آيا علم مي تواند اعتياد خود به پلاستيك را ترك كند؟
لوسي گيليام اشتياق زيادي به شركت در فعاليتهاي زيستمحيطي دارد. او در حال حاضر در بروكسل در زمينهي سياستهاي حملونقلي كه تاثيرات زيستمحيطي كمتري داشته باشند، درحال فعاليت است. اما در اوايل دههي ۲۰۰۰، او يك ميكروبيولوژيست مولكولي در دانشگاه هرتفوردشاير بود. گيليام نيز مانند بسياري از افراد هم رشتهاي خود، حجم زيادي پلاستيك يكبار مصرف استفاده ميكرد. اين كار درست مانند خوردن قهوه و اضافهكاري كه در زندگي روزمرهي ما عادي شده، به يك بخش طبيعي از علم قرن ۲۱ تبديل شده است. گيليام كه در جهان خود حجم زيادي ضايعات پلاستيكي توليد ميكرد، متوجه شد كه تحت مدلي عمل ميكند كه مبارزان آلودگي پلاستيكي آن را «توليد، مصرف و دور ريختن» ميخوانند. بهانديشه متخصصين او، توليد اينهمه زبالهي پلاستيكي اشتباه بود. تاثيرات زيستمحيطي حاصل از آن موجب نگراني او شد. البته موضوع فقط ضايعات پلاستيكي نبود. او همچنين ميخواست بداند كه مثلا، چرا صفحات خورشيدي روي سقف ساختمان جديد آزمايشگاه وجود ندارد و چرا سفر هوايي به كنفرانسها به جاي يك اشكال، يك مزيت محسوب ميشود. گيليام ميگويد:
چگونه ما درحال مطالعهي تغييرات اقليمي هستيم و افراد (دانشمندان) براي هر سفري سوار هواپيما ميشوند. ما بايد براي مردم يك چراغ راهنما باشيم.
او با قدري موفقيت سعي كرد برنامههاي بازيافت را آغاز كند. ابتدا از عرضهكنندگان پلاستيك دعوت كرد تا درمورد اين موضوع مباحثه كنند و روي روشهايي كه گروه پژوهشي بتواند حداقل جعبهي پيپتها را براي استفادهي مجدد بازگرداند، تمركز كرد. او با درك اين موضوع كه اين فرايند احتمالا كند خواهد بود، از خود پرسيد كه در كدام بخشها ميتواند تغيير ايجاد كند و به سمت كار در سياستهاي زيستمحيطي رفت.
بخش پژوهشهاي علمي، يكي از متخصصان پنهان پلاستيكهاي يكبار مصرف است و در اين ميان علوم زيستپزشكي نقش قابلتوجهي دارند. ظروف آزمايشگاهي پلاستيكي (پتريديش)، بطريها در اندازهها و اشكال مختلف، انواع دستكشها، پيپتها و سر پيپتها (پيپت يكي از ابزارهاي آزمايشگاهي است كه از آن براي برداشتن مقدار دقيقي از مايع استفاده ميشود)، لولههاي آزمايش و ويالها؛ مصرف و دور ريختن همهي اينها، بخش روزمره اي از پژوهشهاي علمي است. بيشتر ما هرگز اين تجهيزات را نديدهايم ولي به آنها وابسته هستيم. بدون اين وسايل ما دانش، فناوري، محصولات و داروها را نخواهيم داشت. اين ابزارها براي زندگي قرن ۲۱ حياتي بوده، اما در عين حال بسيار آلودهكننده هستند.
در سال ۲۰۱۵، پژوهشگران دانشگاه اكستر ضايعات پلاستيكي سالانهي گروه علوم زيستي خود را وزن كردند و براساس آن تخمين زدند كه هرساله، آزمايشگاههاي زيستپزشكي و كشاورزي در سرتاسر جهان حدود ۵/۵ ميليون تن ضايعات پلاستيكي آزمايشگاهي توليد ميكنند. اين مقدار، معادل ۸۳ درصد از پلاستيكي است كه در كل جهان در سال ۲۰۱۲ بازيافت شد.
اشكال پلاستيك آن است كه بسيار بادوام است و تجزيه نميشود. ما آن را در زبالهها مياندازيم و پلاستيك در همان جا ميماند. تصور ميشود كه تعداد آدمكهاي پلاستيكي (اسباببازي لگو) موجود بيش از تعداد انسانهاي واقعي روي زمين باشد و اين مينيفيگها بيشتر از ما عمر كنند. وقتي اين محصولات پلاستيكي (يا پيپتها، بطريها يا نيهاي نوشيدني)، سرانجام خرد ميشوند، در محيط اطراف، به شكل ذرات بسيار ريز و تقريبا غير قابل مشاهدهاي به نام ميكروپلاستيك باقي ميمانند. ميكروپلاستيكها از مواد آرايشي و الياف لباس نيز حاصل ميشوند.
در مطالعهاي كه در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، نشان داده شده بود كه ميكروپلاستيكها در ۸۱ درصد از نمونههاي آب شير در سرتاسر جهان وجود دارند. پژوهشگران حتي در مناطق كوهستاني آمريكا و فرانسه، ميكروپلاستيكها را در آب باران پيدا كردهاند. آنها اخيرا در شمالگان نيز ديده شدهاند.
علم مدرن با پلاستيكهاي يكبار مصرف رشد يافت، اما زمان درحال تغيير است. پاييز امسال، نخستين موج از افراد جواني كه از گريتا تونبري، فعال محيط زيست سوئدي حمايت كرده و اعتصاب مدرسهاي را به راه انداخته بودند، در مقطع متخصص كارشناسي شروع به تحصيل كردند. دانشگاهها از اين افراد جوان انتظار دارند كه پرسشهاي جديد و چالشبرانگيزي را درمورد نحوهي انجام پژوهشهاي علمي مطرح كنند. در همين زمان، بسياري از افراد نسل Z (كساني كه از اواسط دههي ۱۹۹۰ به بعد متولد شدند)، اكنون درحال آغاز به تحصيل در مقطع دكتري هستند و نسل هزاره (كساني كه اوايل دههي ۱۹۸۰ متولد شدهاند)، سرپرستي آزمايشگاههايي را برعهده گرفتهاند.
در نتيجهي تلاش گيليام و همكارانش، پيشرفتهايي حاصل شده است. در نوامبر گذشته، دانشگاه ليدز متعهد شد كه تا سال ۲۰۲۳، استفاده از پلاستيكهاي يكبار مصرف را كنار بگذارد. اخيرا نيز كالج دانشگاهي لندن اعلام كرده است كه قصد دارد تا سال ۲۰۲۴ به اين هدف دست پيدا كند. سياستهاي جديد تنها شامل ممنوعيت فنجانهاي يكبار مصرف قهوه نيست بلكه شامل بسياري از تجهيزات علمي روزمره ميشود. لوسي استوارت، مسئول پروژهي پايداري در دانشگاه ليدز ميگويد واكنش پژوهشگران متفاوت بوده است اما آنها به تدريج پيشرفت ميكنند. او ميگويد:
ما بهعنوان يك دانشگاه بايد الهامبخش نسل آينده باشيم. ما يك موسسهي پژوهشي هستيم كه هر روز نوآوريهاي اساسي ايجاد ميكنيم، بنابراين نميگوييم راهحلي وجود ندارد زيرا ما به ايجاد آن راهحلها كمك ميكنيم.
اگرچه چنين هدفي به حمايت كل نهاد پژوهشي نياز دارد اما استوارت بر اين نكته نيز تاكيد ميكند كه ما ميخواهيم پژوهشگران و متخصصان نيز به صورت تك تك وارد عمل شوند و به اشكال موجود در حوزهي فعاليت خود توجه كرده و سپس تغييري ايجاد كنند.
چنين پيشرفتهايي در مراكز پژوهشي ديگر نيز ديده ميشود. هنگامي كه ديويد كانتين، پژوهشگر زيستپزشكي در دانشگاه يورك با همكاران خود در آزمايشگاه درحال مباحثه درمورد ضايعات پلاستيكي بود، متوجه شد كه او تنها كسي نيست كه به مسالهي ضايعات پلاستيكي توجه داشته است. يكي از پژوهشگران ميگويد، يكي از دلايل اينكه پلاستيكهاي آزمايشگاهي چنين اشكال بغرنجي هستند، اين است كه ميتوانند با مواد بيولوژيكي و شيميايي مورد پژوهش، آلوده شوند و شما بهسادگي نميتوانيد آنها را همراه با فنجانهاي قهوه در سطل زبالهي دانشگاه بيندازيد. معمولا، ضايعات پلاستيكي آزمايشگاهي قبل از فرستاده شدن براي دفن در زير خاك، بستهبندي و اتوكلاو ميشوند (اتوكلاو فرايند استريلسازي است كه در آن از آب و حرارت استفاده ميشود).
كانتين ميگويد تمام ضايعات پلاستيكي آنقدر آلوده نيستند كه قابل بازيافت نباشند. او و همكارانش بهجاي اينكه همه چيز را بهعنوان ضايعات خطرناك طبقهبندي كنند، درمورد ضايعات پلاستيكي خود بازرسي انجام داده تا ببنند كه آلودگي كداميك از آنها قابل برطرف كردن است. كانتين ميگويد:
آلودگي كه ما با آن روبهرو ميشويم، احتمالا نسبتبه آلودگي حاصل از قوطي كپكزدهي لوبيايي كه ممكن است پس از چند هفته آن را بازيافت كنيد، كمتر است.
بنابراين درست مانند همانطور كه ميشود قوطي لوبيا را قبل از قرار دادن در سطل بازيافت مورد شستشو قرار داد، آنها راههايي براي زدودن آلودگي از ضايعات آزمايشگاهي خود نيز پيدا كردند. آنها يك ايستگاه آلودگيزدايي ايجاد كردهاند كه در آن ضايعات پلاستيكي را بهمدت ۲۴ ساعت در مادهي ضدعفوني قوي خيسانده و سپس آبكشي ميكنند. آنها همچنين پلاستيكهايي ميخرند كه بازيافت آنها سادهتر باشد. در نتيجهي اين اقدامات، وزن پلاستيكي را كه قبلا براي مدفون كردن زير خاك، ميفرستادند، حدود يك تن در سال كاهش دادند. او با ذكر اين كه گروه آنها فقط ۲۰ نفر هستند، از اينكه اين تعداد پژوهشگر اين حجم ضايعات پلاستيكي توليد ميكنند، تعجب ميكند. كانتين با اشاره به اينكه اين پول عموم مردم است كه آنها خرج ميكنند، توليد اين همه ضايعات را كاري برخلاف وجدان ميخواند و ميگويد:
ما بهعنوان دانشمند بايد مسئول كاري كه انجام ميدهيم، باشيم.
در دانشگاه بريستول، جوجينا مورتيمر و سارانا چيپر-كيتينگ كه دو تكنسين آزمايشگاه هستند، طرحهايي را براي درجهبندي و بازيافت ضايعات آزمايشگاهي تهيه كردهاند. آنها ازطريق شركتي كه در زمينهي بازيافت ضايعاتي كه بازيافت آنها دشوار است، مانند لنزهاي تماسي، بستههاي چيپس و تهسيگار و نيز انواعي از پلاستيكهاي آزمايشگاهي متخصص است، درحال آزمايش بازيافت دستكشها و كيسههاي يخ هستند. مورتيمر و چيپر-كيتينگ براي كاهش ضايعات بستهبندي سعي ميكنند فله خريداري كنند. البته، پلاستيك تنها بخشي از پازل آزمايشگاه پايدار براي آنها است. مورتيمر ميگويد:
ما فريزرهاي با دماي بسيار پايين (ULT ) زيادي داريم. فريزرها حاوي هزاران هزار نمونه هستند كه از ۲۰ سال پيش تا كنون در آنها قرار دارند و همهي آنها در دماي ۸۰- درجهي سانتيگراد نگهداري ميشوند.
آنا لويس به پژوهشهاي دانشگاه كلرادو اشاره ميكند كه نشان ميدهند بيشتر نمونهها را ميتوان با اطمينان در دماي ۷۰- درجهي سانتيگراد نگهداري كرد و در مصرف انرژي نيز ۳۰ درصد صرفهجويي كرد.
مارتين فارلي اولين پست پايداري آزمايشگاه را در دانشگاه ادينبورگ از سال ۲۰۱۳ برعهده گرفت. او اكنون متخصص روشهايي است كه در آن آزمايشگاههاي پژوهشي بتوانند پايدارتر شوند و در نقشي مشابه لويس در چندين دانشگاه لندن كار ميكند. او ابتدا بهخاطر مسالهي پلاستيك وارد اين كار شد، اما بهسرعت متوجه شد مسائل زيادي وجود دارد كه بايد روي آنها كار كند. فارلي خاطرنشان ميكند كه فريزرهاي ULT ميتوانند به اندازهي يك خانه انرژي مصرف كنند. بنابراين اگر شما درمورد مصرف انرژي خانههاي موجود در خيابان خود نگران هستيد، بايد درمورد يخچالهاي دانشگاه خود نيز نگران باشيد و با تشديد وضعيت اضطراري اقليمي، هر جنبه از جامعه بايد تغيير كند. او ميگويد آزمايشگاهها ممكن است هيولاهايي مانند صنعت نفت و گاز نباشند اما تاثير محيطي قابلتوجهي دارند كه اغلب ناديده گرفته ميشود.
طبق برآورد فارلي، در يك دانشگاه فعال ازانديشه متخصصين پژوهشي، آزمايشگاهها حدود دو سوم از صورتحساب انرژي را به خود اختصاص ميدهند. اگر دانشگاهي بخواهند مصرف انرژي خود را كاهش دهد، علوم پژوهشي مكان مناسبي براي آغاز هستند. او ميگويد:
ما افرادي را داريم كه در خانه بازيافت انجام ميدهند ولي در آزمايشگاههاي خود كاري انجام نميدهند. من با يك محاسبهي سرانگشتي ميگويم كه بسته به حوزهي پژوهشي، تاثير محيطي شما ۱۰۰ تا ۱۲۵ برابر بيشتر از يك خانه است.
با رديابي تاريخ علم، تعيين زمان دقيق وارد شدن پلاستيكهاي يكبار مصرف به آزمايشگاه دشوار است. سيمون ورت، تاريخدان كالج دانشگاهي لندن، ميگويد بايد مطالعهاي انجام دهيم تا متوجه شويم كه پلاستيكها چه موقع در وسايل علمي مورد استفاده قرار گرفتند و چگونه ميتوان اين روند را تغيير داد. او ميگويد كه پلاستيكها در بسياري از اشياء علمي تاريخي به كار رفتهاند، اما از آنجايي كه موزهها كالاها را از اين لحاظ فهرستبندي نميكنند، تعيين زمان آن دشوار است.
توليد چيزي كه ما آن را پلاستيك ميناميم، در اواخر قرن ۱۹ آغاز شد. امروزه ما پلاستيك را بهعنوان تهديدي براي حياتوحش ميبينيم اما آن زمان، هر چيز مصنوعي موجب ميشد طبيعت از تهديد ناشي از انسان نجات پيدا كند (اگر پلاستيك نبود، انسان طبيعت را بيشتر مصرف ميكرد). با رواج بازي بيليارد، توليدكنندگان بهدنبال راه مطمئنتري براي توليد توپها بودند. در آن زمان توپهاي بيليارد از عاج فيل ساخته ميشد. شركتي مسابقهي ده هزار دلاري را براي يافتن يك مادهي جايگزين برگزار كرد. اين امر منجر به ثبت اختراع سلولوئيد (تركيبي از كافور و نيتروسلولز) بهوسيلهي جان وسلي هايت در سال ۱۸۷۰ شد. هايت بههمراه برادرش، شركت توليد سلولوئيد را تاسيس كرد و فرايندي به نام «قالبگيري بادي» را توسعه داد كه طي آن توانستند لولههاي توخالي سلولوئيدي بسازند و مسير را براي توليد انبوه اسباببازيها و وسايل تزئيني ارزانارزش هموار كنند. يكي از مزاياي سلولوئيد اين بود كه ميتوانست با رنگها تركيب شود و به اين ترتيب هايت توانست طرحهاي مختلفي مانند مرجاني و لاكپشتي (خالدار) را توليد كند.
در پايان قرن ۱۹، در صنعت درحال گسترش برق از شلاك استفاده ميشد. شلاك رزيني است كه بهوسيلهي حشرهي مادهي قرمزدانهي هندي ترشح ميشود و بهعنوان يك مادهي عايق استفاده ميشد. لئو باكلند، جايگزين مصنوعي ديگري اختراع كرد و نام آن را باكليت نهاد. اين ماده در دههي ۱۹۲۰ با عنوان «مادهي هزاركاره» وارد بازار شد و بهزودي پلاستيكهاي جديدي در دهههاي ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ نيز به آن پيوستند.
نايلون كه در سال ۱۹۳۵ اختراع شد، همچون نوعي ابريشم مصنوعي بود كه براي استفاده در چتر نجات و نيز جورابهاي ساقبلند زنانه مناسب بود. پلكسي گلاس يا پلي متيلمتاكريلات نيز به كمك صنعت هوايي آمد. تحقيق و توسعه در دوران جنگ جهاني دوم، نوآوري در زمينهي توسعه پلاستيك را افزايش داد. در اين زمان پلاستيكهاي زيادي وارد خانهها و نيز آزمايشگاهها شد.
ورت تاكيد ميكند كه اشكال امروز، فقط حاصل پلاستيك نبوده بلكه ناشي از ظهور فرهنگ يكبار مصرف نيز ميشود. درگذشته، ما عادت نداشتيم كه وسايل را دور بريزيم. ماشينآلات اواخر انقلاب صنعتي يعني حدود اواسط قرن ۱۹، توليد پارچه و كاغذ را آسانتر كرد. در همين زمان، مردم بيشتر و بيشتر از وجود ميكروبها آگاه و درمورد آن نگران شدند، براي مثال پس از اينكه جان اسنو، در سال ۱۸۵۴، پمپ آب خيابان را بهعنوان منبع شيوع وبا در محلهي سوهو در لندن معرفي كرد. همگام با رواج ضدعفوني كنندههاي پزشكي در دههي ۱۸۶۰، پانسمانهاي يكبار مصرف نيز بهتدريج عادي شدند. ورت توضيح ميدهد:
همينطور، مواردي مانند گوش پاكنها، كاندمها، تامپونها و چسبهاي زخم و نيز دستمالهاي كاغذي و فنجانهاي كاغذي ساخته شدند.
با پيشرفت توليد انبوه، دور انداختن وسايل، نسبتبه تميز كردن و استفادهي مجدد از آنها ارزانتر و آسانتر شد. محصولات يكبار مصرف پارچهاي و كاغذي طي دورهي نسبتا كوتاهي وارد شدند اما فرهنگ جديد دورانداختني كه آنها ترغيب ميكردند، مسير را براي اشكال پلاستيكي كه ما امروز داريم، هموار كرد. فنجانها و نيهاي كاغذي، پلاستيكي شدند و ايدهي «توليد، مصرف و دور انداختن» تبديل به يك رويهي عادي شد.
البته ورود پلاستيكهاي يكبار مصرف در پزشكي و علم پس از جنگ ساده نبود. ورت با نگاهي به مجلههاي پزشكي از دههي ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰، شكايتهايي پيدا كرد. او توضيح ميدهد:
سنتي وجود داشت كه در آن جراحان يك جفت دستكش داشتند و آن را در تمام مدت حرفهي خود استفاده ميكردند. اين دستكشها كه لاستيكي بودند، نخستينبار بوسيلهي ويليام استوارت هالستد در بيمارستان جانز هاپكينز در مريلند در دههي ۱۹۸۰ معرفي شدند. اين دستكشها دورانداخته نميشدند و قابل ضدعفوني و تعمير بودند. ورت مي گويد:اين دستكشها نشانهاي از تجربهي يك جراح بودند. سپس دستكشهاي يكبار مصرف آمد و البته برخي از افراد به خاطر ترك نشانهي تجربهي خود، خوشحال نبودند.
او خاطرنشان ميكند كه پرستاران بايد ياد ميگرفتند كه بهجاي نگهداري وسايل، آنها را دور بيندازند. در آن زمان هنوز ويژگي يكبار مصرف، ويژگي باارزشي تلقي نميشد. درمقابل، پيشفرض، استفادهي مجدد از وسايل بود. شما بايد به مردم يادگيري ميداديد كه يكبار مصرف را به عنوان ويژگي باارزش ببينند.
مورتيمر كابينتهاي شيشهاي قديمي را نگاه ميكند. او ميگويد ما درحال تلاش براي بازگرداندن مجدد اشياء شيشهاي به زندگي هستيم. گيليام در بروكسل، درمورد مادر بزرگ خود ميگويد كه در آزمايشگاه بيمارستان كار ميكند و تمام دستياران او از ابزارهاي شيشهاي استفاده ميكنند. بهگفتهي او، زماني ما بدون استفاده از پلاستيك، علم را پيش ميبرديم و اگرچه نميتوان ادعا كرد كه تمام حوزههاي علم را ميتوان بدون پلاستيك پيش برد، اما زمينههايي نيز وجود دارد كه بدون پلاستيك ميتواند فعاليت داشته باشد.
ظاهرا پلاستيك براي علم مدرن ضروري است. پلاستيك ميتواند از مواد محافظت كند. همچنين ما را از مواد دور نگه ميدارد (موادي كه ما نميخواهيم آنها را آلوده كنيم) و آنها را از ما دور نگه ميدارد (مواد خطرناكي كه ممكن است به ما آسيب برسانند). برخي از حوزههاي علم (مخصوصا پژوهشهاي DNA)، در عصر پلاستيكهاي يكبار مصرف رشد كردهاند.
در برخي موارد، بازگشت به شيشه ممكن است يك راهحل باشد. بهگفتهي مورتيمر، وسايل شيشهاي در دسترس بوده و قابل ضدعفوني هستند. همهي دانشگاهها اتاقي دارند كه پر از وسايلي است كه از آنها ميتوانيم بهجاي پلاستيك استفاده كنيم. مورتيمر همراه چيپر-كيتينگ درحال تعيين هزينههاي شيشه دربرابر هزينههاي پلاستيك است. ازانديشه متخصصين تئوري، خريدن شيشه بايد از خريد مكرر پلاستيك ارزانتر باشد، بهويژه كه دور ريختن پلاستيكها نيز هزينههايي در بردارد.
البته استفادهي مجدد از شيشه به اين معنا است كه ابزارآلات شيشهاي بايد شسته و استريل شوند و اين كارها به منابعي نياز دارد. اين انديشه متخصصينات موجب نگراني لوسي استوارت شده است. او نميخواهد تعهد آنها درخصوص عدم مصرف پلاستيك، موجب ايجاد اشكالي ديگر شود.
در يورك، كانتين نيز درمورد اثرات ناشي از بازگشت ابزار شيشهاي نگران است. او ميگويد:
هر روز ما از واكنشگرهايي مانند محيط كشت سلول استفاده ميكنيم. اين محيط يك مادهي مغذي است كه سلولها در آن رشد ميكنند. اين تركيب مغذي طي چندين دهه توسعه پيدا كرده است و بيشتر سلولها نيز روي پلاستيك رشد پيدا كردهاند و شرايط بهينهاي ايجاد شده است.
پژوهشگراني نظير كانتين علاقمند به مطالعهي جزئيات دقيقي از رفتار سلولها هستند و چيزي كه سلولها روي آن رشد ميكند، روي رفتار سلولها تاثيرگذار است. او توضيح ميدهد:
ما ميدانيم سلولها دربرابر محيط خود بسيار واكنشي هستند و ميتوانند شرايطي مانند زبري يا نرمي سطحي را كه روي آن رشد ميكنند، حس كنند. تغييرات غيرمنتظره در رفتار ميتواند به اشتباه بهعنوان نتيجهي آزمايش تفسير شود، درحاليكه اين موضوع تنها به خاطر آن است كه رفتار سلول روي شيشه فرق دارد.
اشكال ديگر آن است كه استفادهي مجدد از شيشه زمان ميبرد. استفاده و تعويض مواردي مانند سرهاي پلاستيكي مورد استفاده براي نمونهبرداري، بسيار سريعتر است. از طرف ديگر، استفاده از شيشه، به آب و حرارت براي ضدعفوني كردن نيز نياز دارد و اين امر ميتواند هزينهي آزمايشگاه را بالا ببرد. اگرچه تا يك تجزيهوتحليل كامل انجام نشود، اين موضوع مشخص نميشود. لويس ميگويد:
ما بايد يك تجزيهوتحليل جامع انجام دهيم و شايد هم معلوم شود كه پلاستيك ارزان تر درميآيد. در چنين موردي ما نياز به يارانه خواهيم داشت.
فارلي معتقد است توجه جامعهي علمي به اين موضوع بيشتر شده است. او ميگويد پنج شش سال پيش، وقتي به همكارانم ميگفتم كه ميخواهم اين كار را انجام دهم، آنها ميخنديدند و ميگفتند بله ما هم اين كار را انجام خواهيم داد. اما اكنون من تقريبا هر هفته رايانامههايي دريافت ميكنم كه در آن افراد از من ميپرسند: چگونه ميتوانم كاري انجام دهم؟ ميخواهم كار بيشتري انجام دهم.
دانشگاه ليدز درحال ايجاد ارتباط با مراكز و سازمانهاي ديگر است. آنها همچنين با شوراهاي ملي پژوهش درحال گفتگو هستند. استوارت ميگويد اگر بخواهند اشكال پلاستيكهاي يكبار مصرف را در محيط دانشگاه حل كنند، اين نوع همكاريها ضروري است زيرا هرچيزي كه وارد دانشگاه ميشود، بخشي از اقتصاد محلي است. اين دانشگاه خود را به عنوان يك دانشگاه مدني ميبيند و اطمينان ميدهد كه پژوهشها و نورآوريهاي آنها در مسيري انجام ميشود كه به نفع منطقه باشد.
گيليام براي پژوهشگراني كه ميخواهند بهتنهايي در حل اشكال ضايعات پلاستيك مشاركت كنند، توصيهي سادهاي دارد: اول از همه، ببينيد كه آيا ميتوانيد دوستاني پيدا كنيد كه با شما همكاري كنند. براي آنها پيامي بفرستيد و جلسهاي كوچك تشكيل دهيد. بگوييد: من اين مسائل را ديدهام و درمورد آن نگران هستيم، آيا كسي ايدهاي درمورد آنها دارد؟ درصورتي كه كسي با شما همكاري نكند، سعي كنيد كارهايي درخصوص بازيافت و برگردان پلاستيكها انجام داده و تصاويري از آن را در رسانههاي اجتماعي منتشر كنيد؛ ممكن است بتوانيد همفكراني را در آزمايشگاههاي ديگر پيدا كنيد. با انجام كاري متفاوت فعاليت خود را آغاز كنيد، حتي اگر احساس ميكنيد آن كار كوچك و بيهوده است. كارهاي كوچك نيز ميتوانند موجب آغاز حركت ديگران شود.
هم انديشي ها