال، در آن سالهاي اوج و ظهور توليدكنندههاي مستقل متعدد، هنوز پلتفرم يوتيوب بسيار باز محسوب ميشد. هر كسي ميتوانست هر نوع محتوايي در آن بارگذاري كند و كنترل يا ورودي خاصي هم از سوي خود يوتيوب وجود نداشت.
تغيير مسير
همزمان با ظهور توليدكنندههاي مستقل و با استعداد، در پشت صحنهي يوتيوب، اوضاع در حال تغيير بود، يوتيوب، بهمرور الگوريتمهاي خود را تغيير داد تا با ارائهي محتواي باكيفيتتر و داراي همراهي متخصص قويتر، نمايش بيشتري دريافت كنند و بهمرور، نوع جذابيت پلتفرم تغيير كند. آنها قصد داشتند با تغيير روند، با رقباي جديدي همچون نتفليكس، رقابت كنند.
بهمرور تلاش شد تا محتواي با همراهي شركتهاي بزرگ و مشهور، محبوبتر شود
در سال ۲۰۱۲، يوتيوب اعلام كرد كه الگوريتمش، بهجاي تمركز روي تعداد دفعات بازديد، زمانهاي بازديد بيشتر را بهعنوان پارامتر جذاب بودن ويدئو در انديشه متخصصين خواهد گرفت. آنها در پستي وبلاگي اعلام كردند كه وقتي كانالي بتواند زمان تماشاي ويدئوي بيشتري را به سمت يوتيوب جذب كند، شهرت و اعتبار بيشتري پيدا خواهد كرد.
الگوريتم جديد در سال ۲۰۱۲ به آن معنا بود كه ويدئوهاي مشهور و كوتاه، ديگر كمتر به متخصصان پيشنهاد ميشدند. درعوض، ويدئوهايي كه با زمان بيشتر، براي مدت بيشتري، چشمان متخصص را به صفحهنمايش ميدوختند، از سوي الگوريتم انتخاب ميشدند. درنتيجه، جامعهي يوتيوبرها بهمرور به ويدئوهاي بيش از ۱۰ دقيقه روي آوردند تا انديشه متخصصين سيستم را به خود جلب كنند.
كودي كو، كمدين مشهور، سال گذشته در مصاحبهاي پيرامون تغيير الگوريتم يوتيوب گفته بود:
من راههايي پيدا كردن تا از الگوريتم جديد بهرهبرداري كنم. درنتيجه ميتوانستم درآمد خوبي هم كسب كنم. كاملا مشخص بود كه الگوريتم، ويدئوهاي بلندتر را ترجيح ميدهد كه تبليغات متعدد در وسط زمان پخش آنها، نمايش داده شوند.
پس از مدتي، نوبت به محتواي اوريجينال و اختصاصي در سال ۲۰۱۱ رسيد. آنها ۱۰۰ ميليون دلار روي ۵۰ كانال بزرگ از سلبريتيها گرفته تا سازمانهاي خبري، سرمايهگذاري كردند. مديران اعتقاد داشتند اضافه كردن استعدادهاي هاليوودي و منابع خبري معتبر، درآمد تبليغات را افزايش ميدهد و يوتيوب را براي جامعهاي بزرگتر از مخاطبان، جذاب خواهد كرد. سرمايهگذاري آنها در كمتر از ۲ سال شكست خورد. درواقع، مشخص شد كه متخصصان، ويدئوهاي استعدادهاي ناب را بيش از نامهاي بزرگ خارج از يوتيوب ميپسندند.
يوتيوب با درس گرفتن از سرمايهگذري شكستخورده، سرويس Youtube Red را راهاندازي كرد. سرويسي كه با دريافت ۹.۹۹ دلار بهصورت ماهانه، محتواي بدون تبليغات و همچنين ويدئوهاي اختصاصي يوتيوب را به متخصصان ارائه ميكرد. يوتيوب رد، برخلاف تجربهي قبلي، استعدادهاي ناب را نيز حمايت ميكرد و محتواي توليدكنندههايي همچون سين و كيلبرگ را نيز دركنار ويدئوهاي حرفهاي براي متخصصان نمايش ميداد.
اضافه كردن سلبريتيها به يوتيوب، دركنار چهرههاي مشهور جامعهي قديمي توليدكنندهها، به انديشه متخصصين بهترين تصميم پلتفرم ويدئويي بود. آنها ميتوانستند با اين سياست به فضاي تحت سلطهي نتفليكس وارد شوند و البته، فرهنگ كلي خود را نيز حفظ كنند.
جامعهي توليدكنندههاي يوتيوب، تا مدتي بهلطف پلتفرم تبليغاتي گوگل و قراردادهاي اسپانسري، از رويكرد جديد راضي بودند. كانالهاي دوربين مخفي، اكوسيستم بزرگ بازي، ويدئوهاي يادگيري آرايشگري، ويلاگينگ، ويدئوهاي جعبهگشايي، كانالهاي معرفي اسباببازي، ويدئوهاي خانوادگي و حتي ويدئوهاي شامل نقاشي مانند محصولات RackaRacka، همگي جذابيت و شهرت بيشتري پيدا كردند. البته، به انديشه متخصصين ميرسيد يوتيوب، آن نوع از محتوا را براي تبليغدهندهها نمايش نميدهد، اما بههرحال آنها بهراحتي در پلتفرم پيدا ميشدند. بههرحال، ۲۰۱۵ را ميتوان سال اوج جنبوجوش در يوتيوب ناميد.
پس از دوران اوج، توليدكنندهها بهمرور متوجه اشكالاتي در پلتفرم شدند. برخي توليدكنندههاي مشهور متوجه شدند كه ويدئوهاي آنها، ديگر توسط سيستم تبليغات شامل درآمدزايي نميشود. فرايندي كه با كلمهي demonetized در ميان يوتيوبرها مشهور شد. هيچ كس در آن زمان دليل اصلي اتفاق را نميدانست و تنها، شكايتها از تغييرات بزرگ و جديد در الگوريتم رايج شدند.
كيلبرگ، بهعنوان يكي مشهوترين يوتيوبرها، پس از احساس تغييرات ايجاد شده، ويدئويي در رابطه با آن منتشر كرد و نشان داد كه چگونه نرخ بازديدش كاهش داشته است. او، ۳۰ درصد از ترافيك خود را از بخش پيشنهادها يوتيوب دريافت ميكرد كه پس از مدتي، آمار به يك درصد رسيد. او با شوخي، تهديد كرد كه كانالش را از يوتيوب حذف خواهد كرد. يوتيوب نيز در بيانيهاي اعلام كرد كه هيچ تغييري در الگوريتمها ايجاد نشده است.
تغييراتي كه به آهستگي و تقريبا مخفيانه در يوتيوب ايجاد ميشد، نوعي از حس بياعتمادي را به تهيهكنندهها تزريق كرد. آنها بهمرور، به تفكر دربارهي ارزشهاي شخصي و بهصرفه بودن تلاشهاي زياد براي توليد محتوا نيز پرداختند. برخي از توليدكنندهها، ۸۰ ساعت در هفته براي ساخت ويدئو در يوتيوب زمان صرف ميكردند. وضعيت بهجايي رسيد كه حتي يوتيوبر بزرگي همچون آنتوني پاديلا، از تأثير تغييرات اعمال شده بر وضعيت روحي و رواني خود صحبت كرد.
تغييرات مخفيانه در الگوريتم، يوتيوبرها را بياعتماد كرد
پاديلا از اولين يوتيوبرهاي مشهور بود. او ابتدا متوجه شد كه مقدار تلاش و انرژياش براي توليد محتوا با تعداد بازديدهاي آن ارتباط دارد. درنتيجه، هرچه تعداد بازديدها بيشتر ميشد، دستاورد تلاشهاي او نيز ملموستر بود. پس از مدتي، الگوريتمها تغيير كردند و تعداد بازديدها در بخشهاي مختلف پلتفرم، افزايش يافتند. با چنان وضعيتي، پاديلا ديگر نميتوانست درك مناسبي از تعداد بازديدها داشته باشد. درنهايت، برخي ويدئوها با وجود صرف كردن ساعتها زمان براي توليد، تعداد بازديد مناسبي نداشتند. طبق گفتهي پاديلا، او در آن زمان به ارزشهاي شخصي و استعدادهاي خود نيز شك كرد.
آنتوني پاديلا، تنها كسي نبود كه با تغيير الگوريتمها، احساس نگراني و ناراحتي كرد. تا پايان سال ۲۰۱۶، ديگر تغييرات الگوريتمها به عذابي براي يوتيوبرها بدل شده بود. آنها يكي پس از ديگري اعلام كردند كه بايد زماني را به استراحت از كار در وبسايتي اختصاص دهند كه زماني آن را خانه خطاب ميكردند. يوتيوب، ديگر آن پلتفرم سالهاي ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ نبود و بازيگران بزرگش، ديگر آن را درك نميكردند. ازطرفي، بسياري از افراد (همچون كيلبرگ) تلاش ميكردند تا با ماشين جديد (كه دركي هم از آن نداشتند)، هماهنگ شود. درنتيجه، آنها بيشازپيش سرعت و شدت كاري خود را افزايش دادند.
يوتيوب، بهمرور كنترل خود روي محتواي نمايش داده شده براي متخصصان افزايش ميداد و همچنين، درآمدزايي را نيز با پلتفرم خود تعيين ميكرد. يك بار ديگر، جامعهي يوتيوبرها بايد خود را سازگار ميكرد؛ اما سازگاري اين مرتبه، بيش از تصور اكثر افراد، اشكالآفرين شد.
لغو شدن برنامهها
با شروع سال ۲۰۱۷، يوتيوب درگير حل يكي از بزرگترين اشكالات تاريخ خود شد. آنها نميتوانستند مانع از انتشار همهجانبهي محتواي مزاحم و خطرناك شوند. محتوايي كه توسط افرادي منتشر ميشد كه بهصورت ناشناس و بدون تحمل عواقب خاص، در پلتفرم فعاليت ميكردند. در هر دقيقه، ۴۵۰ ساعت ويدئو در يوتيوب بارگذاري ميشد كه تيم مديريت، توانايي مطالعه همهي آنها را نداشت. در آن زمان، احتمال فروپاشي فرهنگ يوتيوب، بيش از هميشه حس شد.
در اروپا و آمريكا، انتقاداتي جدي به يوتيوب وارد شد. موضوع اصلي آنها، امكان دادن به گروههاي افراطي براي انتشار ويدئوهاي جذب نيرو بود. بهعلاوه، نمايش تبليغات در آن ويدئوها نيز انتقادهاي شديدي به همراه داشت. مديران پلتفرم، در پاسخ به انتقادات، مسيرهاي مورد انديشه متخصصينشان براي پاك كردن محتواي افراطي را مشخص كردند. بهعلاوه، آنها به تبليغدهندهها اطمينان دادند كه تبليغات، در ويدئوهاي مناسب پخش خواهد شد. در قدم بعدي، فهرست كاملي از كانالهاي امن براي نمايش تبليغات منتشر شد.
با وجود تمام برنامهريزيهاي يوتيوب و گوگل براي حل اشكالات، هيچ كدام براي برنامهي آينده فليكس كيلبرگ، يوتيوبر PewDiePie آماده نبودند. در ميانهي سال ۲۰۱۷، وال استريت ژورنال ويدئويي قديمي از كيلبرگ كشف كرد كه به تابلويي در دست ۲ كودك، اشاره ميكرد. روي آن تابود نوشته شده بود: «مرگ بر همهي يهوديها». آن ويدئو، بخشي از برنامههاي متفرقهي كيلبرگ بود كه با هدف تنوع دادن به شبكه توليد ميشد.
ويدئوي كيلبرگ دركنار گزارشهايي از نمايش تبليغات در محتواي تروريستي، تبليغدهندههاي متعددي را از يوتيوب دور كرد. كيلبرگ نيز خسارتهاي زيادي متحمل شد. ديزني، او را از Maker Studios اخراج كرد و سريال يوتيوب رد او بهنام Scare PewDiePie نيز از برنامهها خارج شد. از همه مهمتر، كيلبرگ از سيستم Google Preferred حذف شد كه پلتفرمي مخصوص برجستهترين توليدكنندههاي ويدئو در يوتيوب بود.
كيلبرگ در واكنش به اتفاقات رخ داده، در ويدئويي ۱۱ دقيقهاي گفت:
بسياري از افراد آن ويدئو را دوست داشتند و بسياري ديگر، علاقهاي نشان ندادند. اين وضعيت مانند مخالفت نسلها در علاقهمنديها است. بههرحال، من بهخاطر كلماتي كه استفاده كردم، عذرخواهي ميكنم. ميدانم كه آن كلمات، به برخي افراد توهين كرد و شوخي ويدئو نيز خطوط قرمز را زير پا گذاشته بود.
توجهي كه كيلبرگ با ويدئوي خود به همراه آورد، دوراني شبيه به آخرالزمان را در يوتيوب شروع كرد. جامعهي يوتيوبرها دقيقا از همان اصطلاح آخرالزمان براي دورهاي استفاده كردند كه يوتيوب، با شدت زياد، محتواي مشكوك به اشكالسازي را از فهرست درآمدزايي خارج ميكرد. قطعا، هدف اصلي نيز جلوگيري از توقف ارسال تبليغات از سوي شركتها بود.
قانونشكني برنامهسازهاي برتر، چالشهايي را براي همه بهدنبال داشت
حذف ويدئوهاي متعدد از برنامههاي درآمدزايي، بهمرور به برنامهي اصلي يوتيوب تبديل شد. رويكرد آنها، روي همه تأثير گذاشت و يوتيوبرها نيز يكي از پس ديگري، در همان پلتفرم ناراحتي و شكايت خود را از تغييرات ايجاد شده ابراز ميكردند. اكثر افراد، پيامدهاي پيش آمده براي كيلبرگ و كانالش را درك ميكردند، اما با تأثيرات ايجاد شده روي كل اكوسيستم، مخالف بودند. بهبيان ديگر، همه تاوان اشتباه كيلبرگ را پس ميدادند.
هجوم واينرها
درحاليكه يوتيوب، درگير اولين رخداد آخرالزماني خود بود، نسل جديدي از ستارهها، بهسرعت به پلتفرم وارد ميشدند. تعطيلي سرويس Vine در ژانويهي سال ۲۰۱۷، باعث شد تا بسياري از اينفلوئنسرها و توليدكنندهها، بدون پلتفرم بمانند و بههمين دليل، به سمت يوتيوب سرازير شوند. ديويد دوبريك، ليزا كوشي، ليل پانز، دني گونزالز و از همه ممهمتر، جيك و لوگان پائول، بهسرعت به ستارههاي يوتيوب تبديل شدند. البته، برخي از آنها پيش از موفقيت در سرويس واين، در يوتيوب كانال داشتند و دوباره به آن بازگشتند.
لوگان پائول
ستارههاي جديد و مشهور يوتيوب، بهمرور روند ويدئوهاي بدلكاري و خطرناك را بهعنوان محتواي جذاب انتخاب كردند. آنها همهكار از وانمود كردن به كشته شدن تا پريدن از خودروهاي درحال حركت را انجام ميدادند تا هرچه بيشتر مشهور شوند. آنها بهسرعت دهها ميليون مشترك جذب كردند و يوتيوب، لقب ستارههاي جديد را به واينرها داد. ويدئوهاي واينرها، ديگر در محتواي مرور سالانهي يوتيوب هم به چشم ميخورد كه هرچه بيشتر، شهرت آنها را افزايش ميداد.
جيك و لوگان پائول، ستارههاي اصلي نسل جديد بودند. آنها كارهاي خارقالعاده و بعضا ترسناك انجام ميدادند و متنهاي خاصي هم براي ويلاگها خود انتخاب ميكردند. اين برادران، با بهرهگيري از آمار بالاي مخاطبان و نمايش ويدئو، با فروش كالا به مخاطبان جوانتر نيز درآمد كسب ميكردند. آنها بهنوعي در مرز محتواي قابل قبول و ممنوعه حركت ميكردند، اما هيچگاه از خط قرمزهاي پلتفرم، خارج نشدند.
توليدكنندههاي ديگر، مواردي را در برادران پائول ميديدند كه آنها را نگران ميكرد. كيلبرگ كه تلاش ميكرد تا از سايهي پيامدهاي پيش آمده براي كانالش خارج شود، بههمراه يوتيوبر بزرگ ديگر، اتان كلين، انتقادهايي جدي را بهخاطر فعاليتهاي خطرناك به برادران پائول بيان كردند. كلين در ويدئويي دربارهي برادران پائول گفت:
وضعيت يوتيوب امروز اينگونه شده است. ويدئوهاي اين افراد، «يادگيري ساختن چيزهاي خوب» نيست. آنها با خود ميگويند: «چگونه محتواي ترسناك و ريسكي بسازيم كه آنقدر عجيب باشد تا همه مجبور به كليك كردن روي آن شوند».
شكايت ستارههاي قديمي يوتيوب، برادران پائول را به ساختن محتواي بيشتر تشويق كرد. آنها ويدئوهاي خطرناكتري توليد كردند كه به ركورد بيش از ۱۵۰ ميليون بازديد رسيد. همين رخدادها، برادران را به ستارههاي ثروتمند يوتيوب بدل كرد. حتي رخدادهاي عجيب و غريب پيرامون اين برادران و اشكالاتي كه در دنياي بيرون ايجاد كرده بودند، مانع از محبوبيت آنها نزد يوتيوب نشد. پلتفرم، آنها را به تبليغدهندهها پيشنهاد ميداد و حتي در سيستم Google Preferred جايي براي برادران پائول در انديشه متخصصين گرفت. حتي با وجود آن كه محتواي برخي از ويدئوها بسيار ترسناك و خطرناك بود، برندهاي بزرگي همچون نايكي هم در ويدئوهاي پائولها ديده ميشدند.
برادران پائول
نوع محتوا و سرگرمي كه توسط برادران پائول و يوتيوبرهاي ديگر توليد ميشد، پايدار و هميشگي نبود. تقريبا، همه بهجز خود يوتيوب از اين حقيقت آگاه بودند. بهعلاوه، برادران پائول هم در آستانهي خستگي بيش از حد از توليد محتوا بودند و تنها يك اشتباه تا شكست فاصله داشتند. حتي كيلبرگ هم كه منتقد اصلي آنها بود، با شرايط پيشآمده همدردي ميكرد. او از احساسي ميگفت كه يوتيوبرها پس از مدتي براي هماهنگي هرچه بيشتر با ماشين يوتيوب، بايد حتي انتخاب بين درست و غلط را نيز زير پا ميگذاشتند.
كيلبرگ در ويدئويي در سال ۲۰۱۸ گفت:
چالش اصلي يوتيوبر بودن يا فعاليت در حوزهي سرگرمي الكترونيك آن است كه هميشه بايد عملكردي بهتر از خودتان نشان دهيد. اين روند بايد هر روز ادامه داشته باشد و در هر محتواي جديد، بهتر از محتواي قبلي باشيد. همين روند، بهنوعي نشاندهندهي وضعيت پيش آمده براي لوگان پائول هم هست. وقتي هر روز ويدئو بسازيد، علاقهمند نگه داشتن مخاطبان و جذب مجدد آنها، به چالشي اساسي تبديل ميشود.
محتواي دروغين و توهينآميز به اشكال جديد يوتيوب تبديل شد
با وجود همهي موارد بالا، لوگان پائول دربرابر اشكالات اصلي يوتيوب، موضوعي كوچك و كماهميت بود. موضوعات مهم، محتواي نامناسب براي كودكان بود كه بهمرور در وبسايت كشف ميشد. بهعلاوه، محتواي حامي تروريسم هم در چند مورد توسط رسانههايي همچون نيويورك تايمز كشف شد. با آن اشكالات، كسي اهميت جدي به فعاليتهاي برادران پائو نميداد. البته، اشكال اصلي در زمان سفر لوگان به ژاپن خود را نشان داد.
ضربهي نهايي در سال ۲۰۱۸
لوگان پائول در سال ۲۰۱۸ ويدئويي بهنام Suicide Forest منتشر كرد كه بهصورت غيرقابل جبراني يوتيوب را تحت تأثير قرار داد. او در سفري به همراه دوستانش به ژاپن رفته بود كه در طي آن، به جنگي بهنام Aokiagahara وارد شدند. در جريان گردش در جنگل، آنها جنازهاي را كشف كردند و پائول، بهجاي خاموش كردن دوربين، از بدن و جيبهاي آن فيلمبرداري كرد. اگرچه، چهرهي فرد مورد انديشه متخصصين در فرايندهاي تدوين محو شد، اما محتواي ويدئو، يك بياحترامي كامل محسوب ميشد.
تنها چند ساعت پس از انتشار ويدئو، نام پائول به ترند موتورهاي جستوجو تبديل شد. افراد مشهوري همچون آرون پائول (كه ارتباطي با برادران پائول ندارد)، كريسي تيجن و بسياري از يوتيوبرهاي مشهور، لوگان را بهخاطر عمل غيراخلاقي مورد انتقادهاي شديد قرار دادند.
يوتيوب نيز بازخوردي محكم نسبت به ويدئوي لوگان داشت و محدوديتهاي شديدي روي درآمدزايي او از ويدئوها اعمال كرد. رابرت كينكل، مدير كسبوكار يوتيوب در پي اتفاقات رخ داده در پستي وبلاگي نوشت كه فرايندهاي جديدي در پلتفرم رخ خواهد داد. طبق اظهارانديشه متخصصين او، آن فرايندها شناخت توليدكنندههايي كه تأثيرات مثبتتري بر جامعه دارند را آسانتر ميكند. بهعلاوه او گفت كه استانداردهاي جديد و بالاتر، مانع از درآمدزايي براي محتواي نامناسب ميشود. محتوايي كه به درآمدزايي ديگران نيز ضربه ميزند.
يك بار ديگر، تأثير تغيير سياستها، به كل جامعهي توليدكنندهها وارد شد. يوتيوبرهاي كوچكتر همچون كريستين بارگر كه در برنامهي Partner Program برادران پائول حضور داشت، بهخاطر سياستهاي جديد از سيستم درآمدزايي حذف شد. او كه محتوايي با موضوع سبك زندگي توليد ميكرد، دربارهي اتفاق رخ داده گفت:
ناراحت بودن از اتفاق پيش آمده، احمقانه به انديشه متخصصين ميرسد. در حقيقت، ناراحتي به خاطر پول نبوده، چون مسئله، ميليونها دلار درآمد نيست. ناراحتي بهخاطر آن است كه من براي مدت طولاني، عضوي از يوتيوب بودم و درنهايت تلاش ميكردم تا عضوي از پلتفرم باشم. امروز حس ميكنم آنها اهميتي به تهيهكنندههاي كوچكتر نميدهند.
مديران اجرايي يوتيوب، تنها افرادي بودند كه به خاطر رخداد پيش آمده، مورد انتقاد جدي قرار نگرفتند. البته، مجرياني همچون فيليپ ديفرانكو، اظهارانديشه متخصصيني شديد دربارهي خود پلتفرم داشت:
فراموش نكنيد كه دربارهي بزرگترين برنامهساز يوتيوب صحبت ميكنيم. ويدئوي او بيش از ۶ ميليون بار بازديد داشت و قطعا، افراد زيادي بايد پيش از تأييد و ترند شدن، آن را بازبيني ميكردند. تنها دليل پايين آمدن ويدئو آن بود كه لوگان يا تيمش آن را حرف كردند و يوتيوب، هيچ اقدامي در آن راستا انجام نداد. بخشي از اشكال لوگان پائول آن است كه يوتيوب، عملكردي مناسبي ندارد.
ماههاي پيش رو، با اشكالات بيشتري براي برنامهسازها همراه خواهد بود. يوتيوب، با روندي رو به رشد از اظهار انديشه متخصصينهاي افراطي و نفوذ تئوريهاي توطئه در پلتفرمش روبهرو ميشود. عناصري كه مديران اجرايي، تا سالها آنها را ناديده ميگرفتند.
اولين اقدامات يوتيوب براي حل كردن بحرانهاي پيش آمده، با تبليغ و گسترش هرچه بيشتر محتواهايي همچون موزيك ويدئوها و برنامههاي رسمي انجام شد. فرايندي كه شايد به برنامهسازهاي آماتور و ميانرده، ضربات سختي وارد كنند. آنها، زماني در دوران طلايي پلتفرم، قلب آن محسوب ميشدند. روندهاي آنچناني، يوتيوب را بهسمت محتوايي شبيه به هاليوود ميبرد كه زماني، خود را جايگزين آن ميدانست.
چه آيندهاي در انتظار يوتيوب است؟
يوتيوب، در سال ۲۰۱۴ كمپين تبليغاتي بزرگي را در شهرهاي نيويورك، لوسآنجلس و شيكاگو و با تمركز بر هنرمندان و شخصيتهاي رشديافته از دل پلتفرمش، برگزار كرد. افرادي همچون فردي وانگ، مت آرنولد روزانان پانسينو، عنصر اصلي در آن تبليغات بودند و نويسنده، بازيگر، نيروي سادهدان و كمديناي مستقل محسوب ميشدند.
روند رشد يوتيوب به سمتي رفت كه در ميانهي سال ۲۰۱۸، ويلاگري همچون كري كريستا كه كمتر از ۴۰ هزار مشترك دارد، وضعيت جامعهي برنامهسازها را، فراموششده ميخواند. او ميگويد يوتيوب در جهت رقابت با نتفليكس، هولو و آمازون، فراموش كرد كه چه كسي آن را به شهرت امروزي رساند. از انديشه متخصصين او، مديران بهجاي دعوت از توليدكنندهها براي ساخت برنامههاي جذاب و خلاقانه (كاري كه ديگر پلتفرمها توانايي انجام آن را ندارد)، آنها را از خود دور ميكنند.
حتي افرادي كه خارج از يوتيوب هستند هم، چالشهاي پيش آمده را درك كردند. جيمي كوهن، استاد رسانههاي مدرن در كالج مولي، اعتقاد دارد يوتيوب در مسير تبديل شدن به تلويزيون قرار دارد، اما اين تغيير مسير را به برنامهسازهاي خود اعلام نكرد.
يوتيوب با نمايش بيشتر و تبليغ ويدئوهايي خاص، وزنه را به سمت شركتهاي بزرگ يا برنامهسازهاي مشهور، سنگينتر ميكند. جوليانا سابو، برنامهسازي كه كمتر از ۱۰۰۰ مشترك دارد، ميگويد كه ساختن جزئيات گرافيكي زياد مانند تصاوير بندانگشتي براي ويدئوها، زمان و هزينهي بالايي نياز دارد. درنتيجه، يوتيوب را با روند كنوني، به افرادي امتياز ميدهد كه زمان و سرمايهي لازم براي آن كارها را دارند.
مديران اجرايي يوتيوب همچون كينكل، روند پيادهسازي شده در پلتفرم را مخفي نميكنند. در مراسمي مخصوص تبليغدهندهها در سال ۲۰۱۸، خبري از برنامهسازهاي مشهور پلتفرم نبود. در عوض، يوتيوبي در مراسم به نمايش درآمد كه براي تبليغدهندهها جذابتر باشد. موزيكويدئوهايي از خوانندهها مشهور، برنامههاي طنز شركتها بزرگ و تاكشوهاي باسابقه، محتوايي بودند كه براي تبليغدهندهها نمايش داده شدند.
دني فيليپو در پادكست لوگان پائول، Impulsive دربارهي يوتيوب گفت:
حدود ۱.۵ سال پيش، همهچيز بهتر بود. ما هر كاري ميخواستيم انجام ميداديم. هر محتوايي كه دوست داشتيم، منتشر ميكرديم. اخيرا، همهي ويدئوها از فهرست درآمدزايي خارج ميشوند و اين، خيلي ما را عصباني ميكند. منظور من را اشتباه متوجه نشويد. ما اكنون نيز ۲۰۰ درصد تلاش روي هر ويدئوي خود داريم، اما بههرحال، خلاقيت و درآمد ما، تاحدودي در وضعيت توقف قرار دارد.
در جريان نوشته شدن اين مقاله، نمايندههاي يوتيوب به دفعات با نويسندهي اصلي تماي گرفتند تا اطلاعاتي جزئيتر از آن دريافت كنند و زمان بيشتري براي پاسخ دادن، نياز داشتند. در ابتدا، شركت هيچ پاسخي به مقاله نداد و حتي توضيحي براي حذف ويدئوي مشهور مورتال كامبت RackRacka ارائه نكرد. البته، پس از مدتي آن ويدئو مجددا به نتايج جستوجو بازگشت.
ترك يوتيوب، شايد آخرين تصميم موجود براي برنامهسازهاي باسابقه باشد
بههرحال، پس از انتشار مقاله در وبسايت TheVerge، نمايندههاي يوتيوب ادعا كردند كه جزئيات كافي دربارهي اشكالات اصلي مطرح شده در مقاله، به آنها داده نشده است. اشكالي كه در يك جمله، احساس فراموش شدن از سوي برنامهسازها و تمايل يوتيوب به محتواي سنتي است. درنهايت، سخنگوي شركت در رايانامهي به نويسنده گفت: «استراتژي اصلي ما در توليد محتوا و سرمايهگذاري، هميشه متمركز بر برنامهسازهاي بومي خواهد بود».
برادران برنامهساز شبكهي RackaRacka، واقعا از تغييرات ايجاد شده ناراحت و سرخورده هستند. آنها در پايان پادكست ميگويند:
ما قبلا عاشق يوتيوب بوديم. زمانيكه پلتفرم ميگفت: «اوه، شما كاري منحصربهفرد و متفاوت انجام داديد. پس به شما كمك ميكنيم تا بازديد بيشتر بگيريد و مشهور شويد». من دوست دارم به آن دوران برگردم. ما ايدههاي بسيار بزرگي داريم كه عاشق اجرا كردن آنها هستيم، اما انگار فرصتي براي اجراي آنها در يوتيوب وجود ندارد.
در پايان، لوگان از برادران فيليپو ميپرسد: «چه كاري انجام ميدهيد؟ براي آينده چه برنامهاي داريد؟». آنها ميخندند و مايكل بدون توقف، مانند كسي كه بسيار به اين پاسخ فكر كرده باشد ميگويد:
ما يوتيوب را ترك ميكنيم. جاي ديگري را پيدا ميكنيم كه ويدئوهاي ما را بخواهند. قبلا يوتيوب چنين پلتفرمي بود، اما امروز ديگر مثل گذشته نيست. من فكر نميكنم يوتيوب ديگر مانند گذشته بشوند.
هم انديشي ها